فصل ۲۱ نوآوری، اطلاعات و جامعه شبکهایشده
نوآوریهای مقوم رفاه ما یکی از ستونهای اصلی سرمایهداری به حساب میآیند. بهرهبرداری هرچهبیشتر از خلاقیت و قدرت ابداع بشری، یکی از چالشهای پیشروی سیاستگذاری عمومی است.
- نوآوری تابع چندین عامل است: سطح دانش، خلاقیت فردی، سیاستگذاری عمومی، نهادهای اقتصادی و هنجارهای اجتماعی.
- افراد یا کمپانیهایی که نوآوریهای بهلحاظ اجتماعی سودآور را ایجاد میکنند، پاداش خود را در قالب سود بالاتر از هزینه فرصت سرمایه دریافت میکنند که به آن بهره نوآوری گفته میشود.
- اما بهره نوآوری به یکباره در معرض رقابت مقلدانی قرار میگیرد که با استفاده از دانش جدید سبب انتشار آن میشوند.
- تولید و کاربرد دانش جدید از سه منظر امری نامتعارف است: دانش یک کالای غیر-رقابتی است، و تولید دانش جدید در بدو امری پرهزینه است، اما بهمحض اینکه تولید شد، میتواند بطور رایگان توزیع و استفاده شود، و نوآوریها عموماً به مرور که افراد بیشتری از آن استفاده کنند، مفیدتر میشوند.
- بنگاههای اقتصادی نوآور غالباً با رقابت اولیه اندکی روبرو هستند و میتوانند با تعیین قیمتی بسیار بالاتر از هزینه نهایی تولید، که به زیان مصرفکنندگان است، سود ببرند.
- اما بنگاههای اقتصادی نوآور بازهم نمیتوانند کل سود ایجادشده با نوآوریهای خود را بدست بیاورند، و بنابراین ممکن است سرمایهگذاری اندکی در نوآوری انجام دهند.
- بنابراین سیاستگذاری عمومی بدنبال این خواهند بود که نوآوریهای بهلحاظ اجتماعی سودآور را انتشار دهند و در عین حال پاداش متناسبی برای تولیدکنندگان نوآوری درنظر بگیرند.
- با وجود این بده-بستان، حقوقی مالکیت معنوی یا میتواند «بسیار قوی» باشد که از انتشار نوآوریها ممانعت میکند، و یا «بسیار ضعیف» که در این صورت بهره نوآوری بسیار اندکی برای پاداشدهی کافی به نوآوران فراهم میکند.
- فناوریهای دیجیتال سبب تقویت «بازارهای دو-جانبهای» چون فیسبوک، ایبِی و ایربیانبی میشوند، یعنی بازارهایی که افرادی را که ممکن است میان آنها عواید دوجانبه ناشی از مبادله وجود داشته باشد، با هم آشنا میکنند.
- این فناوریها ماهیت رقابت اقتصادی را دگرگون کردهاند، اما بسیاری از موارد شکست بازار که در تولید کالا دیده میشوند را نیز از خود نشان میدهند.
در حوالی سالهای آغازین سده حاضر، آفریقای جنوبی دارنده یکی از بالاترین نرخهای افراد مبتلا به اچ.آی.وی در جهان بود: حدود 5 میلیون آفریقایی، یعنی ۱ نفر در هر ۱۰ نفر، اچ.آی.وی مثبت داشتند. اما در سال ۱۹۹۸، شرکتهای بریستول-میرز اسکئیب، مِرک، و ۳۷ کمپانی دارویی چندملیتی لایحهای را علیه دولت آفریقای جنوبی ارائه دادند که بواسطه آن بتوانند از واردات داروهای ژنریک (یعنی با نام غیرتجاری)، سایر داروهای ارزانقیمت منع گسترش، و دیگر داروهای درمانی اچ.آی.وی از سرتاسر جهان جلوگیری کنند.
اعتراضات خیابانی در آفریقای جنوبی آغاز شد، و هم اتحادیه اروپا و هم سازمان جهانی بهداشت حمایت خود را از موضع دولت آفریقای جنوبی اعلام کردند. تظاهرکنندگان در مقابل اَلگور، معاون رئیس جمهور وقت ایالات متحده، که بهعنوان نماینده شرکتهای دارویی در مذاکره با مقامات آفریقای جنوبی حاضر شده بود، شعار میدادند: «طمع اَلگور کشنده است!». در ماه سپتامبر ۱۹۹۹ دولت آمریکا – که قبلاً قدرتمندترین حامی شرکتهای دارویی بود – اعلام کرد که تحریمها شامل کشورهای فقیری که تحتالشعاع اپیدمی اچ.آی.وی هستند نخواهد شد حتی اگر قوانین مالکیت حق انحصاری هم نقض شود، البته مادامی که کشورها معاهدات بینالمللی حاکم بر مالکیت معنوی را رعایت کنند. غولهای داروسازی پا پس کشیدند و ارتشی از وکلای متخصص مالکیت معنوی را برای پیشبردن پروندهشان روانه کردند. کارخانههایشان در آفریقای جنوبی را بستند و سرمایهگذاریهای ازپیش برنامهریزیشده را ملغا کردند.
اما سه سال بعد، پس از آنکه شرکتها میلیونها دلار خرج دعواهای حقوقی کردند و هزینههای حتی بیشتری بابت تنزل حسن شهرتشان متحمل شدند، بالاخره پا پس کشیدند (و حتی برای هزینههای حقوقی دولت آفریقای جنوبی هم خسارت پرداخت کردند). ژان پیر گارنیه، رئیس اجرایی عالی شرکت گلاکسواسمیتکلاین طی یک تماس تلفنی با کوفی عنان، دبیرکل سازمان ملل متحد، از او خواست که با تابو بکی رئیسجمهور آفریقای جنوبی توافق کند. آنطور که بعدها گارنیه توضیح داد، به کوفی عنان گفته بود که «ما به افکار عمومی بیتفاوت نیستیم. این یکی از فاکتورهای دخیل در فرآیند تصمیم-سازی ما است». 1 2
اما دیگر خیلی دیر بود: خسارت اتفاق افتاده بود. آنطور که همانت شاه یک تحلیلگر صنعتی میگوید «این یک فاجعه روابط عمومی برای شرکتها بود. این احتمال که یک شرکت داروسازی یک کشور درحال توسعه را بخاطر یک داروی حیاتی مورد پیگرد حقوقی قرار دهد، نکتهای است که براساس تجربهای که از مورد آفریقای جنوبی بدست آمد، بسیار منفی تلقی میشود».
واضح است که مالکان یک شرکت دارویی نمیتوانند داروی درمانی ایدز را به قیمتی پایینتر از هزینه تولید آن بفروشند و همچنان ورشکست نشوند. علاوه بر این تعداد اندکی از پروژههای تحقیقاتی صنایع دارویی به تولید یک داروی قابل عرضه در بازار منتهی میشوند (تحقیقات نشان میدهند که در سال ۲۰۱۶ نرخ موفقیت صنایع دارویی تنها اندکی بیش از ۴٪ بوده است). بنابراین حراج یک محصول موفق باید بتواند هزینه خیلی از پروژههای شکستخورده را جبران کند زیرا بدیهی است که پیشبینی اینکه کدام یک از پروژههای تحقیقاتی موفق خواهند شد امکانپذیر نیست.
در مثال حاضر، حضور شرکتهای دارویی در دادگاه آفریقای جنوبی برای محافظت از حق مالکیت انحصاریشان بود. در حوزه صنایع دارویی، نظام حق مالکیت انحصاری به گونهای است که تنها یک انحصار برخوردار از محدودیت زمانی در اختیار شرکت نوآور قرار میدهد تا یک قیمت بسیار بالاتر از هزینه تولید دارو (که گاهی با ضریب ۱۰ است) برای سالهای تضمین حق انحصار تعیین کند. چشمانداز سود بالا مشوقی برای شرکتها در جهت شرکت در فرآیندهای تحقیق و توسعه پرریسک است.
تضمین حق انحصار، بهواسطه اینکه یک انحصار اعمالشده از جانب دولت ایجاد میکند، غالباً با هدف مهم دیگری در تضاد است که همانا ارائه کالاها و خدمات به قیمتی برابر با هزینه نهایی تولید آنها است (از مباحث فصل ۷ بیاد داریم که انحصارگر کسی است که قیمت را بالاتر از هزینه تولید تعیین میکند). قیمت بالا – بهقدری که برای پوشش هزینه تحقیق و توسعه منجمله سرمایهگذاری روی پروژههای شکستخورده کفایت کند - بهاینمعناست که بسیاری از کسانی که میتوانستهاند از قبل دسترسی به دارو منتفع شوند از آن محروم میمانند. این مورد نمونهای است از زیان کارایی ثابت ناشی از قیمتگذاری انحصاری که در فصل ۷ بررسی کردیم.
تضاد میان اهداف رقیب در اقتصاد – در این مورد، تولید دانش جدید از یک سو و انتشار سریع آن از سوی دیگر - اجتنابناپذیر است، و حلوفصل آن، همانطور که خواهیم دید، خصوصاً وقتی این امر به نوآوری مربوط باشد، بسیار دشوار است.
اما گاهی اوقات، فناوریهای جدید زمینه شکلگیری نتایج برد-برد را فراهم میکنند.
مشکل ماهیگیران و خریداران ماهی کرالا را که در آغاز فصل ۱۱ بررسی کردیم، بیاد بیاورید. ماهیگیران به هنگام بازگشت به ساحل برای فروش صید ساردین روزانه خود به دلالان ماهی، غالباً متوجه میشدند که عرضه مازاد در بازار وجود دارد؛ که نتیجه آن، قیمت بطور میانگین بالاتر برای مصرفکننده و درآمد کمتر برای ماهیگران بود. 3 4
- قانون قیمت واحد
- این قانون هنگامی برقرار است که یک کالا با یک قیمت واحد میان همه خریداران و فروشندگان معامله شود. اگر یک کالا در مکانهای مختلف با قیمتهای مختلفی معامله شود، دلالان میتوانند آن کالا را از یک مکان با قیمت ارزانتری بخرند و در مکان دیگری با قیمت گرانتر بفروشند. همچنین نگاه کنید به: معامله به سود.
هنگامی که ماهیگیران به تلفن همراه دسترسی پیدا کردند، از همان روی دریا با بازارهای ماهی ساحلی تماس میگرفتند و بازاری را انتخاب میکردند که در آن روز بالاترین قیمت را داشت. وجود تلفن همراه امکان اعمال قانون قیمت واحد در بازار ماهی کرالا را، که هم به سود ماهیگران بود و هم به سود مصرفکننده، فراهم کرد. بااینحال این یک بدهبستان تماماً برد-برد نبود. تلفنهای همراه تاحد زیادی رقابت میان دلالانی را که واسطه میان ماهیگیر و مصرفکنده بودند ، بالا برد، زیرا یک ماهیگیر میتوانست پیش از انتخاب اینکه به کدام بازار برود، بر سر قیمت بالاتر چانهزنی کند. قطعاً بازندگان این نوآوری دلالان بودند.
اما ورود تلفن همراه در دیگر قسمتهای جهان تأثیرات بسیار ضعیفتری برجای گذاشته، مثلاً در اوتار پرادش و راجستان هندوستان، یعنی جاهایی که نبود راهها و امکانات انبارکردن مانع از این بود که کشاورزان از قِبل اطلاعات مربوط به تفاوت قیمتی منتفع شوند. یک کشاورز جزء در اللهآباد اظهار میکند که اطلاعاتی که از طریق تلفن همراه به او میرسد چندان بهکارش نمیآید چراکه «جادهای برای رفتن به آن مکان وجود ندارد». در این مورد، نوآوری چندان بهکار نمیآید، زیرا سرمایهگذاری عمومی در حوزه زیرساختهای ضروری وجود ندارد.
بههمینترتیب، هنگامی که تلفن همراه به نیجر در غرب آفریقا آمد، کشاورزان ابزارهای لازم برای حمل لوبیا و سایر غلات خود به بازارهای جایگزین را نداشتند، و بنابراین معاملهگرانی که کالاها را جابجا میکردند بخش عمدهای از سود را تصاحب میکردند. ماهیگیران با این معضل روبرو نبودند، چراکه قایقهای مورد استفاده برای صید ماهی، ابزار حملونقل هم محسوب میشد و به آنها اجازه میداد از میان بازارها دست به انتخاب بزنند.
در فصل حاضر، نشان خواهیم داد که چگونه مفاهیم اقتصادی میتوانند سیاستهای دولت آفریقای جنوبی برای در دسترس قرار دادن داروهای ایدز، تضادی که این سیاستها ایجاد میکنند، و تأثیر متفاوت تلفن همراه بر ماهیگران کرالا و کشاورزان در دیگر ایالات هندوستان را روشن کنند.
برای فهم نوآوری لازم است که تصویر یک نوآور عجیبوغریب که به تنهایی کار میکند و مثلاً یک تلهموش بهتر ابداع میکند و در نهایت با پاداشی که در ازای انتفاع عمومی ناشی از نوآوری خود دریافت میکند را کنار بگذارید. نوآوری رخداد یکبارهای نیست که محصول بارقه ناگهانی نبوغ باشد. بلکه:
- نوآوری یک فرآیند است: یک منشأ اصلی تغییر در زندگی ماست که خود بطور پیوسته محل تغییر است.
- همچنین نوآوری نظاموار است: شبکههایی از کاربران، بنگاههای اقتصادی خصوصی، افراد و بدنههای دولتی را به هم پیوند میدهد.
در دو قسمت پیش رو، نوآوری را بهعنوان یک فرآیند و بهعنوان یک نظام تحلیل خواهیم کرد.
تمرین ۲۱.۱ حق مالکیت انحصاری و نوآوری در صنایع دارویی
- براساس نظر شِرر در ویدیوی اقتصاددان در عمل، مهمترین ویژگیهای بازار دارویی که آن را از سایر بازارها متمایز میکند کداماند؟
- براساس ویدیو، چه چیزی مانع از آن است که یک داروی واحد هم در کشورهای کمدرآمد و هم در کشورهای پردرآمد در درسترس باشد، و چگونه این معضل حل شده است؟
۲۱.۱ فرآیند نوآوری: محصول نوآوری و انتشار
- نوآوری
- مجموعهی فرآیند نوآوری و انتشاری آن بطور کل.
- نوآوری
- ایجادِ شیوههای تازهی تولید و محصولاتِ جدید.
- نوآوری
- مجموعهی فرآیند نوآوری و انتشاری آن بطور کل.
- نوآوری
- ایجادِ شیوههای تازهی تولید و محصولاتِ جدید.
- انتشار
- گسترشیافتنِ نوآوری در سرتاسر اقتصاد. همچنین نگاه کنید به: شکافِ انتشار.
- نوآوریِ فرآیندی
- نوآوریای که امکانِ تولیدِ یک کالا یا خدمات را به قیمتی کمتر از رقبای آن فراهم کند.
- نوآوری محصولی
- نوآوریای که کالا یا خدماتِ جدیدی را به قیمتی که توانِ جذبِ خریدار داشته باشد تولید میکند.
- بهره نوآوری
- سودی مازاد بر هزینه فرصتِ سرمایه که نوآور بواسطه واردکردن یک فنآوری جدید، یک فرم سازمانی جدید، یا یک استراتژی بازاریابی تازه بدست میآورد. همچنین تحت عنوان بهره شومپتری هم شناخته میشود.
با چند اصطلاح تازه شروع میکنیم. اصطلاح نوآوری را هم برای اشاره به ایجاد شیوههای تازه تولید و هم برای اشاره به محصولات جدید (نوآوری) بکار میبریم و گسترش این ابداعات در سرتاسر اقتصاد را (انتشار).مینامیم. یک بنگاه اقتصادی نوآور این امکان را دارد که کالا یا خدماتی را با هزینه پایینتری نسبت به رقبای خود تولید کند، یا اینکه کالای جدیدی را به هزینهای تولید کند که سبب جذب خریداران شود. اولی را نوآوری فرآیندی و دومی را نوآوری محصولیمینامیم.
ابداعات و نوآوری
اصطلاح توصیفی نوآوری را گاهی برای اشاره به گسستهای اساسی بکار میگیرند، اما ما آن را برای اشاره به موارد زیر استفاده میکنیم:
نوآوری اساسی
نوآوری اساسی سبب ایجاد فناوری یا ایده کاملاً جدیدی میشود که تا کنون وجود نداشته است. ابداع نوردهی تابشی (یعنی ایجاد برق از طریق بهجریانانداختن الکتریسیته از طریق سیمهای نازک) یک پیشرفته عمده نسبت به سیستم روشنایی مبتنی بر سوخت روغن یا نفت بود. فرمت ام.پی.تری این امکان را فراهم آورد که موسیقی به شکلی فشرده شود که ذخیره آن روی هارد درایوها و انتقال آن از طریق اینترنت آسان باشد و شیوه بسیار متفاوتی برای ذخیره موسیقی درمقایسه با روشهای مبتنی بر سی.دی و وینیل ایجاد کرد.
نوآوری تصاعدی
نوآوری تصاعدی یک محصول یا فرآیند موجود را بهشکلی تجمعی بهبود میبخشد. پس از آنکه ادیسون و سوآن طرحهای خود در زمینه لامپهای روشنایی برقی تابشی را در سال ۱۸۸۰ به ثبت رساندند و در سال ۱۸۸۳ بصورت مشترک شروع به کار کردند، کلیه پیشرفتهای بعدی در زمینه سیمهای عبوردهنده برق، نوعی نوآوری تصاعدی محسوب میشوند. ما پیشاپیش از پیشرفت تصاعدی دستگاههای ریسندگی که یکی از مهمترین ابداعات انقلاب صنعتی است و در ابتدا تنها با ۸ دستگاه بافندگی آغاز شد و یکباره صدها دستگاه را دربرگرفت، سخن گفتهایم. 5 6
بسیاری از مفاهیم لازم برای بررسی نوآوری، پیشاپیش در فصلهای قبلی معرفی شدهاند. این مفاهیم را در شکل ۲۱.۱ فهرست کردهایم و درطول این فصل هم دوباره با آنها روبرو خواهید شد. پیش از آنکه ادامه بحث را پی بگیرید، مطمئن شوید که این مفاهیم را میشناسید.
مفاهیم | در فصلهای قبل |
---|---|
بهره نوآوری | ۱ ، ۲ |
اثرات خارجی و کالاهای عمومی | ۱۲ ، ۴ |
تعاملات استراتژیک | ۴، ۵ ،۶ |
حقوق مالکیت ، از جمله IPR | ۱ ، ۲ ، ۵ ، ۱۲ |
اقتصاد مقیاس | ۷ |
مکملها و جایگزینها | ۷ ، ۱۲ |
منافع و اختلافات متقابل بر سر توزیع آنها | ۵ |
تخریب خلاق | ۲ ، ۱۶ |
نهادها و هنجارهای اجتماعی | ۴ ۷ ۵ ، ۱۶ |
از مباحث فصل ۲ بیاد دارید که با قیمت رایج، شرکتی که یک ابداع موفقیتآمیز را معرفی میکند، سودی مازاد بر سودی که سایر بنگاههای اقتصادی کسب میکنند بدست میآورد که به آن بهره نوآوری. گفته میشود. در شکل ۲۱.۲ هزینه تحقیق، توسعه و اجرای فرآیند اقدام به نوآوری، به موازات بهره نوآوری موقت (یعنی سود مازاد بر هزینه فرصت سرمایه) در مورد یک ابداع موفق نشان داده شده است.
انتشار
به این ترتیب، چشمانداز این بهره نوآوری، دیگران را تشویق میکند که برای کپیکردن این ابداع تلاش کنند. اگر موفق شوند، بهره موقت نوآور به یکباره تماماً در رقابت جا میماند. نتیجه این فرآیند کپیکردن این است که به یکباره نوآور اولیه بازهم تنها سودی برابر با هزینه فرصت سرمایه خواهد داشت بطوریکه سود اقتصادی به صفر برمیگردد.
دیرآمدهها هم به یکباره ناچار به استفاده از این ابداع خواهند بود، زیرا کاهش قیمت ناشی از استفاده گسترده از روشهای جدید، عموماً به این معنا است که چسبیدن به فناوری جدید، تنها دستورالعملی برای ورشکستگی خواهد بود. بنگاه اقتصادیی که نوآوری نمیکند سود اقتصادی منفی خواهد داشت و این یعنی اینکه عواید آن نمیتواند هزینه فرصت سرمایه را پوشش دهد. تجربه ثابت کرده است که این آمیزه هویج-و-چماق، یعنی از یک سو چشمانداز بهرهای که از نوآوری موفق بدست میآید، و از سوی دیگر خطر ورشکستگی در صورتی که بنگاه اقتصادی نتواند پا به پای نوآوران حرکت کند، نیروی قدرتمندی در کاهش میزان نیروی کار لازم برای تولید کالاها و خدمات و بنابراین بالابردن استانداردهای زندگی است.
- ابداعات دارای-اهداف-عام
- پیشرفتهای فنآوریای که در بسیاری از بخشها قابل اعمال هستند و به نوآوریهای بیشتر دامن میزنند. فنآوری اطلاعاتی و ارتباطی (ICT)، و الکتریسیته دو مثال رایج آن هستند.
با اینکه در طول تاریخ بشر ابداعاتی وجود داشته است، شتاب فرآیند نوآوری (همانطور که در فصل ۲ دیدیم) در انگلستان در حوالی سال ۱۷۵۰ و با معرفی برخی از فناوریهای کلیدی در بخشهای نساجی، انرژی و حملونقل اتفاق افتاد. این شتاب با انقلاب صنعتی متوقف نشد. برخی از فناوریهای مهم جدید همراه با کاربستشان در بسیاری از صنایع از قبیل موتور بخار، الکتریسیته، و حملونقل (کانالها، راهآهن، اتومبیل، و هواپیما)، فناوریهای دارای-اهداف-عام”نامیده میشوند.
ویلیام نوردهاوس، اقتصاددانی که تحلیل او از نرخ تخفیف اعمالشده بر مسائل زیستمحیطیای که در فصل ۲۰ دربارهشان خواندید، سرعت محاسبه با استفاده از شاخصی که ارزش سرعت محاسبه با استفاده از دست (مثل تقسیم یک عدد بر عدد دیگر) را برابر با ۱ در نظر میگیرد، تخمین زده است. برای مثال در سال ۱۹۲۰ یک استاد چرتکه ژاپنی میتوانست محاسبات را ۴.۵ برابر سریعتر از یک فرد برخوردار از استعداد ریاضی که همین محاسبه را با دست انجام میدهد، انجام دهد. این نسبت احتمالاً در بسیاری از کشورها همین مقدار بوده است زیرا چرتکه یک ابزار محاسباتی بسیار قدیمی است.
اما در حوالی سال ۱۹۴۰، سرعت محاسباتی بهیکباره اوج میگیرد. دستگاه ۱۱۳۰ IBM که در سال ۱۹۶۵ معرفی شد، ۴۵۲۰ برابر سریعتر از شمارش دستی بود (که همانطور که ملاحظه میکنید، زیر خط انطباق بهینه مربوط به دادههای سال ۱۹۲۰ قرار دارد).
William D. Nordhaus. 2007. ‘Two Centuries of Productivity Growth in Computing’. The Journal of Economic History 67 (01), Index updated to 2010.
- نظامِ نوآوری
- روابط میانِ شرکتهای خصوصی، دولتها، نهادهای آموزشی، دانشمندان، و سایر کنشگرانِ دخیل در امرِ نوآوری، اصلاح و انتشارِ فناوریهای جدید، و همچنین اینکه این کنشگران چگونه بواسطهی ترکیبی از قوانین، سیاستها، دانش، و هنجارهای اجتماعی مسلط مدیریت و تنظیم میشوند.
آخرین مدخل در شکل ۲۱.۳ یعنی سوپرکامپیوتر سی.کورتکس، بیش از یک بیلیون محاسبه را در عرض یک ثانیه انجام میدهد. بیش از یک کوادریلیون بار (صفرهایش را بشمرید) سریعتر از شماست و با فاصله بسیار زیادی بالاتر از خط بهترین انطباقی است که نقاط دادههای سال ۱۹۲۰ به این سو را قطع میکند، بطوریکه هیچ نشانهای دال بر کندتر شدن این روند وجود ندارد.
اما همانطور که باکس «وقتی اقتصاددانها اختلافنظر دارند» نشان میدهد، مهندسان و اقتصاددانان در باب اینکه آیا پیشرفتها در محاسبه یا هر فناوری دیگری همچنان با همان شتاب قیدشده در نموار نوردهاوس پیش خواهند رفت یا اینکه دوباره به همان شتاب کمی که در بخش اعظمی از تاریخ بشریت جریان داشته برمیگردند، اختلاف نظر دارند. 7
خط پلهوار شکل ۲۱.۲ یک نظریه ساده نوآوری و انتشار پیشرفت فنی را نشان میداد. این خط روشن میکند که چگونه بهرههای نوآوری، هزینههای نوآوری و کپیکردن نوآوریها، از منظر فرد یا بنگاه اقتصادیی که میخواهد محصول یا فرآیندی جدید را ایجاد کند، بههمپیوسته هستند.
برای فهم این فرآیند لازم است که بدانیم ابداعات چگونه اتفاق میافتند، چگونه در باب هزینهها و بهرهها تصمیمگیری میشود و چه زمانی فرآیند نوآوری رخ میدهد. بهاینمنظور لازم است که از چشمانداز یک بنگاه اقتصادی واحد در شکل ۲۱.۲ فراتر برویم و نوآوری را محصول تعاملات میان بنگاههای اقتصادی، دولت، نهادهای آموزشی و بسیاری از بازیگران دیگر در دل نظام نوآوریببینیم.
وقتی اقتصاددانان اختلافنظر دارند پایان انقلاب بیوقفه فناوری؟
ما فصل یک را با مباحث انقلاب صنعتی، انقلاب سرمایهداری، و چوب هاکی پیشرفت سریع فناوری آغاز کردیم. در فصل ۲ توضیح دادیم که چگونه این پیشرفتها به بهبود رفاه منجر میشوند. و در بحث اخیر هم شاهد نرخ چشمگیر (و حتی احتمالاً فزآینده) پیشرفت فناورانه در حوزه محاسبات بودهایم.
در فصل ۱۶ روند درازمدتی که اقتصاد برای تولید خدمات بیشتر مرتبط با کالاها بدان نیاز دارد را بررسی کردیم. اگر بهرهوری خدمات کندتر از بهرهوری بخش تولید رشد کند، گذار از کالاها به خدمات رشد کل بهرهوری در اقتصاد را کاهش میدهد.
آیا این مسأله سبب محدودشدن توان پیشرفت فناورانه برای بالابردن بهرهوری نیروی کار با سرعتی که پس از انقلاب صنعتی و خصوصاً در طول عصر طلایی سرمایهداری اتفاق افتاد خواهد شد؟ بنظر مناسب است که فصل حاضر را با بحث اختلافنظر میان اقتصاددانان در باب اینکه آیا انقلاب بیوقفه فناوری روبهپایان است یا نه آغاز کنیم.
Jutta Bolt and Jan Juiten van Zanden. 2013. ‘The First Update of the Maddison Project Re-Estimating Growth Before 1820’. Maddison-Project Working Paper WP-4, January; Stephen Broadberry. 2013. ‘Accounting for the Great Divergence’. London School of Economics and Political Science. The Conference Board. 2015. Total Economy Database.
شکل ۲۱.۴ بهترین دادههای موجود درباب پیشرفت بهرهوری نیروی کار در بریتانیا از سال ۱۴۰۰ به این سو، و همچنین برای آمریکا در دورانی که این کشور پیشگام فناوری در جهان بوده است را نشان میدهد. روبرت گوردون، اقتصاددان متخصص بهرهوری و رشد بهشکل گسترده درباب رشد بهرهوری و پیامدهای آن، خصوصاً در نخستین فصل کتابش صعود و افول رشد آمریکا نوشته است. او به چرخش روبهپایین در سریهای مربوط به نرخ رشد بهرهوری در پایان دوره مشخصشده در نمودار اشاره میکند.
گوردون بر این باور است که دوران رشد سریع نیمه نخست قرن بیستم مدتهاست که سپری شده است، و رشد کندتری را پیش رو داریم. در مقابل، دو اقتصاددان موسوم به اریک برینیولفسون و اندرو مکآفی، این دیدگاه را بسط میدهند که فناوری دیجیتال درحال گشودن یک «عصر ماشینی دوم» است. آنها در یک برنامه رادیویی در تلویزیون ملی سوئیس و بخش دوم آن،، دیدگاه خود را توضیح میدهند.
تمرین ۲۱.۲ انقلاب بیوقفه فناوری
با استفاده از کلیه منابع فوق به علاوه مقاله توماس ادسال در نیویورک تایمز با عنوان ‘شکوفایی یا افول’ و همچنین مقاله لی کورومووکیس در پی.بی.اس نیوزئوئر با عنوان ‘آیا روزهای طلایی ایالات متحده سپری شده است؟’, به سوالات زیر پاسخ دهید:
- براساس نظر گوردون، برینیولفسون و مکآفی، به جز نوآوری فناورانه، چه عوامل دیگری بر نرخ رشد سرانه جی.دی.پی تأثیرگذار است؟ چرا ممکن است زمان زیادی طول بکشد تا نوآوریهای امروزی بر نرخ رشد اقتصاد تأثیر بگذارند؟
- بنظر شما رشد سرانه جی.دی.پی تا چه اندازه میتواند تأثیر نوآوری را بسنجد؟ راههای جایگزینی برای سنجش تأثیرات نوآوری را پیشنهاد کنید.
- براساس نظر برینیولفسون و مکآفی، پیشرفت فناوری چگونه بر نابرابری تأثیر میگذارد؟ با استفاده از دادهها و الگوهای فصلهای ۱۶ و ۱۹ بحث کنید که آیا با تحلیل برینیولفسون و مکآفی از رابطه میان پیشرفت فناوری و نابرابری موافقید یا نه؟
- در این فصل بحث میکنیم که چگونه سیاستها و نهادها میتوانند به فرآیند نوآوری کمک کنند. و اینکه چگونه سیاستها و نهادها به اقتصاد کمک میکنند که خود را با تأثیرات نوآوری وفق دهد؟
پرسشِ ۲۱.۱ پاسخ(ها)ی صحیح را انتخاب کنید.
کدامیک از گزارههای زیر در باب نوآوری صحیح است؟
- تکثیرِ محصولِ ابداعی، که به آن انتشار گفته میشود نیز بخشی از فرآیندِ نوآوری است.
- این نوآوری فرآیندی است.
- این نوآوری محصولی است.
- این تعریفِ نوآوری است.
۲۱.۲ نظامهای نوآوری
فعالیتهای نوآورانه به شکل متقارنی در سرتاسر جهان و حتی سرتاسر یک کشور پراکنده نشدهاند. منطقهای که امروزه در کالفرنیا سیلیکون وَلی نامیده میشود را در نظر بگیرید که زمانی یک منطقه زراعی بیسروصدا در مرکز سانتاکلارا بود. سیلیکون ولی نام امروزی خود را زمانی بدست آورد که بنگاههای اقتصادی درحال رشد سریع در حوزه محاسبات و طراحی نیمههادیها به آن منطقه منتقل شدند که بعدها نوآوران حوزه بیوتکنولوژی هم به آنها پیوستند. در سال ۲۰۱۰ تنها در یک ناحیه پستی (یعنی زیپکد ۹۵۰۵۴) در مرکز سیلیکون ولی، تعداد ۲۰۰۰۰ حق مالکیت انحصاری ثبت شده است. وکلای متخصص ثبت مالکیت تجاری در این قسمت سانتاکلارا متمرکز هستند. اگر این منطقه کوچک ۱۶ کیلومتر مربعی یک کشور بود، در سال ۲۰۱۰ به لحاظ تعداد ثبت حق مالکیت انحصاری در رتبه ۱۷ ام جهان قرار میگرفت. 8
سرریزشدن موارد بیشمار حق مالکیت انحصاری از سیلیکون ولی معیاری برای میزان خروجی آن چیزی است که اصطلاحاً دانش ضمنینامیده میشود، یعنی دانشی که قابلیت نوشتهشدن دارد. اما بخش عمدهای از دانش تولیدشده را نمیتوان نوشت، یا دستکم بطور دقیق نمیتوان نوشت. این دانش غیرقابلکدگذاری را اصطلاحاً دانش کدگذاریشدهمینامیم.
تفاوت میان دانش کدگذاریشده و دانش ضمنی را میتوان به طریق زیر نشان داد. دستورالعمل تهیه کیک را میتوان به راحتی نوشت، زیرا یک دانش کدگذاریشده است، اما صرف اینکه توانایی خواندن دستورالعمل را داشته باشید و بتوانید آن را بدقت دنبال کنید باعث نمیشود که بهعنوان یک آشپز برتر شهرت پیدا کنید؛ از سوی دیگر، دانش ضمنی یک آشپز خارقالعاده چیزی نیست که بهراحتی بتوان آن را در قالب یک کتاب نوشت.
- دانشِ ضمنی
- دانشی متشکل از قضاوتها، نگرشهای اجرائی، و سایر مهارتهایِ افرادِ دخیل در فرآیند نوآوری است. نوعی از دانش است که مشخصاً قابلِ نوشتن و مکتوب کردن نیست. همچنین نگاه کنید به: دانش کدگذاریشده.
- دانشِ کدگذاریشده
- دانشی که میتواند درقالبی مکتوب شود که برای دیگران قابل فهم و قابل بازتولید باشد، مثلِ اطلاعات شیمیائیِ برای یک دارو. همچنین نگاه کنید به: دانشِ ضمنی.
اهمیت دانش ضمنی در ماجرای انهدام و ظهور دوباره صنایع شیمیایی آلمان بهخوبی خود را نشان میدهد. پس از جنگ جهانی اول و سپس جنگ جهانی دوم، شرکتهای شیمیایی آلمان کارخانههای خود در آلمان را منحل کردند و تجهیزاتشان در آمریکا و بریتانیا مصادره شد. تنها چیزی که باقی ماند، پرسنل کلیدی این صنایع بود.
اگر کل دانش لازم برای ساخت یک صنعت شیمی مدرن کدگذاریشده میبود، آنگاه دلیلی نداشت که صنایع آلمان بتواند دوباره پیشتازی خود در این زمینه را بدست بیاورد. در آن صورت هر کشور برخوردار از یک نیروی کار علمی و مهندسی عظیم میتوانست با استفاده از دانش ضمنی موجود، یعنی تقریباً شبیه آشپزی که بر اساس دستورالعمل موجود عمل میکند، صنایع شیمیایی ایجاد کند. اما بااینحال، شرکتهای آلمانی، با استفاده از فوتوفنها و تجربه خود (یا همان دانش ضمنی) موفق شدند که جایگاههای برتر را در برخی از بازارها از آن خود کنند.
سیلیکون ولی به دانش ضمنی خود شهرت دارد، همانطور که به دانش کدگذاریشده انحصاری هم مشهور است. تمرکز خارقالعاده مشاغل نوآورانه در سیلیکون ولی انعکاسی است از اهمیت تأثیرات بیرونی و کالاهای عمومی در تولید و کاربست فناوریهای جدید. دو واژه تشکیلدهنده نام سیلیکون ولی دیگر صرفاً به یک مکان اشاره ندارند. بلکه حالا نمایانگر شیوه خاص تحقق نوآوری هستند. سیلیکون ولی حالا در دل یک نظام نوآوری قرار گرفته است.
نظام نوآوری، علاوه بر نهادهای قانونیای که از دانش کدگذاریشده محافظت و سهولت جابجایی دارندگان دانش ضمنی میان بنگاههای اقتصادی را هدایت میکنند، دربردارنده نهادهای مالی هم هست، نهادهایی از قبیل صندوقهای سرمایهگذاری مشارکتی، بانکها و یا بنگاههای اقتصادی فناوریمحوری که تأمین مالی پروژههای مطعوف به تجاریسازی نوآوریها را بر عهده دارند.
کشوررهای مختلف نظامهای نوآوری متفاوتی ایجاد میکنند که غالباً صنایعی را دربرمیگیرد که در آنها تخصصی هستند. برای مثال نوآوری رادیکال در آمریکا رایجتر است، یعنی جایی که نیروی کار براحتی میتواند میان بنگاههای اقتصادی حرکت کند و سرمایه مشارکتی بهخوبی جا افتاده است؛ از طرف دیگر نوآوری سودآور در آلمان رایجتر است، یعنی جایی که وابستگی کارگران به بنگاههای اقتصادی قویتر است و بودجه برای نوآوری از محل سود و بانکها تأمین میشود و نه از محل سرمایه مشارکتی.
- قراردادِ ناکامل
- قرارداد استخدامی مشتمل بر تبصره یا توافقی که بواسطهی آن کارگر نمیتواند کارش را با هدفِ کارکردن برای یک رقیب رها کند. اینکار میتواند گزینهی ذخیره کارگر را پائین بیاورد، زیرا دستمزدی را که کارفرما موظف به پرداخت آن است کاهش میدهد.
اما سیلیکون ولی حتی در همان آمریکا هم یک نمونه نامتعارف بود. در طول دهه ۱۹۶۰ سیلیکون ولی، درمقایسه با ۱۲۸ Route در نزدیکی بوستونِ در ایالت ماساچوست که از مزیت نزدیکی به هاروارد و ام.آی.تی هم برخوردار بود، یکی از بازیگران خرد در عرصه فناوری محسوب میشد. اما ۱۲۸ Route از برخی جنبههای مهم متفاوت از سیلیکون ولی بود، منجمله در استفاده از قرارداد ناکامل که مانع از آن بود که افرادی که از یک بنگاه اقتصادی بیرون میآیند در بنگاه اقتصادی رقیب آن بنگاه اقتصادی مشغول به کار شوند، و این راهی برای محافظت از اطلاعاتی بود که بنگاه اقتصادی تولید میکرد:
- ایالت ماساچوست اجرای قراردادهای ناکامل را تضمین میکرد: اینکار تحرک درونشرکتی و به اشتراکگذاری اطلاعاتی ناشی از آن را محدود میکرد.
- ایالت کالیفرنیا رویکرد معکوس داشت: کالیفرنیا قراردادهای ناکامل را غیرقانونی اعلام کرده بود، و اظهار میداشت «هر قراردادی که به واسطه آن هر فردی از کسب یک موقعیت شغلی، تجارت و یا کسبی قانونی حالا از هر نوع بازداشته شود … از درجه اعتبار ساقط است». توزیع مهندسین در میان بنگاههای اقتصادی در سیلیکون ولی، انتشار سریع دانش جدید در میان بنگاههای اقتصادی را تقویت میکرد.
نظام نوآوری سیلیکون ولی
اما چرا نوآوری در سیلیکون ولی متمرکز شده است؟ نهادها و مشوقها در راستای ایجاد یک شاخه نوآوری پیشرو یکدیگر را تقویت میکنند. الگوی سیلیکون ولی الگویی از کارآفرینان، سرمایهگذاران و کارکنان بسیار پرتحرکی است که در یک منطقه جغرافیایی محدودی متمرکز شدهاند، و حمایت دولت و نهادهای آموزشی را با خود به همراه دارند. .9 10
نظام سیلیکون ولی را چند فاکتور شکل میدهد:
- بنگاههای اقتصادی نوآور:بخش عمدهای از نوآوری در بنگاههای اقتصادی متخصص در تولید روشها و محصولات جدید (یعنی استارت-آپها) انجام میشود و نه در بنگاههای اقتصادی موجودی که کالا و خدمات تولید میکنند.
- سایر نهادهای نوآور: در یک برنامه شراکت که در اوایل دهه ۱۹۰۰ آغاز شد، دو دانشگاه، یک دانشگاه دولتی (دانشگاه کالیفرنیا در برکلی) و یک دانشگاه خصوصی (دانشگاه استنفورد) همکاری نزدیک با بنگاههای اقتصادی را به هدف تجاریسازی نوآوری آغاز کردند. در سال ۱۹۵۱ در استنفورد یک پارک صنعتی با شرکتهایی نظیر جنرال الکتریک، آی.بی.ام، و هیولت پاکارد برپا شد. آزمایشگاههای تحقیق و توسعه دانشگاهی، دولتی و خصوصی در یک نقطه در سیلیکون ولی قرار دارند و حتی مرکز تحقیق و توسعه کمپانی والمارت، غول خردهفروشی نیز در این همین نقطه قرار دارد.
- دولت: تحقیق نظامی در صنایع الکترونیک و فیزیک انرژی، در دانشگاهها و در بنگاههای اقتصادی خصوصی منطقه تأمین بودجه میشدند که با دوران دورخیز برای جنگ جهانی دوم آغاز شد. در طول دوران جنگ سرد (یعنی از پایان جنگ جهانی دوم تا دهه ۱۹۹۰) هم این فرآیند با لاکهید میسیلز و اسپیس که بزرگترین کارفرمای منطقه است ادامه پیدا کرد. یک تغییر قانونی در سال ۱۹۸۰، موسوم به معاهده بای-دول به دانشگاهها اجازه داد تا مالکیت خروجی خود را، حتی اگر بودجه آن بهکمک دولت فدرال تأمین شده باشد، در اختیار بگیرند و بتوانند آن را تجاریسازی کنند. اینکار سرمایهگذاران خصوصی را به شبکه کشاند.
- هنجارهای اجتماعی: نوعی هنجار اجتماعی مبتنی بر رفتار پر-ریسک و پر-بازگشت، که به گفته برخی ریشههایش را باید در دلالانی که در قرن نوزدهم برای استخراج طلا به کالفرنیا سرازیر شدند پیدا کرد، نوعی فرهنگ مبتنی بر کارآفرینی سریالی را ایجاد کرده است. یعنی بنگاههای اقتصادی ورشکسته میتوانند با یک ایده جدید دوباره از نو شروع کنند. نرخ بالای ورشکستگی بنگاههای اقتصادی و سایر زمینههایی که برای تحرک کارکنان در سرتاسر بنگاههای اقتصادی وجود دارد، دانش ضمنی کسبشده در یک شرکت را به بنگاههای اقتصادی دیگر منتقل میکند. برخیها بر این باورند که این اشتراک غیرعامدانه اطلاعات در میان بنگاههای اقتصادی کلید موفقیت سیلیکون ولی بوده است.
- تأمین بودجه: در مراحل اولیه کارآفرینان، پروژههای خود را به سرمایهگذاران سرمایه مشارکتی (VC) میسپارند. وقتی سرمایهگذاران مشارکتی تصمیم به سرمایهگذاری میگیرند و سهم مالکیت عمدهای را برمیدارند، که معمولاً برای یک دوره ۱۲ تا ۱۸ ماهه است، اینکار مشوق قدرتمندی برای رشد سریع استارتآپ فراهم میکند، و بدین معناست که در صورت موفقیت، سرمایهگذار مشارکتی میتواند با یک نرخ سود بسیار بالا از کار خارج شود. الگوی تأمین بودجه استارتآپها چرخهای است نسبتاً سریع از سپردن یک ایده تجاری جدید به سرمایهگذار، که بر تجاریسازی یک نوآوری بنا شده است، و پس از آن استخدام کارکنان جدید (که غالباً با عواید ناشی از ارزش شرکت به هنگام فروش آن همراه است)، رشد بازار، و جستجوی نقدینگی بیشتر. بنیانگذاران، سرمایهگذاران، و کارکنان همگی متوجه این نکته هستند که احتمال شکست وجود دارد. بودجهگذاران همچنان سود میکنند، زیرا همان تعداد اندک موارد مشارکتهای موفق، بازگشت بزرگی در پی دارد که بسیاری از کمبودها را جبران میکنند.
نظام نوآوری آلمان
نوآوری در آمریکا در صنایعی متمرکز شده است که حق مالکیت انحصاری آن به شدت بر مقالات علمی متکی است. این یکی از شاخصهای نوآوری پیشروانه است. در مقابل، موفقترین صنایع صادراتی موفق آلمان بر نوآوری سودآور متکی هستند، نوآوریهایی که در آنها حق مالکیت انحصاری حساسیت بسیاری کمتری نسبت به مقالات علمی دارد و دانش ضمنی بنظر بسیار مهمتر است. وجود شبکهها نیز برای نظام نوآوری آلمان بسیار حیاتی است، اما نحوه عمل آنها نسبت به سیلیکون ولی بسیار متفاوت است. در اینجا هم مثل سیلیکون ولی، نوآوری از تمرکز جغرافیایی برخوردار است که مراکز آن در حوالی مونیخ و اشتوتگارت در جنوب غربی آلمان است.
نظام آلمانی از عوامل زیر تشکیل شده است:
مقدمه را بخوانید: پیتر هال و دیوید سوسکیس. ۲۰۰۱. انواع سرمایه داری: مبانی نهادی مزیت نسبی. نیویورک، نیویورک: انتشارات دانشگاه آکسفورد. Peter A Hall and David Soskice. 2001. Varieties of Capitalism: The Institutional Foundations of Comparative Advantage. New York, NY: Oxford University Press.
-
بنگاههای اقتصادی نوآور: نوآوری سودآور در قالب کمپانیهای قدیمی متوسط و کلان مقیاس در آلمان انجام میشود و بر یک رابطه درازمدت میان کارفرما و کارگران، میان بنگاههای اقتصادی و بانکها و میان بنگاههای اقتصادیی که بواسطه روابط تولیدی و مالکیت و کنترل به هم پیوستهاند، متکی است. بنگاههای اقتصادی برای ایجاد فناوری جدید با معضلات زیادی در حوزه هماهنگی روبرو هستند، و این مشکلی است که میتواند از طریق روابط تعاونی و رقابتی با کارکنان، سایر شرکتها و بانکها مرتفع شود.
- دولت: دولت از آموزش کارگران بسیار ماهر از طریق یک نظام کارآموزی برخوردار از یارانه دولتی که از سوی اتحادیههای صنعتی نظارت میشود، حمایت میکند. این نظام هزینههای آموزشی را برای بنگاههای اقتصادی کاهش میدهد و کیفیت بالای آموزش را تضمین میکند. کارآموزی، سهم خود را بواسطه پذیرش هزینههای پایین آموزشی ادا میکند. بنگاههای اقتصادی بزرگ ملزم به انتخاب افرادی هستند که نماینده کارگران در مذاکره با مدیران باشند. این نمایندگان کمک میکنند که شیوههایی برای بهرهبرداری از بیشترین میزان عواید دوجانبه و توزیع این عواید به نحوی قابل قبول برای همه ایجاد شود.
- نوآوران: کارگران ماهر، ملزم به معرفی موفقآمیز نوآوریهای فرآیندی و محصولی هستند. به این منظور لازم است که جوانها، پیش از متعهد شدن به یک دوره کارآموزی چندساله، از استخدام درازمدت و دستمزد بالای خود اطمینان یافته باشند. به همین ترتیب، لازم است که کارگران شاغل در نوآوریهایی که میتواند به تعدیل شغلی منجر شود، اطمینان پیدا کنند که شغلشان را از دست نخواهند داد. برنامه آموزش شغلی، به شیوههای مختلفی این مسائل را مدنظر قرار داده است. همانطور که در بالا بحث کردیم، دولت حمایت مالی و یارانهدادن به کارآموزی باکیفیت را انجام میدهد. برنامههای کارآموزی هم دارای مجوز هستند. این روند به آموزشگیرندگان تضمین میدهد که مهارتهایشان بیرون از بنگاه اقتصادی هم ارزشمند باشد، و گزینه ذخیره آنها در صورت پایان یافتن شغلشان بهبود پیدا خواهد کرد، و کمک میکند به اینکه تا زمانی که شغل فرد پابرجاست درآمد بالایی داشته باشد.
- هنجارهای اجتماعی: نوآوری سودآور (مثلاً در صنایع اتومبیل) مستلزم وجود استانداردهایی در سطح کل آن صنعت برای تسهیل انتقال فناوری است. روابط میانمدت و مالکیت-متقابل درمیان بنگاههای اقتصادی، برای تسهیل انتقال فناوری ضروری است، زیرا قراردادهای استخدامی دراز-مدت به این معناست که انتقال فناوری به سبک سیلیکون ولی که بر جابجایی کارکنان از بنگاه اقتصادیی به بنگاه اقتصادی دیگر مبتنی است، شیوع بسیار کمتری دارد. به همین ترتیب، تضمین اینکه کارکنان بسیار آموزشدیده شکار نشوند، به واسطه قانون انجام نمیشود، بلکه از طریق هنجارهایی تحقق پیدا میکند که بطور گسترده و از طرف بنگاههای اقتصادیی که در حالت معمول بسیار رقابتی عمل میکنند رعایت میشوند.
- تأمین بودجه: نظام مالکیت بنگاههای اقتصادی آلمانی بزرگ، به کلی با نظام مالکیت بنگاههای اقتصادی آمریکایی و بریتانیایی تفاوت دارد. ازآنجا که مالکیت بنگاههای اقتصادی در آلمان بسیار متمرکزتر است، عملاً امکان وقوع یک تصاحب خصمانه –تصاحبی که مدیریت با آن مخالف است – وجود ندارد. بنابراین، همکاری درازمدت بینشرکتی بر سر توسعه فناوری امکانپذیر است و وضع استانداردها در سطح کل صنعت راحتتر است. تأمین بودجه نوآوری در آلمان از محل سود بازگشته (سودی که میان سهامداران توزیع نشده) و وامهای بانکی انجام میشود. بودجهگذاری درازمدت همچنین تضمینی است برای آموزشگیرندگانی که در کسب مهارتهای مختص-به-شرکت سرمایهگذاری میکنند، و همچنین برای شرکتهای دیگری که در توسعه فناوریهای مرتبط سرمایهگذاری میکنند.
شکل ۲۱.۵ این دو نظام را با هم مقایسه میکند. هر دو موفقیتآمیز هستند، اما به شیوههای مختلف. بنگاههای اقتصادی مستقر در سیلیکون ولی فناوریهای دیجیتال مهم (ICT) مرتبط با آخرین فناوریهای همه-منظوره را تصرف کردهاند، در حالی که بنگاههای اقتصادی آلمانیای که شالوده نظام نوآوری ویژه این کشور را تشکیل میدهند، موفق شدهاند سطح بالاتری از مشاغل صنعتی پردرآمد را، در بحبوحه رقابت جهانی، در مقایسه با آمریکا یا هر کشور دیگری خارج از شرق آسیا، تضمین کنند.
سیلیکون ولی | نظام نوآوری آلمانی | |
---|---|---|
نوآوری | رمزگذاری شده رادیکال، بخصوص در آی سی تی | افزایش ضمنی، بخصوص در کالاهای سرمایهای و وسایل نقلیه |
بنگاههای اقتصادی نوآوری | متخصصان نوآوری کارفرمایانه | صنایع تثبیت شده و سایر بنگاههای اقتصادی |
دولت | قراردادهای نظامی، تحصیلات عالیه | یارانه آموزش کارگران |
مبتکران | مهندسین، دانشمندان، دانشگاهها | کارگران و مهندسان ماهر |
هنجارهای اجتماعی | رقابتی. ریسک کردن | همکاری. جمع کردن ریسک |
مالی | سرمایهگذاری خطرناک | وامهای بانکی، سود انباشته |
حقوق مالکیت | حق ثبت اختراع از اهمیت بیشتری برخوردار است | اشکال غیر ثبت اختراع از اهمیت بیشتری برخوردار است |
صرفهجوییهای ناشی از نظامهای نوآوری
نوآوری موفق میتواند با گسترش مجموعهای از محصولات در دسترس مصرف کنندگان و با کاهش قیمت محصولات موجود، به افزایش سطح زندگی کمک کند. با این حال، بسیاری از جوامع برای نوآوری تلاش میکنند. اقتصاددان لیزا کوک از دانشگاه ایالتی میشیگان سوال میکند که چرا گذار به سرمایه داری در روسیه در دهه 1990 موجی از نوآوری ایجاد نکرد. وی مستندات اختراعات اواخر قرن نوزدهم توسط مخترعان آفریقایی آمریکایی، از جمله ماسکهای گاز، چراغهای راهنمایی و فناوری لامپها و چگونگی کوتاه شدن این انفجار نوآوریها توسط موج حملات و خشونتهای ضد سیاه پوستان را مستند کرده است. بینش وی در مورد شرایط سیاسی و اقتصادی که در آن نوآوری شکوفا خواهد شد، مرتبط با درک تفاوتهای وسیع در سراسر دنیای امروزی در مورد نوآوری میباشد.
میزان نوآوری در اقتصادهای سرمایهداری را با میزان نوآوری در اقتصادهای دارای برنامهریزی متمرکز اتحاد جماهیر شوروری و متحدان آن مقایسه کنید. در فهرستی متشکل از ۱۱۱ مورد نوآوری محصولی و فرآیندی غیر-نظامی عمده در فاصله سالهای ۱۹۱۷ و ۱۹۹۸، تنها یک مورد – یعنی رزینِ ترکیبی – از کشورهای بلوک شرق آمده است. محققان پیشنهاد کردهاند که یک عامل مهم در فروپاشی اقتصادهای متمرکز شوروی، شکست حزب کمونیست در تحقق نوآوری در کالاهای مصرفی بوده است که مشروعیت حاکمیت آن را از میان برد. 11
نظامهای نوآوری موفق سرمایهدارانه در سیلیکون ولی و آلمان دو وجه مشترک دارند:
- نظام نوآوری بر خلاقیت فردی استوار نیست: یک بنگاه اقتصادی یا ابداعگر واحد تابع روابط جاری میان همه کنشگران است – مالکان، کارکنان، دولتها و منابع بودجهای. نواحی محروم از این شبکههای حمایتی، در نوآوری موفقیت کمتری دارند.
- هم یک دست یاری وجود دارد و هم یک دست نامریی: نظامهای نوآوری موفق در دل خود رقابت سود-جویانه میان افراد و بنگاههای اقتصادی را دارند، اما دولت هم نقش مهمی دارد – مثلاً قراردادهای نظامی در سیلیکون ولی و آموزش کارگران در آلمان.
در سه قسمت پیش رو، سه وجه متمایز ابداع و انتشار را بررسی میکنیم که باعث میشوند فرآیند نوآوری چالشی در برابر سیاست عمومی باشد، و همچنین باعث میشوند که کپیکردن سایر محلها از نظام نوآوری سیلیکون ولی یا آلمان تا این حد دشوار باشند.
- تأثیر بیرونی
- تأثیر مثبت یا منفی تولید، مصرف یا هر تصمیمِ اقتصادی دیگر بر شخص یا افراد دیگر، که تحت عنوان نوعی مزیت یا تعهد در یک قرارداد تعریف نشده است. اگر به آن تأثیر بیرونی میگویند به این دلیل است که پیامد مورنظر بیرون از قرارداد واقع است. همچنین تحت عنوان بیرونیت هم شناخته میشود. همچنین نگاه کنید به: قرارداد ناکامل، سقوط بازار، مزایای بیرونی، هزینه بیرونی.
- کالای عمومی
- کالایی که استفاده یک فرد از آن، در دسترس بودنِ آن برای دیگران را کاهش نمیدهد. همچنین تحت عنوان کالاهای فاقدِ-رقیب هم شناخته میشوند. همچنین نگاه کنید به: کالای عمومی غیرقابل مستثناسازی، کالای دارای کمیابی مصنوعی.
- صرفهجویی ناشی از مقیاس
- صرفهجوییهای ناشی از مقیاس زمانی رخ میدهند که دوبرابرکردن کل ورودیهای یک فرآیند تولیدی، باعث افزایش خروجی به میزانی بیش از دو برابر میشود. شکل منحنی میانگین هزینه درازمدتِ یک شرکت، هم تابعِ بازگشت به مقیاس در تولید است و هم تابع تاثیرِ مقیاس بر قیمتهایی که برای ورودیهای خود میپردازد.. همچنین تحت عنوان روندِ کاهشیِ بازگشت به مقیاس هم شناخته میشود. و همچنین نگاه کنید به: صرفهجویی ناشی از مقیاس.
این وجوه بدین قراراند:
- تأثیر بیرونی و مسأله هماهنگی میان نوآوران: ابداع موفق یک بنگاه اقتصادی تقریباً همیشه اثرات مثبت یا منفی بر ارزش سرمایهگذاریهای سایر بنگاههای اقتصادی در فرآیند نوآوری دارد. مالکان بنگاه اقتصادیی که تنها به فکر سود خود هستند، این اثرات بیرونی را در نظر نمیگیرند.
- کالای عمومی: نوآوری را میتوان تولید دانش جدید بهواسطه بکارگیری ترکیبی از دانش قدیمی و خلاقیت دانست. این واقعیت که اغلب اشکال دانش غیر-رقابتی هستند – در دسترس قرار دادن آن برای یک کاربر جدید به این معنا نیست که برخی از کاربران فعلی از کاربرد آن محروم میشوند – باعث میشود که فرآیند نوآوری فرآیندی باشد که از کالاهای عمومی استفاده میکند تا کالاهای عمومی دیگری تولید کند.
- _صرفهجویی ناشی از مقیاس و رقابت براساس قاعده برنده-کل-پاداش-را-برمیدارد: وقتی پای اقتصاد دانش-محور در میان باشد، باید گفت که بزرگ، زیبا است. هرچه تعداد بیشتری از یک کالا یا خدمات تولید شود، هزینه میانگین کاهش پیدا میکند، و این بدان معناست که بنگاههای اقتصادیی که وارد یک بازار میشوند غالباً در ابتدا میتوانند، دستکم بصورت موقت، کل بازار را در دست بگیرند.
از فصل ۱۲ بیاد دارید که این سه ویژگی همگی منابع ورشکستگی بازار هستند. اینکه پیشبرد فرآیند نوآوری را صرفاً بدست رقابت بازار بسپریم، عموماً به یک خروجی کارا منجر نخواهد شد. و باز همین سه ویژگی فرآیند نوآوری است که چالشهایی را پیش روی دولتهایی که بدنبال حلوفصل این فروپاشیهای بازار هستند، قرار میدهد. به همین علت است که دولتها ممکن است اطلاعات (یا انگیزه) لازم برای پیشبرد سیاستهای متناسب را در اختیار نداشته باشند.
ما کار را با الگویی از معضل اثرات بیرونی و مسأله هماهنگی میان نوآوران آغاز میکنیم و برای سهولت تنها دو بنگاه اقتصادی را در نظر میگیریم که در حال بررسی سرمایهگذاری در حوزه نوآوری هستند به علاوه دولتی که میتواند به فرآیند نوآوری کمک کند.
تمرین ۲۱.۳ مقایسه نظامهای نوآوری
در فصل حاضر نظامهای نوآوری سیلیکون ولی و آلمان را با هم مقایسه کردیم.
در کشور یا منطقه محل زندگی شما، احتمال تشکیل و موفقیت کدام یک از این دو نظام وجود دارد؟ چرا آری و چرا خیر؟ (اگر در آلمان هستید بگویید که آیا نظام سیلیکون ولی در جایی که هستید موثر خواهد بود؟ و اگر در کالفرنیا هستید آیا نظام آلمانی در آنجا موثر خواهد بود؟).
پرسشِ ۲۱.۲ پاسخ(ها)ی صحیح را انتخاب کنید.
کدامیک از گزینههای زیر دربابِ نظامهای نوآوری سیلیکونولی وآلمان صحیح است؟
- هر دو نظام، درعینِ تفاوتهای زیادی که دارند، بسیار موفق قلمداد میشوند. شرکتهای مستقر در سیلیکونولی در فناوریهای کلیدیِ ICT تسلط دارند، در حالی که بنگاههای اقتصادی آلمانی موفق شدهاند که سطحِ بسیاری بالاتری از مشاغلِ پر-درآمدِ صنعتی را علیرغمِ وجود رقابتِ سرمایهدارانه ایجاد کنند.
- این گزاره در مورد سیلیکونولی صادق است، اما کارگران در آلمان از طریقِ کارآموزیِ چندساله با دستمزدِ پایین توسطِ شرکتها آموزش میبینند.
- به همان ترتیبی که در متن توضیح داده شد.
- تأمینِ بودجه نوآوری در آلمان از محلِ عوایدِ بازگشتی و وامهای بانکی انجام میشود، که زمینه سرمایهگذاری در مهارتهای مختصِ هر حوزهی صنعتی را فراهم میکند.
۲۱.۳ تأثیرات بیرونی: مکملها، جایگزینها و هماهنگی
- مکملها
- دو کالایی که افزایشِ قیمتِ یکی از آنها به کاهش در تعداد تقاضا برای آن دیگری منجر میشود. همچنین نگاه کنید به: جایگزینها.
- نمونههای جایگزین
- دو کالایی که در آنها افزایش در قیمت هریک به افزایشِ تعداد تقاضا برای آن دیگری منجر میشود. همچنین نگاه کنید به: نمونههای مکمل.
نوآوریهایی که مدنظر یک بنگاه اقتصادی قرار میگیرند، عموماً سطح سود سایر بنگاههای اقتصادی را افزایش یا کاهش میدهند، و بر انتخابهای سایر بنگاههای اقتصادی در خصوص نوآوری تأثیر میگذارند. تصور کنید که تنها دو بنگاه اقتصادی وجود دارد و نوآوریهایی را در نظر بگیرید که از یکی از این دو نوع هستند:
- مکملها: ارزش یک نوآوری در حضور یک نوآوری دیگر بیشتر میشود. قوطیهای حلبی کنسرو در سال ۱۸۱۰ و توسط پیتر دوران، یک بازرگان بریتانیایی، برای نگهداری مواد غذایی ابداع شدند و نخستین کارخانه کنسروسازی تولید خود را در سال ۱۸۱۳ آغاز کرد. اما بازکردن قوطیها بسیار دشوار بود و تا سال ۱۸۵۸ یعنی زمانی که ازرا وارنر یک دربازکن ساده ابداع کرد، در منازل مورد استفاده قرار نگرفت.
- نمونههای جایگزین: زمانی است که دو نوآوری به تنهایی ارزشمند هستند، اما وقتی که یک نوآوری دیگر پیشتر اتفاق افتاده باشد ارزش کمتری دارند. یک مثال خوب، جنگ فرمت ویدیویی در طول دهه ۱۹۸۰ میان دو استاندارد رقیب، یعنی وی.اچ.اس و بتاماکس است. ویدیوهایی که با یکی از این فرمتها ساخته شده باشد، قابلیت اجرا بر روی دستگاهی که برای اجرای فرمت دیگر طراحی شده ندارد. هریک از دو فرمت، بتاماکسِ سونی یا وی.اچ.اس که رقیب آن از شرکت جی.وی.سی است، میتوانستند در حکم یک فرمت واحد برای استفاده خانگی کاملاً مناسب باشند، اما معرفی هر دو به یک رقابت بسیار پرهزینه منجر شد.
در نبود سیاستهای علنی و رسمی دولتها یا سازوکارهای خصوصی هماهنگی میان بنگاههای اقتصادی، چالشهای پیش روی ابداعات مکمل و ابداعات جایگزین کاملاً با هم متفاوت هستند:
- هنگامی که نوآوریهای بالقوهای مکمل هم هستند: گاهی نوآوریها، حتی بااینکه تحقق هر دوی آنها میتوانسته نفع اجتماعی داشته باشد و برای بنگاههای اقتصادی هم سودآور باشد، اتفاق نمیافتند.
- زمانی که نوآوریهای بالقوه جایگزین هستند: گاهی هر دو نوآوری اتفاق میافتند، بااینکه اگر یکی از آنها اتفاق میافتاد میتوانست نفع اجتماعی بیشتر و سود بیشتری برای بنگاههای اقتصادی ایجاد کند. رقابت میان جایگزینها میتواند هزینه بالایی را بر هر دو نوآور تحمیل کند.
میتوانیم با استفاده از نظریه بازی بفهمیم که چگونه دو بنگاه اقتصادی نوآور بالقوه تعامل استراتژیکی با یکدیگر دارند و اینکه چرا این دو معضل جداگانه پیدا میشوند و چرا حلوفصل آنها میتواند دشوار باشد. (میتوانید به معرفی نظریه بازی در فصل 4 نگاهی بیاندازید).
نوآوریهایی که مکمل هستند
در اینجا ما دو بنگاه اقتصادی فرضی داریم، پلاگکار که بدنبال ساختن یک اتومبیل برقی جدید است، و نتفلکس که مشغول سبکوسنگینکردن هزینه و فایده سرمایهگذاری در یک شبکه موبایلی تبادل باتری است. حضور نتفلکس باعث ارزشمندترشدن پلاگکار میشود و بالعکس، بطوریکه اینها مکمل یکدیگر هستند. این دو بنگاه اقتصادی تصمیماتشان (درخصوص سرمایهگذاری کردن یا نکردن) را مستقلاً اتخاذ میکنند، اما از سود و زیانی که هر یک از نتایج چهارگانه بدنبال خواهد داشت آگاهی دارند. این چهار خروجی را در ماتریکسِ پاداشهای زیر میبینید. بازیکن ردیفی پلاگکار است و خروجیهای آن در ابتدای هر خانه آورده میشوند؛ بازیکن ستونی نتفلکس است و خروجیهای آن در انتهای هر خانه قید شدهاند. اعداد مثبت، سودی است که عاید کمپانی میشود و اعداد منفی زیان آن.
فرض کنید که مالک پلاگکار هستید. در صورتی که نوآوری نکنید، صرفنظر از اینکه نتفلکس چه عملکردی داشته باشد، سودی که خواهید داشت صفر است. اگر بدانید که نتفلکس قرار نیست که محصول خود را معرفی کند، آنگاه قطعاً شما هم پلاگکار را تولید نخواهید کرد. اگر نتفکلس محصولش را تولید کند چه؟ اگر نوآوری کنید نتیجه ۱ را بدست خواهید آورد. اما اگر نتفلکس نوآوری نکند هم تاب تحمل زیانی برابر با ۰.۵ را خواهید داشت.
ممکن است اگر کاملاً مطمئن نباشید که نتفلکس تصمیم به نوآوری دارد، تصمیمتان این باشد که استفادههای بهتری برای پولتان دارید. و اگر نتفلکس هم همین استدلال را داشته باشد، آنگاه ممکن است هر دو بنگاه اقتصادی، با وجود اینکه میتوانند از نوآوری منتفع شوند، اینکار را نکنند.
نوآوریهایی که جایگزین هستند
هنگامی که دو نوآوری جایگزین محسوب میشوند، مشکل برعکس خواهد بود. یک نمونه خوب، جنگ فرمتهای ویدیویی در دهه ۱۹۸۰ میان دو استاندارد رقیب، یعنی وی.اچ.اس (برای سیستم ویدیوها خانگی که سازنده آن کمپانی ژاپنی ویکتور یا همان جی.وی.سی بود) و فرمت بتاماکسِ سونی است. همانطور که در بالا بحث کردیم، ویدیوهایی که یکی از این فرمتها را بکار میبرند قابلیت اجرا روی دستگاههایی که براساس فرمت دیگر طراحی شدهاند را ندارند و بنابراین هر دو کمپانی تلاش میکردند که فرمت خود را بهعنوان فرمت رایج جا بیاندازند.
دو بنگاه اقتصادی فرضی را براساس مورد سونی-وی.اچ.اس در نظر میگیریم. ماتریکسِ پاداشهایی که پیش روی آنها قرار خواهد داشت به این شکل است. بازیکن ردیفی جی.وی.سی و بازیکن ستونی سونی است. مثل نوبت پیش، نخستین مدخل هر خانه پاداش بازیکن ردیفی است.
اگر سونی اطمینان داشته باشد که جی.وی.سی نوآوری خواهد کرد، آنگاه در صورت برندهشدن سونی جنگی پرهزینه با زیان کلان را خواهد داشت. پاداشهای خانه بالای سمت چپ برای هر دو بنگاه اقتصادی منفی هستند، زیرا هزینههای ایجاد محصول جدید و رقابت بر سر سهم بازار، چشمانداز نامطمئن سود آنها در صورت برندهشدن را جبران نمیکنند. بدیهی است که اگر سونی میدانست که جی.وی.سی نوآوری نخواهد کرد، یا اگر اطمینان داشت که در صورت سرمایهگذاری هر دو، یک جنگ نه بسیار پرهزینه را با محصول خود برنده خواهد شد، آنگاه قطعاً دست به سرمایهگذاری میزد و به وضعیت برنده-کل-سود-را-برمیدارد دست پیدا میکرد و کل زیان را نصیب جی.وی.سی میکرد.
نتیجه این است که گاهی وقتی ایدهها مکمل هستند نوآوری معطوف به خیر عمومی جامعه بسیار کم و زمانی که نوآوریها جایگزین هستند بسیار زیاد است.
نقش سیاستگذاری عمومی
مکملها
در صورتی که همه از پاداشهای موجود در ماتریکس خبر میداشتند، آنگاه یک دولت معقول متوجه میشد که خانه بالای سمت چپ (نوآوری، نوآوری) در شکل ۲۱.۶ بهترین نتیجه برای جامعه است. این گزینه، تا آنجا که به نوآوریهای مکمل مربوط میشود، میتواند باعث شود که هر دو بنگاه اقتصادی از یارانه کافی برخوردار باشند تا صرفنظر از عملکرد بنگاه اقتصادی دیگر، سرمایهگذاری را سودآور بدانند و اقدام به سرمایهگذاری کنند. یا حتی معقولتر این است که هر دو بنگاه اقتصادی را تشویق به همکاری در فرآیند نوآوری کند و متعهد شود که اگر تصمیمسازی هماهنگ ناقض قوانین ضدانحصار یا هر قانون دیگری باشد، از مجازات این بنگاههای اقتصادی به جرم رفتارهای ضدرقابتی اجتناب کند.
اما بکارگیری سیاستگذاری عمومی برای اجتناب از نتایج نامطبوع، چالشی بسیار بزرگتر از آن چیزی است که در الگوهای سادهسازی شده ما دیده میشود. این احتمال وجود دارد که بیش از دو سرمایهگذار بالقوه، و بنابراین طرحهای پیشنهادی بیشتری برای تولید اتومبیلهای برقی و سیستمهای شارژ آن وجود داشته باشد. دولت باید بنگاههای اقتصادی همکار، و همچنین شرایط حاکم بر همکاری را انتخاب کند. در این مورد، شرکتها از مشوقهایی برای تأثیرگذاری بر تصمیمات دولتی (یعنی لابیکردن) برخوردارند. همانطور که در فصل ۲۲ خواهیم دید، دلایل متعددی وجود دارد که باعث میشوند دولتها ممکن است نتوانند، در مواردی شبیه به این، نتایج بهلحاظ اجتماعی مفیدی بدست بیاورند.
مبادلات خصوصی هم ممکن است در اینجا نقش داشته باشند. اگر بنگاههای اقتصادی خودشان اطلاعات بیشتری نسبت به دولت داشته باشند، ممکن است دست به توافقهای خصوصی بزنند. این معادل همان چانهزنی میان موسسات اقتصادی است که در فصل ۱۲ شاهدش بودیم و یک راه جایگزین برای ساماندهی دولتی استفاده از سموم صنعتی است.
نهایتاً بنگاههای اقتصادیی که از از نوآوریهای نویدبخشی برخورداراند ممکن است با الحاق توافق کنند، تا بهعنوان یک بنگاه اقتصادی واحد، مسأله هماهنگکردن تصمیمات نوآورانهشان یک مسأله داخلی خود بنگاه اقتصادی باشد.
جایگزینها و استانداردها
جایگزینهای شکل ۲۱.۷ چالشهای مشابهی را پیش روی سیاستگذاری دولتی قرار میدهند. ممکن است که نوآوریهای جایگزین رقیب زیادی وجود داشته باشند. بتاماکس سونی، و وی.اچ.اس جی.وی.سی تنها شرکتهایی نبودند که به مراحل اولیه جنگ فرمتها گام گذاشته بودند. دولتها هم ممکن است که اطلاعات مربوطه را در اختیار نداشته باشند، یا تحت تأثیر یکی از این رقبا باشند.
همانطور که بعدها خواهیم دید، گاهی فناوری یک رقیب بر دیگری پیروز میشود، مثلاً شرکت بتاماکس به یکباره افول کرد و وی.اچ.اس به استاندارد نوار ویدیوی خانگی بدل شد. گاهی شرکتهای حاضر در یک صنعت استانداردهای واحدی را اعمال میکنند، زیرا انسجام اندازه بازار را افزایش میدهد و به همه بنگاههای اقتصادی سود میرساند. یک نمونه این است که صنایع کشتیرانی استانداردی را در مورد اندازه کانتینرهایی که برای حمل مورد استفاده قرار میگیرند اعمال کردند که باعث کاراترشدن کامیونها و بنادر شد، و بنابراین منجر به صرفهجویی ناشی از مقیاس شد.
بااینحال، غالباً موسسات بخش عمومی نقش مهمی در زمینهسازی برای توافق میان همه بنگاههای اقتصادی حاضر در یک صنعت بر سر استانداردهای فنی بازی میکنند. اینها معمولاً موسساتی بینالمللی ازقبیل اتحادیه اتحادیه بینالمللی ارتباطات یا کمیسیون اروپا هستند. مثلاً اتحادیه اروپا کمک کرد که استاندارد جی.اس.ام برای گوشیها و شبکههای تلفن همراه مورد توافق قرار بگیرد، اقدامی که باعث شد کلیه سازندگان و اپراتورها از وجود یک بازار موبایل اروپایی درحال رشد سریع بهرهمند شوند، و همچنین زمینهای فراهم کرد تا مصرفکنندگان نیز از سهولت تماس با سایر شبکهها و قیمتهای پایینتر برخوردار شوند.
تمرین ۲۱.۴ مکملها
- چند جفت نوآوری که مکمل هم و چند تا که جایگزین هم محسوب میشوند میشوند را فهرست کنید.
- در بازی شکل ۲۱.۶ چه میزان احتمال اینکه یک بنگاه اقتصادی گزینه «نوآوری» را انتخاب کند میتواند برای بنگاه اقتصادی دیگر سودآورباشد؟ پاسخ خود را توضیح دهید. (نکته: پاداشهای موردانتظار انتخاب هر یک از گزینهها را، با درنظر گرفتن اینکه احتمال انتخاب گزینه نوآوری از سوی دیگر بنگاههای اقتصادی برابر با x است، با هم مقایسه کنید. چه طیفی از احتمالات سبب شکلگیری پاداش موردانتظار بالاتری بواسطه انتخاب گزینه «نوآوری» خواهد شد.
تمرین ۲۱.۵جایگزینها و مکملها
- به شکل ۴.۱۶ الف برگردید و بازی میان بتینا و آسترید را در نظر بگیرید. آنها باید انتخاب کنند که از کدامیک از دو زبان برنامهریزی مختلف استفاده کنند، C++ یا جاوا. شباهتها و تفاوتها در استراتژیها، پاداشها و خروجی بهینه بازی شکل ۴.۱۶ و بازی سونی-جی.وی.سی در این فصل را با هم مقایسه کنید.
- در شکل ۲۱.۷ بنگاه اقتصادی دیگر، برای سودآوربودن نوآوری، با چه احتمالی باید گزینه «عدم نوآوری» را انتخاب کند؟
حالا فرض کنید که تصمیمات شکل ۲۱.۶ و ۲۱.۷ بصورت متوالی اتخاذ شود و نه همزمان. در مورد جایگزینها (یعنی سونی و جی.وی.سی) فرض کنید که جی.وی.سی محصول خود را تولید میکند و به بازار ارائه میدهد (یا دستکم سونی را متقاعد کرده است که این کار را انجام دهد). در مورد مکملها (پلاگکار و نتفلکس) فرض کنید که پلاگکار توانسته نتفلکس را متقاعد کند که ماشین الکتریکی جدید را بطور قطع به بازار بفرستد.
- توضیح دهید در صورتی که در این موارد، در صورتی که دو بنگاه اقتصادی تصمیمات خود را بصورت متوالی و نه همزمان اخذ کنند، خروجی چه خواهد بود.
پرسشِ ۲۱.۳ پاسخ(ها)ی صحیح را انتخاب کنید:
ماتریکسِ زیر پاداشهای مربوط به دو بنگاه اقتصادی را برحسبِ اینکه نوآوری میکنند یا نه بدست میدهد. عددِ نخست پاداشِ بنگاه اقتصادی A است در حالی که عددِ دوم پاداشِ بنگاه اقتصادی B است.
براساس اطلاعاتِ فوق، کدامیک از گزینههای زیر صحیح است؟
- نادرست. زیرا پاداشِ نوآوری یک بنگاه اقتصادی، به واسطه نوآوری بنگاه اقتصادی دیگر کاهش پیدا میکند.
- نادرست است. دو توازنِ نش موجود در این بازی عبارتند از (نوآوری، عدم نوآوری) و (عدمِ نوآوری، نوآوری).
- نادرست است. بنگاه اقتصادی B قطعاً نوآوری را انتخاب خواهد کرد چراکه سودِ بالقوه ناشی از نوآوری بالا است.
- درست است. در صورتی که احتمالِ انتخاب نوآوری از سوی بنگاه اقتصادی B برابر با x% باشد، آنگاه بنگاه اقتصادی A با انتخابِ نوآوری مقدارِ –x+1.5 (1-x) سود خواهد کرد و اگر عدم نوآوری را انتخاب کند -0.5x. بنگاه اقتصادی A در صورتی نوآوری را انتخاب خواهد کرد که –x+1.5 (1-x) بزرگتر از -0.5x باشد، که در صورتی برقرار است که x کوچکتر از ۰.۷۵ باشد.
۲۱.۴ صرفهجویی ناشی از مقیاس و رقابت برنده-کل-سود-را-برمیدارد
نوآوری مستلزم ایجاد دانش جدید و به کارگیری آن است. بیاد داشته باشید که دانش به دو معنا نامتعارف است. یک کالای عمومی است (آنچه فرد مصرف میکند سبب کمشدن از چیزی که در اختیار دیگران است نمیشود) و تولید و استفاده از آن بواسطه وجود یک بازگشت به مقیاس افزایشی معین میشود. ما در فصل ۱۲ دانش را بهعنوان یک کالای عمومی مورد بحث قرار دادیم. در قسمت حاضر، دو شیوهای را که بواسطه آنها نوآوری دانش-محور سبب شکلگیری صرفهجویی ناشی از مقیاس میشود بررسی خواهیم کرد
نیمه عرضه: هزینههای نسخه اول و صرفهجویی ناشی از مقیاس در تولید
- هزینههای نسخهی اول
- هزینههای ثابتِ تولید یک کالا یا خدماتِ دانش-محور.
تولید نسخه اول دانش جدید هزینهبر است، اما در دسترس قرارگرفتن آن برای دیگران تقریباً بدون هزینه است. ازآنجاکه هزینههای نسخه اول نسبت به هزینههای (متغیر یا حاشیهای) در دسترس قرار دادن کالاهای اضافی نسبتاً بالا است، تولید و توزیع اطلاعات هم نسبت به سایر بخشهای اقتصاد متفاوت است.
- تریلر، ساخته مایکل جکسون: پرفروشترین آلبوم موسیقی در تاریخ است. تولید آن در سال ۱۹۸۲ برابر با ۷۵۰۰۰۰ دلار هزینه داشته است (یعنی حدود دو برابر این مبلغ براساس دلار سال ۲۰۱۵). هزینه تولید نسخههای اضافی برای هر سی.دی کمتر از ۱ دلار، و در صورت دانلود آن صفر است. هر س.دی حدود ۱۰ دلار فروخته میشود و هر دانلود هم تقریباً به همین مبلغ. هزینه نسخه اول حتی یک تولید جزئی توسط یک گروه جدید دستکم ۱۰۰۰۰ دلار، هزینه نهایی برای هر سی.دی حدود ۱ دلار و برای هر دانلود صفر خواهد بود.
- کتابهای درسی: تولید هر کتاب درسی باکیفیت در آمریکا بین ۱ میلیون و ۲ میلیون دلار برای پوشش هزینه کار مولفان، طراحان و ویراستاران هزینه برمیدارد. این هزینه نسخه اول است. هزینه تولید و توزیع کتابهای چاپی (مشتمل بر هزینههای چاپ و انبارداری و تحویل) برای یک کتاب موفق حدوداً ۱۲ دلار به ازای هر کتاب است. این هزینه نهایی آن است. دانشجویان در سرتاسر جهان میدانند که کتابهای درسی مقدماتی عموماً ده برابر این مبلغ فروش دارند.
- جنگ ستارگان: نیروی برخاسته: بودجه تولید این فیلم که در سال ۲۰۱۵ به بازار آمد، ۲۰۰ میلیون دلار بوده است. هزینه تولید بازی کامپیوتری جنگ ستارگان: جمهوری کهن (۲۰۱۱) بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیون دلار بوده است. این مبلغ هزینههای پشتیبانی و ترویج از قبیل تبلیغات را که باید در هزینه نسخه اول لحاظ شوند در برنمیگیرد و ممکن است بزرگتر از هزینههای تولید باشد. امروزه که فیلمها بصورت دیجیتالی در سینماها توزیع میشوند، هزینه عرضه یک فیلم عملاً صفر شده است. هزینههای نهایی فیلم یا بازیهای فروختهشده بر روی دی.وی.دی تقریباً بهاندازه موارد عرضهشده بر روی سی.دی و در صورتی که بصورت دانلودی عرضه شوند صفر است.
- داروهای جدید: میانگین هزینه نسخه اول یک داروی جدید براساس مطالعهای که در سال ۲۰۰۳ در آمریکا صورت گرفته برابر با ۴۰۳ میلیون دلار بوده است. این واقعیت تفاوت قیمت میان داروهایی را که کماکان تحت حق انحصاری مالکیت قرار دارند و به تولیدکننده نوعی انحصار موقتی میدهند، با قیمتی که پرداختی از جانب استفادهکنندگان در زمانی که حق مالکیت انحصاری دارو منقضی شده و سایر تولیدکنندگان هم مشغول رقابت با تولیدکننده اصلی هستند، نشان میدهد. برای مثال، امپرازول، دارویی که بهشکل گستردهای برای سوءهاضمه تجویز میشود، در سال ۱۹۸۹ به ثبت رسید و عرضه شد، و تحت نام تجاری پریلوسک فروش خود را آغاز کرد. در آمریکا، این حق ثبت در سال ۲۰۰۱ منقضی شد و تا سال ۲۰۰۳، تعداد ۲۸ قرص با نام تجاری پریلوسک به قیمت ۱۲۴ دلار به فروش میرسید، در حالی که همین تعداد از امپرازول ژنریک تنها ۲۴ دلار قیمت داشت. 12
در فصل ۷ بررسی کردیم که یک بنگاه اقتصادی چگونه قیمت را تعیین میکند و در باب میزان تولید تصمیم میگیرد. در شکل ۲۱.۸ مجموعهای از منحنیهای هزینه برای یک بنگاه اقتصادی تولیدکننده یک کالای دانش-بر را نشان دادیم. اعداد فرضی هستند و میزان واقعی نسبت هزینه نسخه اول به هزینه نهایی را منعکس نمیکنند. بااینحال، محور عمودی همچنان به مقیاس کشیده نشده و بنابراین میتوانیم شکل را قرائت کنیم.
- هزینه نهایی: منحنی در نقطه مربوط به هزینه نسخه اول آغاز میشود، و سپس با افزایش تولید به مقدار بسیار کمی بالا کشیده میشود.
- هزینه نهایی (MC): منحنی پایین و ثابت است.
- هزینه میانگین (AC): منحنی (مشتمل بر سود اقتصاد و هزینههای نسخه اول) با افزایش تعداد سقوط میکند، در حالی که هزینه نسخه اول در تعداد واحد خروجی بیشتری گسترش مییابد.
- MC < AC است: صرفنظر از تعداد واحد تولیدشده، هزینه نهایی همواره کمتر از میانگین خواهد بود.
بنگاه اقتصادی تولیدکننده یک کالای دانش-بر که میخواهد سود اقتصادی کسب کند باید هزینه نسخه اول خود را پوشش دهد. برای اینکار، قیمت باید دستکم به اندازه منحنی میانگین هزینه و بنابراین بالاتر از هزینه نهایی باشد.
این بدانمعناست که تولید کالاهای دانش-بر را نمیتوان با مفهوم بازارهای رقابتی فصل ۸ توضیح داد که در آن قیمت برابر است با هزینه نهایی (P=MC)، بلکه با الگوی بنگاههای اقتصادی قیمتگذار در فصل ۷ باید توضیح داده شود. در فصل ۷ فرض کردیم که به دلیل رقابت محدود P > MC است. در اینجا این پیامد ناگزیر هزینه نسخه اول است، و صرفنظر از اینکه چه تعداد رقیب وجود دارد، قیمت نمیتواند آنقدر رقابتی شود که به سطح هزینه نهایی برسد.
پیشتر در همین فصل (و در فصلهای ۱ و ۲) توضیح دادیم که در نبود حق مالکیت معنوی، رقابت ناشی از پیوستن دنبالهروها، بهره نوآوری ایجادشده توسط نخستین بکارگیرندگان فناوری یا محصول جدید را به یکباره از میان میبرد. انتشار یک فناوری جدید به این شکل اتفاق میافتد و به قیمت پایینتر منجر میشود. جایی که هزینههای نسخه اولیه اهمیت دارند نیز همین فرآیند اتفاق میافتد. سایر بنگاههای اقتصادی از بنگاه اقتصادی نوآور کپی خواهند کرد تا جایی که سود اقتصادی (بهره) از میان برود و قیمت تعیینشده بتواند میانگین هزینه تولید، منجمله هزینه نسخه اول و هزینه فرصت کالاهای سرمایهای مورداستفاده را جبران کند. اما در این شرایط، قیمت تعیینشده باید از میانگین هزینه (ناشی از هزینههای نسخه اول بهشکلی که در شکل ۲۱.۸ نشان داده شد) بالاتر باشد. شکل ۲۱.۹ در زیر این موارد را نشان میدهد.
ورود محدود (آی پی ار یا غیره) | ورود غیر محدود | ||
---|---|---|---|
کاهش متوسط هزینهها | سود اقتصادی P > AC > MC |
بدون سود اقتصادی P = AC > MC |
|
عدم کاهش متوسط هزینهها | سود اقتصادی P > MC ⋛ AC |
بدون سود اقتصادی P = MC = AC |
نیمه تقاضا: صرفهجویی ناشی از مقیاس ازخلال تأثیرات شبکهای
- اثراتِ بیرونیِ شبکهای
- تأثیرِ بیرونیِ کنشِ یک فرد بر دیگری، که به دلیلِ در پیوند بودنِ این دو در یک شبکه ایجاد میشود. همچنین نگاه کنید به: تأثیرِ شبکهای.
ارزش بسیاری از اشکال دانش با بالارفتن استفاده افراد از آن افزایش پیدا میکند. ازآنجا که سود حاصل برای کاربران هم با بزرگترشدن شبکه کاربران افزایش پیدا میکند، روند افزایشی عواید ناشی از نیمه-تقاضا را گاهی اثرات بیرونی شبکهایمینامند. تأثیر بیرونی یعنی اینکه وقتی یک نفر بیشتر به شبکه میپیوندد، همه افراد دیگر منتفع میشوند.
مورد زبانها مثال خوبی است. امروزه بیش از یک بیلیون نفر در حال یادگیری انگلیسی هستند، یعنی حدود سه برابر افرادی که انگلیسی زبان مادریشان است. تقاضا برای انگلیسی (همانطور که خیلی از شما میدانید) بخاطر برتری ذاتی این زبان یا سهولت یادگیری آن نیست، بلکه صرفاً دیگران در بسیاری از نقاط دنیا به این زبان حرف میزنند. تعداد افرادی که به زبان ماندارینی (چینی) و یا اسپانیایی حرف میزنند از این هم بیشتر است، و تقریباً به همین تعداد هم به زبان هندی یا عربی حرف میزنند، اما با این حال هیچیک از این زبانها برای برقراری ارتباط در سطح جهانی به اندازه زبان انگلیسی کارایی ندارند.
داشتن یک کنسول بازی خاصی که خیلی از افراد دیگر هم از آن استفاده میکنند بسیار بهتر است، زیرا تولیدکنندههای آن بازیهای بیشتری برای آن تولید خواهند کرد. یا داشتن یک کارت اعتباری خاصی که خیلی از افراد دیگر هم از آن استفاده میکنند بهتر است، زیرا بسیاری از فروشگاهها آن را بجای پول نقد قبول خواهند کرد.
اما آیا تابحال از خودتان پرسیدهاید که اولین تلفن را چهکسی خریداری کرد و قصد داشت با آن چه کاری انجام دهد؟ یا اینکه با اولین دستگاه فاکس چهکاری میشد انجام داد؟
فناوری پشت دستگاه فاکس، که ابزاری برای ارسال رونوشتی از مدارک از طریق خط تلفن است، نخستین بار توسط الکساندر بین در سال ۱۸۴۳ به ثبت رسید – اگرچه این نوآوری ارسالگر تصاویر بهناچار باید از تلگراف استفاده میکرد چون هنوز کسی تلفن را اختراع نکرده بود. در دهه ۱۸۶۰ یک سرویس تجاری برای مخابره امضاهای دستی با استفاده از تلگراف ایجاد شده بود. اما دستگاه فاکس تا ۱۲۰ سال بعد همچنان یک محصول معطل باقی ماند، یعنی تا زمانی که این دستگاه آنقدر محبوب شد که در فاصله یک دوره ۱۰ ساله تقریباً هر دفتری دستگاه فاکس خودش را داشت.
این داستان نخستین چیزی را که باید درباره صرفهجویی ناشی از مقیاس نیمه تقاضا بدانیم به ما میگوید: اینکه مشوق اندکی وجود دارد که کسی بهعنوان نخستین بار از یک فناوری با این خصوصیات استفاده کند.
دومین چیزی که باید بدانیم این است که اگر دو نسخه از این نوع فناوری در حال رقابت با هم هستند، آن نسخهای که در آغاز کار شمار بیشتری از کاربران پیدا میکند دارای مزیت خواهد بود، حتی اگر نسخه دیگر ارزانتر یا بهتر باشد. برای توضیح بیشتر این نکته، اجازه بدهید که یک بار دیگر نگاهی بیاندازیم به جنگ فرمتهای ویدیویی میان سونی و جی.وی.سی.
فرمت بتاماکسِ سونی بهلحاظ کیفیت صوتی و تصویری، نسبت به وی.اچ.اس سونی برتری داشت. اما در اوایل دهه ۱۹۸۰ سونی با محدودکردن زمان ضبط به ۶۰ دقیقه اشتباه استراتژیک بزرگی را مرتکب شد. مشتریان وقتی که میخواستند یک فیلم کامل را با استفاده از سونی بتاماکس ضبط کنند، بناچار باید در میانه ضبط نوار را تعویض میکردند. زمانی که سونی زمان ضبط خود را تا سقف ۱۲۰ دقیقه بالا برده بود، کاربران وی.اچ.اس آنقدر بالا رفت که فرمت بتاماکس بناچار از صحنه خارج شد.
- مسابقهای که در آن برنده-همهچیز-را-برمیدارد
- شرکتهایی که پیش از همه به بازار وارد میشوند، حداقل برای یک دوره موقت، میتوانند کلِ بازار را تسخیر کنند.
جنگ فرمت ویدیویی و نتایج آن، نمونهای از یک بازی موسوم به مسابقهای که در آن برنده-همهچیز-را-برمیدارد است، بازیای که در آن صرفهجویی ناشی از مقیاس در عرصه تولید یا توزیع، بنگاه اقتصادی دارنده بزرگترین سهم بازار را از یک برگ برنده رقابتی بیچونوچرا برخوردار میکند. رقابت برنده-کل-عواید-را-برمیدارد لزوماً بهترین انتخاب را انجام نمیدهد.
شکل ۲.۱۰ که رقابت براساس الگوی بازی سونی و جی.وی.سی را نمایش میدهد، نحوه عملکرد این بازی را نشان میدهد. طول محور افقی تعداد افرادی که بتاماکسِ سونی و یا وی.اچ.اس جی.وی.سی را خریداری کردهاند نشان میدهد. فرض میکنیم که قیمت هر دو محصول یکسان است.
برای سادهسازی مثالمان، فرض میکنیم که ارزش استفاده از یک محصول برای یک کاربر جدید تخیمناً برابر است با تعداد افرادی که در حال حاضر از این محصول استفاده میکنند، یعنی n، ضربدر شاخص کیفیت آن محصول یا q. بنابراین سود خالص خرید یک کالا برابر است با سود حاصل از استفاده از آن کالا، یعنی qn، منهای قیمتی که مصرفکننده پرداخت میکند یعنی p. این مفروضات معطوف به سادهسازی به ما اجازه میدهند که ارزش خالص خرید محصول را به این صورت بنویسیم Π = qn − p. محصولات با کیفیت بالاتر مقدار q بالاتری دارند، بطوریکه مصرفکنندگانی که با دو محصول دارای تعداد کاربر یکسان و قیمت واحد روبهرو هستند، کالای دارای کیفیت بالاتر را ترجیح خواهند داد.
تعداد افرادی که بتاماکس را خریداری میکنند از سمت چپ به راست اندازهگیری میشود، یعنی از صفر شروع میشود و بالقوه تا حد کل بازار میتواند ادامه پیدا کند. خط آبی خالص مزایای استفاده از بتاماکس را برای مصرفکنندگان نشان میدهد. معادله آن بدین قرار است: ΠB = qBnB − p ، که در آن برچسب B برای بتاماکس است. در صورتی که همه بتاماکس را خریداری کنند، ارزش آن برای خریدار در شکل با ΠBmax نشان داده میشود، که برابر است با qBnکل − p. اگر هیچ کس دیگری بتاماکس خریداری نکند، ارزش آن برای خریدار اول منفی و برابر با قیمت پرداختی است که به وسیله نقطه تقاطع روی محور عمودی سمت چپ و زیر محور افقی نشان داده میشود.
در همین شکل، ارزش خالص محصول جی.وی.سی، یعنی وی.اچ.اس توسط خط قرمزی معلوم میشود که معادله آن بدین قرار است: ΠV = qVnV − p (در حالی که علامت اختصاری V نشانگر وی.اچ.اس است). ازآنجاکه تنها دو بنگاه اقتصادی رقیب وجود دارد، تعداد کل خریداران وی.اچ.اس عبارت خواهد بود از کل اندازه بازار منهای تعداد خریداران بتاماکس.
بیایید فرض کنیم که فرمت بتاماکس کیفیت بالاتری دارد. در الگوی ما این بدان معنا خواهد بود که qB > qV. این بدان معنا خواهد خواهد بود که اگر همه بتاماکس بخرند، ارزش خالص آن بالاتر از زمانی خواهد بود که همه فرمت وی.اچ.اس را خریداری میکنند، یعنی ΠBmax > ΠVmax. این نکته در شکل ۲۱.۱۰ با این واقعیت نشان داده میشود که ارتفاع خط آبی بتاماکس در نقطه تقاطع آن با محور سمت راست (یعنی زمانی که همه از بتاماکس استفاده میکنند) بالاتر از نقطه تقاطع خط قرمز وی.اچ.اس با محور سمت چپ (یعنی زمانی که همه از وی.اچ.اس استفاده میکنند) است.
نخستین چیزی که باید به آن توجه کرد این است که اگر در یک نقطه خاص همه وی.اچ.اس بخرند (یعنی نقطه B)، آنگاه یک خریدار جدید هم قطعاً وی.اچ.اس را به بتاماکس ترجیح خواهد داد. برای ملاحظه این نکته در دیاگرام به نیمه سمت چپ نگاه کنید و یک خریدار جدید را در نظر بگیرید. برای این خریدار، ارزش وی.اچ.اس بالا است (نقطه تقاطع به محور سمت چپ)، در حالی که ارزش بتاماکس منفی است. علت آن این است که کاربر جدید باید قیمت دستگاه ضبط بتاماکس را بپردازد اما هیچ سودی نمیبرد زیرا هیچ کاربر دیگری وجود ندارد و بنابراین هیچ محتوای ویدیوییای ارائه نخواهد شد. حتی با وجود اینکه فرض کردیم هزینه بتاماکس به اندازه وی.اچ.اس است و بتاماکس ویدیوکاست باکیفیتتری است، بازهم نکته فوق صادق خواهد بود.
- وضعیتِ قفلشده
- پیامدِ تأثیراتِ شبکهایِ بیرونی که باعث میشود یک وضعیتِ برنده-همهچیز-را-میبرد شکل بگیرد. فرآیندِ رقابتی به نتیجهای منجر میشود که تغییرِ آن دشوار است، حتی اگر کاربرانِ فناوری، یک نوآوریِ جایگزینِ برتر را تدارک ببینند.
دومین درسی که از این شکل میگیریم این است که حتی در صورتی که بسیاری از مصرفکنندگان (البته تا حد زیر ۴۰۰۰ نفر) بتاماکس بخرند، بازهم کاربر جدید وی.اچ.اس را ترجیح خواهد داد (در آن نقطه خط قرمز همچنان بالای خط آبی است). بتاماکس اگر بخواهد که انحصار وی.اچ.اس را بشکند، باید بتواند دستکم ۴۰۰۰ خریدار پیدا کند. در این صورت بجای وی.اچ.اس، این بتاماکس خواهد بود که ارزش بالاتر را خواهد داشت، و خواهد توانست به یکباره کل بازار را (در نقطه A) بدست بگیرد.
بنابراین برنده لزوماً همان جایگزین بهتر نخواهد بود. این همان چیزی است که به آن وضعیت قفلشدهمیگوییم.
اما این تمام ماجرا نیست. تاریخ نوآوری در اقتصاد دانش آکنده از ماجراهای پیچیدهتری است که در آن تغییرات، به دلایل مختلف، بهطور پیوسته اتفاق میافتند.
برای مثال:
- جنگ مرورگرها: هنگامی که اینترنت رواج عمومی پیدا کرد، بازار مرورگرهای اینترنتی تحت سلطه محصولی موسوم به نتاسکیب نویگیتور درآمد. این محصول در جنگ مرورگرهای سالهای اوایل دهه ۲۰۰۰ جای خود را به مایکروسافت اینترنت اگسپلورر داد. بعدها، اینترنت اکسپلورر هم از سوی موزیلا فایرفاکس و گوگل کروم مورد چالش قرار گرفت.
- تلفنهای هوشمند: در اوایل سال ۲۰۰۹، سهم بازار تلفنهای هوشمند اندرویدی ۱.۶٪ و سهم بازار آیفون اپل ۱۰.۵٪ بود و بازار در سیطره محصولی موسوم به سیمبیان با ۴۸.۸% سهم بازار بود. در ابتدای سال ۲۰۱۶، ۸۴.۱٪ از تلفنهای هوشمند فروختهشده در بازار سیستم عامل اندرویدی داشتند، اپل یک سهم ۱۴.۸٪ داشت و تلفنهای هوشمند سیمبیان دیگر اصلاً تولید نمیشدند.
- شبکههای اجتماعی: در ژوئن ۲۰۰۶، ۸۰٪ از کاربرانی که از اینترنت استفاده میکردند از شبکه اجتماعیای موسوم به مای اسپیس استفاده میکردند. اما تا می ۲۰۰۹، تعداد استفادهکنندگان فیسبوک از مای اسپیس بالاتر رفت.
پرسشِ ۲۱.۴ پاسخ(ها)ی صحیح را انتخاب کنید
شکل ۲۱.۸منحنیهای هزینه برای یک بنگاه اقتصادی تولیدکنندهی کالاهای دانش-بر را نشان میدهد.
هزینهی نهایی ثابت و برابر با ۱ دلار برای کلِ خروجی یعنی q است. براساس اطلاعات فوق، کدامیک از گزارههای زیر صحیح است؟
- اگر هزینه نسخه اول مثبت باشد (مثلاً F) و هزینه نهایی ثابت (MC)، آنگاه میانگین هزینه (یعنی AC) همیشه به اندازهی F/Q از هزینه نهایی بیشتر خواهد بود، زیرا AC = TC/Q = (F + (MC × Q))/Q = (F/Q) + MC.
- اگر هزینه نسخه اول مثبت باشد (مثلاً F) و هزینه نهایی ثابت (MC)، آنگاه میانگین هزینه (یعنی AC) همیشه به اندازهی F/Q از هزینه نهایی بیشتر خواهد بود، زیرا AC = TC/Q = (F + (MC × Q))/Q = (F/Q) + MC. حالا به ازای هر ارزشی از Q، AC > MC است و بطوریکه منحنی AC همواره شیب روبهپایین خواهد داشت. بهاینترتیب تولیدِ بنگاه اقتصادی همواره نمایانگرِ صرفهجویی ناشی از مقیاس خواهد بود.
- یک بنگاه اقتصادی تولیدکنند کالای دانش-بر نیازمندِ آن است که هزینه نسخه اولش را پوشش دهد و بنابراین باید هزینهای بزرگتر از هزینه نهاییاش را پوشش دهد. اگر قیمت پایینتر از میانگینِ هزینهاش باشد بنگاه اقتصادی زیانده خواهد بود.
- تجارتِ خردی مثلِ خدماتِ پارکِ اتومبیل، یک هزینه ثابتِ اولیهی بسیار کوچک– یعنی تنها هزینه تجهیزاتِ کارواش – خواهد داشت و هزینه آموزش آن هم تقریباً صفر است. بعید است که از صرفهجوییِ ناشی از مقیاسِ بزرگی بهرهمند شود.
۲۱.۵ بازارهای همسان (دو طرفه)
بازار، شیوهای برای گردآوردن افرادی است که میتوانند از رهگذر مبادله یک کالا یا خدمات سود ببرند. غالباً این مردم خریداران یا فروشندگان بالقوه یک کالای واحد، مثلاً شیر، هستند و طرفین این بازار هم عبارتند از کشاورزانی که شیر را عرضه میکنند و مصرفکنندگانی که متقاضی آن هستند. در اصطلاح رایج، بازار به مکانی مثل بازار ماهی فولتون که در فصل ۸ توصیف کردیم نیز اشاره دارد، یا مکانی که در آن فروشندگان سبزیجات تازه، پنیر، و غذاهای طبخشده، با علم به اینکه مشتریان بالقوهای پیدا خواهند کرد، کنار هم گذاشته میشوند. در این بازارها، برای خریدار اهمیتی ندارد که چه کسی ماهی یا شیری که میخرد را تولید کرده است، و فروشنده هم بههمینترتیب، مادامی که کسی کالایش را میخرد، برایش مهم نیست که خریدار چه کسی باشد.
بازارهای انطباقدهنده دوجانبه
همچنین اصطلاح بازار در توصیف شکل دیگری از ارتباط هم بکار گرفته میشود، نوعی که در آن افراد در هر دو سوی بازار برایشان اهمیت دارد که با چه کسی در سوی مقابل انطباق پیدا میکنند. مثلاً وقتی از «بازار ازدواج» حرف میزنیم، چنین نوعی از بازار را در در نظر داریم. عموماً افراد به همان ترتیبی که پاکتی شیر از بقالی میخرند ازدواج نمیکنند. بازار ازدواج برای این است که بتوانید براساس ترکیبی از ویژگیهایی که در یک زوج مطلوب میدانید ازدواج کنید. چنین بازارهایی را بازار یکبهیک یا بازار دوجانبه مینامیم.
- بازارِ یکبهیک
- بازاری که اعضای دو گروه مجزا از افراد را با هم جفت میکند. هر فرد در بازار، از اتصال به فردِ مناسب در گروهِ مقابل، سود خواهد برد. همچنین تحتعنوان بازارِ دوجانبه هم شناخته میشود.
در قسمت ویدیوی «اقتصاددانِ در عمل»، آلوین راث، اقتصاددان متخصص نحوه طراحی بازارها (که بخاطر کار خود روی این موضوع در سال ۲۰۱۲ برنده جایزه نوبل شد) نحوه عملکرد بازارهای انطباقدهنده را توضیح میدهد. 13 14
اخیراً شاهد انتشار و تکثیر پلتفرمهای آنلاینی بودهایم که افراد را در قالب دو گروه با هم منطبق میکنند، فرآیندی که با آغازبهکار بازار معاملاتی ایبی eBay در سال ۱۹۹۵ آغاز شد. این پلتفرمها بر یک فناوری برخوردار از اهداف-عام استوارند که به مشارکتکنندهها اجازه میدهد بواسطه شبکهسازی با یکدیگر سود ببرند، و بنابراین نمونهای از بازارهای دوجانبه محسوب میشوند.
نمونه دیگر Airbnbاست، سرویسی برای متصلکردن مسافرانی که بدنبال اجاره کوتاهمدت آپارتمان هستند با مالکانی که میخواهند خانههایشان در مدتی که در خانه حضور ندارند به اجاره بسپارند. Airbnb پلتفرمی است که گروه جویندگان آپارتمان را با گروه مالکان آپارتمانی که میخواهند آپاراتمانشان را اجاره بدهند متصل میکند. Tinder همین کار را برای کسانی که برای بعدازظهرشان دنبال قرار ملاقاتی میگردند انجام میدهد. سرویس موسوم به جو نتورک JOE Network کارفرمایان را با افرادی که اخیراً دکترای اقتصاد گرفتهاند پیوند میدهد.
خود همین کور پراجکت [CORE Project] هم بهنوعی یک بازار انطباقدهنده است، زیرا پلتفرم دیجیتالی برای محققان، معلمان، و دانشجویان رشته اقتصاد فراهم میکند تا به شیوههایی بهشکل دوجانبه سودآور به هم پیوند یابند، اگرچه کور پراجکت درواقع یک بازار هم نیست زیرا خدمات محققان در راستای فراهمکردن محتوا در قالب کتاب الکترونیک و خود کتاب الکترونیک بدون هیچ هزینهای تهیه شدهاند.
این پلتفرمهای انطباقدهنده، بهدلیل وزن شبکههای ارتباطیای که امروزه امکانپذیر شده است، به موضوع مهمی در علم اقتصاد بدل شدهاند. اما در حالی که پیوندهایی در این مقیاس امروزه به لحاظ فنی مقرونبهصرفه محسوب میشوند، اما هیچگونه سازوکاری وجود ندارد که بتواند این بازارهای دوجانبه را، حتی در حالتی که برای مشارکتکنندگان در هر دو سو سودآور است، ایجاد کند.
در مراحل آغازین، این بازارها – یعنی ایجاد پلتفرم، یا بازار یا هرچیزی که قرار است افراد را به هم متصل کند – با یک مسأله مرغ-وتخممرغی روبهرو میکند. مثلاً ایربیانبی را درنظر بگیرید: درآمدزایی آن از طریق تعیین حقالمعامله بر هر معامله صورتگرفته است. مالک یک آپارتمان که بدنبال اجارهدادن ملک خود است، تا زمانی که تعداد قابلتوجهی از افراد در وبسایت جویای آپارتمان نباشند، دلیلی برای ارائه آپارتمان خود ندارد. از سوی دیگر، اگر آپارتمانی برای اجاره دادن در کار نباشد، ایربیانبی نمیتواند پولی دربیاورد، و بنابراین مشوقی برای ایجاد پلتفرم در وهله اول وجود نخواهد داشت.
الگوی یک بازار انطباقدهنده دوجانبه
- مکملهای استراتژیک
- برای دو فعالیتِ A و B: هر چه تعداد دفعاتی که A انجام میشود بیشتر باشد، مزایای حاصل از انجامِ B هم بیشتر خواهد بود، و هرچه B بیشتر انجام شود، مزایای انجام A هم بیشتر خواهد شد.
در علم اقتصاد، این دو فعالیت – جستجوی آپارتمان از طریق مراجعه به سایت ایربیانبی، و به اجاره گذاشتن آپارتمان خود روی این وبسایت – اصطلاحاً مکملهای استراتژیکنامیده میشوند. این اصطلاح به این معناست که هرچه اولین فعالیت (یعنی جستجوی آپارتمان) بیشتر رخ بدهد، سود بیشتری هم عاید کسی که دومین فعالیت (یعنی آگهی کردن) را انجام میدهد خواهد شد؛ همچنین، هرچه آگهیکردن بیشتر باشد، جستجوی آپارتمان هم سود بیشتری خواهد داشت. این نکته ربط بسیار نزدیکی به بیرونیتهای شبکهای ویژه نوآوریهای تازه که در قسمت قبل بحث کردیم خواهد داشت، یعنی آنجا که سود مترتب بر استفاده از بتاماکس همگام به افزایش تعداد افراد استفادهکننده از آن فرمت بالا میرفت. بااینحال، در این مورد سود خارجی تابع این است که چه تعداد عضو گروه مقابل بر روی پلتفرم هستند، نه صرف اینکه چه تعداد افراد بطور کلی از پلتفرم استفاده میکنند.
شکل ۲۱.۱۱ الف این مسأله مرغ-و-تخممرغ را نمایش میدهد. با تعداد آپارتمان آگهیشده روی Airbnbآغاز میکنیم. افراد آپارتمان خود را آگهی میکنند به این دلیل که فکر میکنند بسیاری از کسانی که در جستجوی آپارتمان هستند آگهیشان را خواهند دید و در نهایت آپارتمان را اجاره خواهند کرد. اگر تعداد افرادی که به سایت ایربیانبی سرمیزنند (جویندگان) کم باشد، آنگاه مالکان کمتری هم فکر میکنند که آگهیکردن آپارتمانشان روی سایت به زحمتش میارزد.
منحنی آگهیها نشان میدهد که در پاسخ به هر تعداد معلوم از جویندگان آپارتمان که به سایت مراجعه میکنند، بطور فرضی چه تعداد آپارتمان آگهی میشود. همانطور که در شکل نشان داده شده، هیچ مالکی آپارتمانش را آگهی نخواهد کرد مگر اینکه بیش از ۵۰۰ جوینده آپارتمان به سایت مراجعه کرده باشند. برای ملاحظه این نکته به نقطه تلاقی منحنی دارای برچسب «آگهیها» با محور افقی نگاه کنید. همینکه تعداد جویندگان آپارتمان (یعنی افراد «متقاضی» آپارتمان) که از سایت دیدن میکنند به بالای ۵۰۰ میرسد، تعداد روبهرشدی از مالکان اطلاعات خود را آگهی میکنند. اما تعداد افراد متقاضی اجاره موقتی آپارتمان از حدی برخوردار است، بطوریکه منحنی «آگهیکنندگان» هرچه به سمت راست میرویم تختتر میشود.
وضعیت برای جویندگان اجاره آپارتمان هم مشابه است. تعداد افراد مراجعهکننده به ایربیانبی تابع تعداد آپارتمانهای آگهیشده روی سایت است. مادامی که تعداد آپارتمانهای آگهیشده روی سایت از حداقل بالاتر میرود (براساس شکل، بیشتر از ۲۰۰)، آنگاه افرادی هم برای جستجوی آپارتمان به آنجا رجوع خواهند کرد. این نقطه تقاطع منحنی «جویندگان» با محور عمودی است. منحنی «جویندگان» نشان میدهد که هرچه تعداد آپارتمانهای بیشتری آگهی شود، افراد بیشتری هم رجوع خواهند کرد.
برای اینکه نحوه کارکرد بازار ایربیانبی را ببینید، نقطه Z را در شکل در نظر بگیرید. نقطه Z یک خروجی بهلحاظ دوجانبه پایدار است، زیرا:
- تعداد ۷۰۰ آپارتمان آگهی شده است و بنابراین تعداد ۱۸۰۰ جوینده آپارتمان وجود خواهد داشت.
- ازآنجاکه تعداد ۱۸۰۰ جوینده آپارتمان وجود دارد، تعداد ۷۰۰ آپارتمان آگهیشده وجود خواهد داشت.
این بدان معناست که رفتار آگهیکنندگان و جویندگان در نقطه Z بصورت دوجانبه پایدار است و بنابراین نقطه Z یک توازن نش است. در صورتی که بازار در نقطه Z باشد، یعنی ۷۰۰ آپارتمان آگهیشده و ۱۸۰۰ حوینده آپارتمان وجود دارد، نه آگهیکنندگان آپارتمان و نه جویندگان آپارتمان تمایلی به تغییر رفتار خود نخواهند داشت.
اما توجه داشته باشید که دو نقطه دیگر هم وجود دارد که از همین ویژگی پایداری دوجانبه برخوردار است:
- نوعی توازن نش وجود دارد که در آن هیچ ایربیانبی وجود ندارد: At در نقطه O هیچ فردی آپارتمانی را روی سایت ایربیانبی آگهی نمیکند بطوریکه هیچ مشوقی هم وجود ندارد که کسی به سایت مراجعه کند، و ازآنجاکه هیچ کسی به سایت مراجعه نمیکند هیچ مشوقی هم وجود ندارد که کسی روی سایت آگهی بگذارد. این همان مسأله مرغ-و-تخممرغ است.
- نقطه A یک خروجی برخوردار از پایداری دوجانبه است، که در آن ۲۵۰ آپارتمان آگهی شده و ۶۰۰ نفر جویای آپارتمان هستند: بااینحال، بهدلایلی که در پایین توضیح داده شده این وضعیت نمیتواند برقرار بماند.
برای اینکه ببینیم در این مورد اخیرالذکر چه اتفاقی میافتد، فرض کنید که تعداد جویندگان آپارتمان بهیکباره از ۶۰۰ به ۴۵۰ نفر کاهش پیدا کند. بهترین واکنش برای ۲۵۰ مالک آپارتمانی که از پیش خانههایشان را آگهی کردهاند این خواهد بود که بکلی از بازار بیرون بروند. اگر آگهیهای آپارتمان از بازار کنار گذاشته شوند، ۴۵۰ جوینده باقیمانده هم به یکباره خارج خواهند شد. بهاینترتیب در صورت ورود به منطقه آبی، با «دور باطلی» از آگهیکنندگان و جویندگانی روبهرو خواهیم بود که در حال ترک بازار هستند و نتیجه این خواهد بود که هیچ بازاری در کار نباشد، وضعیتی که بصورت نقطه O روی نمودار نشان داده شده است.
- توازن ناپایدار
- توازنی است که درصورت برهم خوردنِ توازن توسط شوک، در ادامه باز هم تمایل به دورشدن هرچه بیشتر از توازن وجود دارد.
- نقطهی لغزان
- توازنی ناپایدار در مرز میانِ دو منطقهای که هرکدام حرکتهای متفاوتی در برخی متغیرها نشان میدهند. متغیری که ارزش معینی به خود میگیرد در یک سویِ این نقطه، به یک سمت میرود، و در طرفِ دیگر به سمتی دیگر. همچنین نگاه کنید به: حباب قیمتِ دارایی
این فرآیند تعدیلیافتن به سمت دورشدن از نقطه توازن، شبیه مثالی است که در فصل ۱۱ بررسی کردیم، مثالی درباره قیمت مسکن و ارزش داراییهای ماندگار. ازآنجا که یک جابجایی کوچک به سمت دورشدن از نقطه A به فرآیندی تجمعی در جهت دورشدن از نقطه A منجر میشود، اصطلاحاً میگوییم که نقطه A یک نقطه ناپایدار است. وضعیتی مثل نقطه A را نقطه لغزاننامیده میشود.
با توجه به مسأله مرغ-یا-تخممرغ، چگونه پلتفرمی مثل ایربیانبی اساساً امکان شکلگیری داشته است؟ نقطه Z یک توازن نش است، اما اصلاً بازار چگونه میتواند به این نقطه برسد؟
در صورتی که به تعداد کافی (یعنی بیشتر از ۶۰۰) جوینده روی سایت پیدا شود، آنگاه بیش از ۲۵۰ آگهیدهنده آپارتمانهایشان را روی سایت آگهی خواهند کرد. یا در صورتی که تعداد ۳۰۰ آگهیدهنده به نحوی آپارتمانهایشان را روی سایت آگهی کنند، آنگاه بیش از ۶۰۰ جوینده انگیزه سرزدن به سایت ایربیانبی را خواهند داشت.
شکل ۲۱.۱۱ ب نشان میدهد که در این موارد، دور تسلسلی از ورود جویندهها و آگهیدهندهها به بازار رخ خواهد داد و تعداد هر دو بالا خواهد رفت تا جایی که تعداد ۷۰۰ آگهیکننده و ۱۸۰۰ جوینده ایجاد خواهد شد
این شکل توضیح میدهد که چرا ممکن است نتیجه نهایی یا وضعیت عدم شکلگیری بازار باشد و یا یک بازار فعال که بخشی از ۱۸۰۰ جوینده را با ۷۰۰ آگهیدهنده انطباق میدهد. برای اینکه ببینیم چرا وضعیت دوم به اولی ترجیح دارد، یک تراکنش مشخص را در نظر بگیرید: کلیه آگهیدهندهها و جویندهها بهشکل داوطلبانه این کار را میکنند، و بنابراین همه آنها باید سودی در انجام این کار ببینند. وقتی یکی از جویندگان با یک آگهیدهنده جفت میشود، هم جوینده و آگهیدهنده سود میبرند (در غیر این صورت به توافق نمیرسیدند). این نکته در مورد تکتک مشارکتکنندگان در بازار صادق است. پس وجود بازار قاعدتاً از عدم وجود آن بهتر است.
این شکل همچنین نشان میدهد که اگر * هرطور شده با بیش از ۶۰۰ جوینده و ۲۵۰ آگهیدهنده شروع کنیم، بازار میتواند شکل بگیرد و پایدار باشد. اما این یک *if بزرگ است.
سقوط بازار در بازارهای انطباقدهنده
چالش سیاستگذاری اقتصادی این است که به طریقی بتواند تضمین کند که کسی خواهد بود که پلتفرمهایی ایجاد کند که سود لازم برای مشارکتکنندگانی که تعدادشان برای جبران هزینهها کافی باشد تولید کند. گاهی این نقش را بخش عمومی با ایجاد پلتفرم بر عهده میگیرد، آنطور که در ایجاد اینترنت یا بازارهای فیزیکی در شهرها و شهرستانها اتفاق افتاد. اما در بسیاری از موارد (مثلاً ایربیانبی، تیندر، و بسیاری پلتفرمهای خصوصی دیگر) وجود یک بازار دوجانبه نتیجه تصادفی عمل فرد پیشرویی است که هم ایده و هم منابع لازم برای ایجاد یک پروژه بزرگ و پرریسک را دارد.
برای مثال، در بازار ایربیانبی، ایجادکننده پلتفرم برای حل مسأله مرغ-یا-تخممرغ استارتآپ میتوانست به ۲۵۰ آگهیدهنده نخست بابت آگهیکردن آپارتمانشان پولی پرداخت کند و به این ترتیب به آنها مشوقی بدهد که حتی زمانی که هیچ بازدیدکنندهای روی سایت وجود ندارد هم آگهی روی سایت بگذارند. اینکار میتوانست دور تسلسلی از جویندگان و آگهیکنندگانی که به بازار میپیوندند را راه بیاندازد.
یک استراتژی معمول برای حل مسأله مرغ-یا-تخممرغ این است که شرکتها برای یک گروه از کاربران قیمتهای صفر یا بسیار پایین تعیین کنند تا سپس این گروه بتواند زمینه جذب گروه مقابل را فراهم کند. برای مثال شرکت آدوبی به شما اجازه میدهد که پیدیافخوانِ این شرکت را بدون هیچ هزینهای دانلود کنید. اگر تعداد زیادی از افراد اسناد را در قالب پی.دی.اف بخوانند، این مشوقی میشود که اسنادسازان برای نرمافزار ادوبی اکروبات که برای ایجاد فایلهای پی.دی.اف کاربرد دارد، پول پرداخت کنند.
بااینکه برخی از بازارهای دوجانبه ازقبیل ویکیپدیا با هدف درآمدزایی ساخته نشدهاند، اما خیلی از بازارها با این هدف شکل گرفتهاند. و برخی از افرادی که موفق شدهاند پلتفرمهایی ایجاد کنند که از استفاده ی گستردهای برخوردار شدهاند، ثروت خارقالعادهای کسب کردهاند. در سال ۲۰۱۷ کمپانی فیسبوک ارزشی برابر با ۲۴۵ بیلیون دلار داشته است و مارک زوکربرگ، بنیانگذار شرکت، مالک ۲۸.۴٪ از آن بوده است.
این بهرههای نوآوری، برخلاف نوآوریهای فن آورانه ی نوظهوری از قبیل چرخ ریسندگی که در فصل دو بررسی کردیم، احتمالا این قابلیت را ندارند که در فراینده رقابتی پشت سر گذاشته شوند زیرا رقبای بلقوه دقیقا با همان مسئله ی مرغ یا تخم مرغی روبه رو خواهند شد که نوآوران موفق توانستهاند حل کنند.
این مسئله شبیه مثال تعامل راهبردی میان شرکت پلاگکار و نتفلکس است که در این فصل مورد بحث قرار گرفت. دقیقا به خاطر همین مسئله مرغ یا تخم مرغ است که احتمالا به صورت بلقوه تعداد زیادی بازار دوجانبه ی سودآور برای طرفین وجود دارد (یا هنوز وجود ندارد). برای مثال، در زمینه ی صنایع کارت اعتباری رقابت تازه¬¬ی بسیار کمی وجود داشته است. متقاعد کردن بازرگانان به پذیرفتن نوع جدیدی از کارت درصورتیکه تعداد خریدارانی که از آن استفاده می¬کنند زیاد نباشد، به همان اندازه دشوار خواهد بود که تشویق کردن خریداران به استفاده از کارتی که هنوز بازرگانان زیادی آن را نمیپذیرند.
فهرستی از سیاستگزاریها
در سه قسمت اخیر، سه دلیلی را مورد بحث قرار دادیم که باعث میشوند رقابت بازاری برای سود نتواند یک فرایند نوآوری کارآ را به نوبه ی خود ایجاد کند: تاثیرات بیرونی (شبکهای)، کالاهای عمومی و صرفه جویی ناشی از مقیاس. سیاست گزاریهای عمومی میتوانند مشوق نوآوریهای مفید باشند و انتشار این نوآوریها در سطح همه ی کاربرانی که به صورت بلقوه از آن میتوانند سود ببرند را تسریع کنند. پیشتر به نقش هماهنگ کنندهای که استانداردهای وضع شده ی دولتی میتوانند بازی کنند اشاره کردهایم.
در سه قسمت بعدی دو نوع دیگر از این سیاست گزاریها را بررسی میکنیم:
- حقوق مالکیت فکری: نقش این سیاستها حمایت از بهره ی نوآوریی است که به نوآوران موفق تعلق میگیرد.
- اختصاص یارانه ی نوآوری: نقش این سیاستها این است که بطور مستقیم یا غیرمستقیم تحقیقات پایه و انتشار کم هزینه ی اطلاعات را ارائه کند.
تمرین ۲۱.۶ فهم بازارهای انطباقدهنده
ویدیوی “اقتصاددانِ در عمل” آلوین راث را تماشا کنید. براساس این ویدیو به پرسشهای زیر پاسخ دهید:
- بازارهای انطباقدهنده چه تفاوتی با بازارهای کالایی دارند؟
- چرا ممکن است بازاری که میتواند بهبوددهنده کارایی پارتویی باشد، شکل نگیرد؟ توضیح دهید که چگونه برنامه نیو انگلند به حل مسأله “بازارهای ناهمخوان” کمک کرده است.
- برخی از وجوه رابطه میان خریداران و فروشندگان که میتواند منشأ سقوط بازار در بازارهای انطباقدهنده باشند کداماند؟
تمرین ۲۱.۷ چرا منحنیها در الگوی بازارهای انطباقدهنده شیب روبهبالا دارند؟
توضیح دهید که چرا هر دو منحنی در الگوی بازارهای انطباقدهنده که در شکل ۲۱.۱۱ الفنشان داده شدهاند شیب روبهبالا دارند. (نکته: بیاد داشته باشید که آگهیدادن (یعنی عرضه) آپارتمانها و جستوجوی آپارتمان (یعنی تقاضا) مکملهای استراتژیک محسوب میشوند.
تمرین ۲۱.۸ آگهیدهندهها و جویندگان بازمانده در الگوی بازار انطباقدهنده
فرض کنید که به دلیلی ۱۸۵۰ جوینده و ۷۵۰ آگهیدهنده در الگوی بازار انطباقدهنده شکل ۲۱.۱۱ الف وجود دارد. این نقطه را در شکل معین کنید. واکنش آگهیدهندهها به تعداد جویندهها چه خواهد بود؟ واکنش جویندهها به تعداد آگهیدهندگان چه خواهد بود؟ بازار به چه نقطهای جابجا خواهد شد؟ و چرا؟
تمرین ۲۱.۹ مرغ-یا-تخممرغ
پلتفرمهای ازقبیل ایربیانبی، اوبر، یوتیوب، و ایبِی موفق شدهاند بر مسأله مرغ یا تخممرغ فوقالذکر غلبه کنند.
- یکی از پلتفرمهای فوق را انتخاب کنید. عوایدی که این پلتفرم ارائه میکند کداماند و چه بازارهای دیگری را از هم پاشیده است؟
- چه عاملی این امکان را برای این پلتفرم ایجاد کرده است که بازارهای موجود را از هم بپاشد؟
پرسشِ ۲۱.۵ پاسخ(ها)ی صحیح را انتخاب کنید.
شکل ۲۱.۱۱ الف یک بازار فرعی برای ایربیانبی را نشان میدهد، سرویسی که مسافرانِ جویای اجاره کوتاهمدتِ آپارتمان را با مالکانی که میخواهند آپارتمانشان را در زمانهایی که در خانه نیستند اجاره بدهند، پیوند میدهد.
براساس اطلاعات فوق، کدامیک از گزارههای زیر صحیح است؟
- تعداد برعکس است: وقتی جویندگان کمتر از ۲۰۰ باشند، هیچ آگهیکنندهای نخواهد بود و وقتی آگهیکنندگان کمتر از ۲۰۰ باشند هیچ جویندهای نخواهد بود.
- درحقیقت سه توازنِ نش وجود دارد، در نقطههای A، O و Z. دو تا از این توازنها (یعنی O و Z) پایداراند و یکی ناپایدار (نقطه A).
- بهازای تعداد جویندگان بینِ ۵۰۰ و ۶۰۰ و تعداد آگهیدهندگان بینِ ۲۰۰ و ۲۵۰، یک فرآیندِ مارپیچِ روبهپایین شکل خواهد گرفت که در آن تعداد در هر دو سوی بازار تا نقطه صفر پایین کشیده میشوند و توازنِ نشِ همراه با فعالیتِ صفر ایجاد خواهد شد.
- در آغاز تعدادی جوینده و آگهیکننده خواهند بود که جفتی پیدا نمیکنند، و بنابراین بازار را ترک میکنند. نهایتاً بازار به توازنی میرسد (یعنی نقطه Z) که در آن همه جویندهها و آگهیکنندهها از بودن در بازار سود میبرند.
۲۱.۶ حقوق مالکیت فکری
حفاظت از حق ثبت اختراع ممکن است برای یک مخترع غیر ضروری باشد اگر که امکان رازداری فراهم است، یا هنجارهای اجتماعی از تقلید کردن جلوگیری میکنند. فرمول کوکاکولا بطور مشهور ۱۰۰ سال است که محرمانه مانده است. کمپانی مدعی است که این فرمول را در هر زمان تنها دو نفر از مسوولان اجرایی میدانند که هرگز با یک هواپیمای مشترک پرواز نمیکنند. غذای مخصوص سرآشپز یک راز محسوب نمیشود، اما هنجارهای اجتماعی مابین سرآشپزها هزینههای کپیکردن بدون اجازه دستورغذا را بطرز شگفتآوری بالا میبرند. و باز به همین دلیل است که کمدینها بندرت جوکهای همدیگر را کپی میکنند.
در سایر موارد، یک نوآوری میتواند آشکار باشد اما موانعی بر سر راه کپیکردن در داخل خود محصول تعبیه شده باشد. فناوری واترمارککردن این امکان را (البته برای زمانی کوتاه) به برخی توزیعکنندههای موسیقی داد که موزیکهای ضبطشدهای بسازند که امکان کپیکردن آنها وجود نداشته باشد. شرکتهای تولید بذر هم با معرفی ذرت چندنژاده و تنوعات دیگری که تولیدمثل مناسبی ندارند، همین کار را انجام دادند.
همچنین بنگاههای اقتصادی میتوانند برای محافظت از بهره نوآوری خود، بر قابلیتهای ممتازی تکیه کنند که مکمل محصول فناورانه محسوب میشوند. این قابلیت میتواند نیروی فروش خارقالعاده، توانایی آوردن محصولات با سرعت بیشتر، یا قراردادهای انحصاری با عرضهکنندگان ورودی باشد.
ممکن است که رازداری، ایجاد مانع در برابر کپیکاری، یا قابلیتهای تکمیلی نتواند در برابر رقبایی که مستقلاً موفق به ابداع همان محصول شدهاند، یا کسانی که با شروعکردن از محصول تمامشده دست به مهندسی معکوس میزنند و نحوه ساخت آن را پیدا میکنند، موفق باشد.
- امتیاز انحصار تولید
- حق مالکیتِ انحصاری یک ایده یا اختراع، که برای مدت معینی از زمان به طول میانجامد. در طول این زمان، این امتیاز به شکل موثری اجازه میدهد که مالک انحصارگر یا کاربرِ انحصاری باشد.
- علامت تجاری
- لوگو، نام یا طرحِ ثبتشدهای که عموماً به معنای حقِ انحصاری یک شرکت در استفاده از آن برای متمایز کردن محصولاتِ خویش و ممنوعکردن استفادهی آن برای دیگران است.
- حق مالکیت انحصاری
- No definition available.
در مواردی که یک ایده تازه هم قابل کدگذاری است (یعنی میتواند نوشته شود) و هم غیر قابل انحصار است (یعنی نمیتوان از تقلیدشدن آن ممانعت کرد)، دولتها قوانینی برای محافظت از حقوق مالکیت معنوی وضع کردهاند. انواع مختلفی از مالکیت معنوی وجود دارد، اما رایجترین آنها عبارتند از امتیاز انحصار تولید، علامت تجاری، و حق مالکیت انحصاری. وجه مشترک همه اینها این است که دارنده را از استفاده انحصاری از مورد تحت پوشش برای مدتی معلومی از زمان برخوردار میکنند. به اصطلاح اقتصادی، دارنده حق مالکیت معنوی به یک انحصارگر موقتی بدل میشود.
حقوق مالکیت معنوی
ایدههای قابلکدگذاری و غیرقابل انحصار را میتوان با اشکال مختلف حقوق مالکیت معنوی و به ترتیب زیر مورد حمایت قرار داد:
حق مالکیت انحصاری
حق مالکیت انحصاری مستلزم آن است که ابداعگر ایده خود را در قالب یک فرم درخواست آشکار کند، سپس این درخواست توسط یک اداره ویژه بررسی و در ادامه منتشر شود. بررسیکنندگان در صورتی که متقاعد شوند ایده مورد بررسی بهقدر کافی تازه و نوآورانه است، به ابداعگر یک امتیاز انحصار تولیداعطا خواهند کرد. در غالب موارد، حق مالکیت انحصاری به مدت ۲۰ سال به نوآور این حق را میدهد که هر تقلیدکنندهای را به دادگاه بکشاند: در موارد مربوط به حق مالکیت انحصاری دارو این مدت ۲۵ سال است. طول مدت حمایت در برخی کشورها متنوع است.
علامت تجاری
علامت تجاری چیزی است که این حق را به دارنده یک لوگو، نام یا یک طرح ثبتشده میدهد که دیگران را از بکارگیری آن علامت برای معرفی محصولاتشان منع کند. علایم تجاری را میتوان بهشکل نامحدود توسعه داد. حق مالکیت انحصاری و علایم تجاری عموماً در یک اداره مخصوص این امور ثبت میشوند.
حق مالکیت انحصاری
حق حق مالکیت انحصاری به مولف یک اثر فکری یا معنوی ازقبیل کتاب، اپرا، یا کد نرمافزاری این حق را میدهد که دیگران را از تکثیر، الگوبرداری و یا فروش آن منع کند. کپیرایت عموماً ثبت نمیشود. مولف موظف است در صورتی که معتقد به نقض کپیرایت خود است، دادخواستی ارائه کند. دوره کپیرایت بسیار طولانیتر از حق مالکیت انحصاری است و هرچه پیشتر آمدهایم بیشتر هم شده است. کپیرایت دستکم برای ۲۵ سال و در آمریکای حال حاضر برای ۷۰ سال پس از مرگ خالق اثر اعتبار دارد. البته طولانی بودن دوره کپیرایت مسأله بحثبرانگیزی است زیرا مزایای آن به کسانی غیر از خالق اثر میرسد.
حق مالکیت معنوی چه اثری بر نوآوری دارد؟
تا همین دوران اخیر، تصور میشد که حق مالکیت انحصاری مشوق شکلگیری و کاربرد نوآوری است. الکنون اقتصاددانان و مورخان نگاه دیگری به این موضوع دارند که آیا حقوق مالکیت معنوی مشوق نوآوری ستند یا درواقع آن را نابود میکنند. پاسخ بسته به این است که کدامیک از دو اثر متضاد مهمتر باشد:
- ایجاد یک انحصار: اینکار تأثیر سودآوری برای دارنده حق مالکیت معنوی دارد و سود اقتصادیای (بهره نوآوری) ایجاد میکند که مشوق تحقیق و توسعه است.
- ممانعت از نوآوری و انتشار ایدههای جدید: حقوق مالکیت معنوی، قابلیت دیگران در کپیکردن نوآوری را محدود میکند.
یک مورد تاریخی مهم، موتور بخار است که اهمیت بسیاری تعیینکنندهای برای انقلاب صنعتی داشت. در طول قرن هجدهم انواع گوناگونی از موتور بخار تولید شد، اما موفقترین نوع آن در سال ۱۷۶۹ توسط جیمز وات به ثبت رسید. وات یک مهندس بود و هیچ اقدامی برای تجاریسازی ابداع خود نکرد. در واقع، اصلاً بطور جدی تولید موتور را تا شش سال پس از ابداع آن آغاز هم نکرد.
ارزش تجاری حق مالکیت انحصاری برای وات فکری محسوب میشد که بعدها پیدا شد. تاجری بنام متیو بولتون سهمی از حق مالکیت انحصاری را خریداری کرد و وات را تشویق کرد که به منظور ساخت موتور جدید ابداعی خود به بیرمنگام (که یکی از مراکز انقلاب صنعتی بود) نقل مکان کند. همچنین بولتون کارزار موفقی برای توسعه دوره زمانی حق مالکیت انحصاری از ۱۴ به ۳۱ سال براه انداخت.
لیسانس کرییتیو کامونز
متن کتاب اقتصادی که در دست دارید، بصورت آنلاین تحت لیسانس کپیرایت موسوم به کرییتیو کامونز در دسترس قرار گرفته است.
- این لیسانس به همگان اجازه میدهد که مادامی که CORE را بعنوان موسس به رسمیت میشناسند، به موضوعات برنامه درسی دسترسی داشته باشند و مورد استفاده غیرتجاری قرار دهند.
- هدف ما این است که افراد هرچهبیشتری به کار مولفان ما بطور رایگان دسترسی داشته باشند، بیآنکه سودی اقتصادی از آن کسب کنند.
در ادامه، وات و بولتون با استفاده از ابزار دادگاه بهشکل موثری از فروش دیگر موتورهای بخار، حتی در صورتی که با طرح وات تفاوت داشته باشند، جلوگیری کردند. از جمله اینها اختراع رقیب جاناتان هورنبلوِر بود که کاراتر از طرح وات هم بود. وات و بولتون مشروعیت حق مالکیت انحصاری هورنبلوِر را مورد تردید قرار دادند و و نهایتاً هم در سال ۱۷۹۹ برنده این پرونده شدند.
اختراع ممتاز دیگری که بدست یک کارگر انجام شده بود هم با موفقیت تلاش وات و بولتون در گسترش حق مالکیت انحصاری خود به طرحهای مشابه متوقف شد، با اینکه آنها در ایجاد آن هیچ سهمی نداشتند. طنز ماجرا اینجاست که وات فهمیده بود که چگونه میتواند دستگاه خود را بهبود ببخشد، اما مجاز به انجام این کار نبود. حق مالکیت انحصاری به نام فرد دیگری بود.
ذیل حق مالکیت انحصاری وات-بولتون، بریتانیا سالانه حدود ۷۵۰ اسب بخار توسط موتور بخار تولید کرد. در ۳۰ سال پس از انقضای آن سالانه بیش از ۴۰۰۰ اسب بخار در انگلستان نصب شد. خودکفایی سوختی، که در دوره اعتبار حق مالکیت انحصاری بندرت بالا رفته بود، در فاصله سالهای ۱۸۱۰ تا ۱۸۳۵ با ضریب ۵ بالا افزایش پیدا کرد.
هیچ شکی نیست که حمایت از حق مالکیت انحصاری مولفه ضروری فرآیند خلق دانش در برخی صنایع است. هنگامی که حق مالکیت انحصاری یک داروی پرفروش پزشکی به پایان میرسد، (دارویی با فروش بیش از ۱ بیلیون دلار در آمریکا)، بنگاههای اقتصادی متخصص کپیکردن و فروش نسخههای ژنریک داروها میتوانند وارد بازار شوند و قیمت دارو بهعلت قرارگرفتن در معرض رقابت قیمتی کاهش پیدا میکند. سود دارنده حق مالکیت انحصاری بهشکل قابل توجهی کاهش پیدا میکند. افت سریع سود نشاندهنده این است که انحصارهای ایجادشده از ناحیه حق مالکیتهای انحصاری میتواند برای مالک حق مالکیت انحصاری بسیار ارزشمند اما برای کاربران آن بسیار پرهزینه باشد.
زمانی که دی.وی.دی به بازار آمد، معلوم شد که فناوری میتواند به مصرفکننده اجازه دهد که موسیقی و فیلم را نه تنها در تملک بگیرند بلکه آنها را از روی این دیسکها با کیفیت بالا کپی هم بکنند. این یک چالش جدی برای صنایع موسیقی و فیلم است که برای پاسخ به آن، قوانین جدیدی با هدف غیرقانونیکردن تخطی از فناوری مدیریت حقوق دیجیتالی (DRM) وضع شد که کمپانیهای فیلم برای ممانعت از کپیکردن بدون مجوز محتوای خود مورد استفاده قرار میدادند. امروزه هم وقتی کاربران اینترنتی محتوای تحت کپیرایت را در اینترنت به اشتراک میگذارند، غالباً همین قوانین هستند که مورد استفاده قرار میگیرند. امروزه فناوری DRM به حمایت از شرکتهایی که فراهمکننده محتوا نامیده میشوند و از اینترنت بهعنوان یک ابزار توزیعی استفاده میکنند کمک میکند – مثلاً یک شرکت تلویزیونی را در نظر بگیرید که رخدادهای ورزشی را بطور زنده روی کامپیوترها و تلفنها پخش میکند.
شکل ۲۱.۱۲ نمایش طرحواری از فرآیند نوآوری است. پیکانها علامت ورودیها هستند، که به وجهی از نوآوری که به بار میآورند، اشاره میکنند. شکل این نکته را برجسته میکند که چگونه خلق دانش جدید همواره بر دانش موجود استوار است. مثلاً بوقی که برای بهبود کارایی روی دستگاه وات-بولتون سوار میشود. همانطور که در روزهای آغازین انقلاب صنعتی شاهد بودیم، مالکیتهای انحصاری موجود توانایی اتکا و استفاده از دانش موجود را محدود میکنند، و بنابراین میتوانند تأثیری منفی بر نوآوری برجای بگذارند. اما از سوی دیگر، مالکیتهای انحصاری با تضمین بهره نوآوری برای مخترعان، مشوق نوآوری هستند.
هنگامی که پترا موزر، مورخ اقتصادی، تعداد و کیفیت ابداعات فنی عرضهشده در نمایشگاههای فناوری میانه سده نوزدهم را بررسی میکرد، متوجه شد کشورهای دارای سیستم مالکیت انحصاری، میزان ابداعگری بیشتری نسبت به کشورهای فاقد این سیستم نداشتند. بااینحال، مالکیتهای انحصاری در تعیین نوع فعالیتهای نوآورانهای که هر کشور در آن تخصصی شده است موثر بودهاند.
وقتی اقتصاددانان اختلافنظر دارند حقوق مالکیت معنوی: دینامو یا دِرَگ؟
بیاد داشته باشید که در یکی از ویدیوهای “اقتصاددان در عمل” , ما، اف.ام شِرِر مدعی میشود که حق مالکیت انحصاری در مورد شرکتهای داروسازی (و بنا به توضیح او، علیرغم بسیاری بخشهای دیگر) مشوق تحقیق و توسعه است تا آنها بتوانند داروهای بسیار موفق تولید کنند.
پترا موزِر توضیح میدهد که حمایت از حقوق مالکیت معنوی برای اپراهای ایتالیایی قرن نوزدهم زمینهای فراهم کرد که اپراهای بیشتر و بهتری نوشته شوند. اما او همچنین شواهدی ارائه میکند مبنی بر اینکه حقوق مالکیت معنوی، در صورتی که گستره بیش از حد بزرگ یا بازه زمانی بیش از حد طولانی داشته باشند، ممکن است تأثیرات بیشتر منفی در فرآیند نوآوری داشته باشند تا تأثیرات مثبت..15 16
تمرین ۲۱.۱۰ توماس جفرسون
توماس جفرسون (۱۷۴۳ تا ۱۸۲۶)، سومین رئیسجمهور آمریکا، به ماهیت یکه و خارقالعاده یک ایده اشاره میکند:
ویژگی عجیب و غریب آن این است که هیچ کس چیز کمتری را تصاحب نمیکند، زیرا دیگران کل آن را در اختیار دارند. کسی که ایدهای از من دریافت میکند، بدون اینکه من را کم کند، دستورالعمل دریافت میکند. همانطور که کسی که[شمع] خود را رو به من روشن میکند، بدون اینکه مرا تاریک کند، نور دریافت میکند. («توماس جفرسون به آیزاک مک فرسون»، نوشتهها، ۱۸۱۳)
جفرسون در ادامه به نکتهای اشاره میکند که حتی همان زمان هم مناقشهبرانگیز بود:
پس عجیب خواهد بود اگر ایدهای که فرآورده فرّار یک ذهن فردی است … را بشود به قالب مایملک انحصاری و پایدار یک شخص درآورد.
از نظر او، اعطای حق انحصاری تملک یک ایده و مستثنیکردن دیگران از کاربرد آن ایده به یک فرد همانقدر بیمعناست که شخصی از پاسخدادن سوال «ساعت چند است؟» به دیگران اجتناب کند.
- بخش نخست نقل قول جفرسون را براساس اصطلاحات اقتصادیای که در این درس آموختهاید بازنویسی کنید.
- آیا با این ایده جفرسون که ایدهها را نباید «به قالب مایملک انحصاری و پایدار یک شخص درآورد» موافقید؟ چرا؟ یا چرا نه؟
تمرین ۲۱.۱۱ چگونه قانون کپیرایت سبب پیشرفت اپراهای ایتالیایی شد، و چگونه چنین حمایتی را باید محدود کرد.
ویدیوی “اقتصاددان در عمل”ما را که در آن پترا موزر قانون حمایت از کپیرایت برای اپراهای ایتالیایی را بحث میکند تماشا کنید.
- پرسش تحقیقی پترا موزر را و رویکرد او به این پرسش را معین کنید.
- یافتههای پترا موزر درباب مالکیتهای انحصاری و کپیرایتها چه بودند؟
- چه فاکتورهایی را دولتها به هنگام تعیین زمان موثر حمایت قانون حمایت از IPR ازقبیل مالکیتهای انحصاری و کپیرایت باید درنظر بگیرند؟
تمرین ۲۱.۱۲ حقوق مالکیت معنوی
چرا بسط قوانین کپیرایت (مثلاً توسعه مدت اعتبار قانون حمایتی) مشوقهای بهبود آثار معنوی (مثل متون و اپراها) به همان اندازه وضع خود کپیرایت تغییر نمیدهند؟ در پاسخ خود درنظر بگیرید که چه کسی از بسط دوره کپیرایت منتفع میشود؟
پرسشِ ۲۱.۶ پاسخ(ها)ی صحیح را انتخاب کنید.
کدامیک از گزینههای زیر در بابِ قوانینِ مربوط به حمایت از حقوقِ مالکیتِ معنوی صحیح است؟
- مالکیتهای انحصاری ثبتشده هستند و پس از بررسی توسط یک اداره ویژهی مالکیتِ انحصاری اعطا میشوند. کپیرایت اما حقِ ثبتنشدهای است مبنی بر بازداشتنِ دیگران از انتشارِ اثرِ خود.
- این گزاره برای مالکیتهای انحصاری و دفاترِ ویژه مالکیتِ انحصاری است. کپیرایت احتیاجی به بررسی ندارد.
- این تعریفِ علامتِ تجاری است.
- بااینکه حقوقِ مالکیتِ معنوی برای محافظت از عوایدِ ناشی از یک نوآوری فنی ایجاد شده است، اما با این حال میتوانند در صورتی که دانشِ جدید بر دانشِ کهنهتری که پیشاپیش تحتِ پوششِ حقوقِ مالکیتِ معنوی قرار دارد بنا شده باشد به تضعیفِ نوآوری هم منجر شوند. توافقِ عامی میانِ اقتصاددانان درباره شرایطی که تحت آن حقوقِ مالکیتِ معنوی سببِ تقویت یا تخریبِ نوآوری میشود توافق ندارند.
۲۱.۷ مالکیتهای انحصاری بهینه: متوازنسازی اهداف ابداع و انتشار
مالکیتهای انحصاری ما را با یک مسأله اقتصادی روبرو میکنند: اینکه چگونه چند هدف رقیب را به بهترین شکل تنظیم و متوازن کنیم؛ استفاده بهینه از دانش موجود، اختصاص منابع اقتصادی و خلاقیت کافی به تولد دانش جدید، و انتشار دانش جدید تولیدشده. یک «مالکیت انحصاری بهینه» مالکیتی است که کاربرد دانش در اقتصاد را به بهترین شکل پیش ببرد. درحالحاضر، معاهداتی که توسط سازمان تجارت جهانی مدیریت میشوند، میتوانند مانع از آن شوند که کشورها مدت زمان مالکیتهای انحصاری را تعیین کنند، اما در صورتی که آزادی انتخاب کاملی هم داده شود، یک سیاستگذار چگونه میتواند در مورد مدت زمان بهینه مالکیت انحصاری تصمیم بگیرد؟
در شکل ۲۱.۱۳ ابتدا در قاب بالایی نگاهی میاندازیم به تصمیم یک ابداعگر. تحلیل شکل ۲۱.۱۳ را دنبال کنید تا زمانبندی هزینه و مزایای نوآوری و اینکه چه کسی آن را دریافت میکند را متوجه شوید.
در قاب پایینی شکل ۲۱.۱۳ مزایای حاصله برای دیگران در اقتصاد که برخاسته از نوآوری است را نشان دادهایم. اصطلاح «پرتگاه حق مالکیت انحصاری» از چشمانداز نوآور است و به کاهش چشمگیر سود در زمان انقضای حق مالکیت اشاره دارد. اما در قاب پایینی تأثیر معکوس را ملاحظه میکنیم – مزایای حاصل از نوآوری در زمان انقضای حق مالکیت به یکباره بالا میرود، زیرا انتشار نوآوری در سرتاسر اقتصاد اکنون آزاد است.
این همان بده-بستان است. بدون نوآوری، هیچ مزایایی برای دیگران وجود ندارد، و هرچه مدت زمان مالکیت انحصاری بیشتر باشد احتمال نوآوری هم بالاتر خواهد بود. بااینحال، بهازای هر نوآوری معین مزایای آن بهواسطه طول مدت حق مالکیت انحصاری کاهش پیدا میکند. تقلیدهای پیشدستانه از روی نوآوری مزایایی را عاید اقتصاد میکند که بواسطه مستطیل هاشوردار در قاب پایینی نشان داده میشود.
از روی این میتوانیم ببینیم که یک مالکیت انحصاری درازمدت بر مزایای نوآوری سریع تأکید دارد و یک مالکیت انحصاری کوتاهمدت برا مزایای تقلید سریع. اما بر اساس شکل ۲۱.۱۳ نمیتوان در مورد مدت زمان حق مالکیت بهینه تصمیم گرفت.
بده-بستان میان سود حاصل از انتشار و سود ناشی از نوآوری
- منحنی برابریِ منافعِ کل
- ترکیبی از احتمالِ نوآوری و کلِ منافعیِ که نوآوریِ شرکتی با همین میزان منافع برای جامعه به دنبال دارد.
شکل ۲۱.۱۴ نشان میدهد که چگونه میتوان سود حاصل از نوآوری برای جامعه بطور کل را نمایش داد. روی محور افقی، سود کلی حاصله برای دیگران در اقتصاد در صورت نوآوری بنگاه اقتصادی نشان داده شده است. این همان نقطه B است. روی محور عمودی، احتمال نوآوری را تخمین زدهایم که همان نقطه pIاست. منحنیهای با شیب رو به پایین، منحنیهای بیتفاوتیای هستند که منحنی برابری منافع کلنامیده میشوند. کل سود حاصل از نوآوری برای دیگران بدین قرار است:
ابداع و انتشار مقرونبهصرفه
موانع کداماند؟ چهچیزی سود کلی حاصله در صورت رخدادن نوآوری را محدود میکند؟ این تابع مدت زمان حق مالکیت انحصاری است، زیرا تصور میشود که مدت زمان اعتبار طولانیتر حق مالکیت انحصاری دستکم در آغاز، احتمال نوآوری، یا pI را بالاتر میبرد، اما در نهایت در صورتی که نوآوری بدلیل تأخیر در کپیکردن رخ بدهد، میزان سود کلی برای دیگران، یعنی B را کاهش میدهد.
حتی زمانی که هیچ حق مالکیت انحصاریای وجود ندارد، نوآوری میتواند رخ بدهد همانطور که روی محور عمودی شکل ۲۱.۱۵ نشان داده شده است. در این موارد نوآور میتواند صرفاً بواسطه اولین بودن در بازار، بهره نوآوری را به چنگ بیاورد، زیرا مدتی طول میکشد تا رقبا به او برسند.
شکل ۲۱.۱۵ نشان میدهد که با بالاتر رفتن مدتزمان حق مالکیت انحصاری (یعنی هرچه در راستای محور افقی به سمت راست حرکت کنیم)، احتمال نوآوری هم بیشتر میشود زیرا بهره نوآوری برای مدت زمان درازتری تحت پوشش قرار گرفته است. بااینحال، گذشته از طول مدت اعتبار حق مالکیت انحصاری، احتمال نوآوری شروع به کاهش میکند زیرا مالکیتهای انحصاری درازمدت مانع از آن است که سایر نوآوران بالقوه بتوانند از دانش یا فرآیندهای شکلدادن به یک ایده که تحت مالکیت انحصاری قرار دارند استفاده کنند.
میتوانیم مجموعه مقرونبهصرفهگی شکل ۲۱.۱۶ را نمایش دهیم، مجموعهای که نمایانگر بده-بستان میان احتمال نوآوری بیشتر و سود کلی که در صورت نوآوری بنگاه اقتصادی عاید دیگران میشود را نشان میدهد.
هر نقطه روی مجموعه مقرونبهصرفهگی نتیجه یک طول مدت معلوم برای حق مالکیت انحصاری است، که از سمت چپ و با حق مالکیت بدون تاریخ انقضا آغاز میشود. همینطور که به سمت راست حرکت میکنیم، طول مدت حق مالکیت کاهش پیدا میکند. مزایا برای دیگران رو به افزایش است. اینکار در آغاز هم مزایای حاصل برای دیگران که بر شانه نوآوری است را افزایش میدهد و (همانطور که در شکل ۲۱.۱۵ دیدیم) احتمال نوآوری را. این سبب ایجاد بخش دارای شیب مثبت مجموعه مقرونبهصرفهگی میشود. بااینحال، همانطور که دیدهایم، در برخی نقاط نوعی بده-بستان در کار خواهد بود: کاهش بیشتر طول مدت حق مالکیت انحصاری، احتمال نوآوری را کاهش خواهد داد، اگرچه کل مزایای حاصله در صورت رخدادن نوآوری را گسترش میدهد. این عامل، توضیحدهنده بخش دارای شیب روبهپایین مرز مقرونبهصرفهگی است.
طول مدت بهینه حق مالکیت انحصاری
حالا اگر منحنیهای مجموعه مقرونبهصرفهگی را کنار منحنیهای برابری سود کلی بگذاریم، قادر خواهیم بود طول مدت حق مالکیتی را تعیین کنیم که سبب بهحداکثررساندن سود موردانتظار همخوان با موانع تحمیلشده از جانب بده-بستان میان مشوق نوآوری و انتشار برانگیزاننده میشود. بالاترین سطح سود کلی قابل دستیابی، بهواسطه مماسبودن منحنی برابری سود کلی با مجموعه مقرونبهصرفهگی است. این همان نقطه A در شکل ۲۱.۱۷ است.
این نتیجه به خودی خود یک سیاستگذاری محسوب نمیشود، اما به ما اجازه میدهد یک سیاستگذاری انجام دهیم. حالا میتوانیم به شکل 21.15 برگردیم و بپرسیم چه مدت زمانی را یک سیاستگذار باید تعیین کند تا بنگاه اقتصادی نوآور احتمال نوآوری بهینه p* را انتخاب کند؟ شکل ۲۱.۱۸ پاسخ را نشان میدهد.
تمرین ۲۱.۱۳ حق مالکیتهای بهینه
- دو فناوری متمایز از هم را در نظر بگیرید. در یک مورد، دولت یک طول دوره کوتاه را به شکل بهینه انتخاب میکند. در مورد دیگری، طول دوره بلندتری را انتخاب میکند. در هر مورد، مجموعه مقرونبهصرفهگی را رسم کنید و نقطه بهینه را، مثل شکل ۲۱.۱۷، با برچسب معین کنید. منحنیهای برابری سود کلی را یکسان در نظر بگیرید.
- طول دوره حق مالکیتها و کپیرایت از زمان انقلاب صنعتی به این سو به شکل ملایمی افزایش پیدا کرده است. توضیح دهید که چرا چنین اتفاقی ممکن است افتاده باشد و بحث کنید که آیا چنین چیزی مثبت است یا منفی.
- در صورتی که بنگاههای اقتصادی بخواهند پس از گذشت مدتی با اخذ حق انحصار برای نسخههای بهبودیافته فناوریهای اولیه نوعی انحصار در حوزه حق مالکیت انحصاری ایجاد کنند، آیا ادارات ویژه حق مالکیت انحصاری چه واکنشی باید نشان دهند؟ (این فرآیندی است که اصطلاحاً به آن «همیشهسبزسازی» میگویند – که در مجله اقتصاد سلامت و توسط سکات همفیل و باون ان.سامپات توضیح داده شده است).
پرسش ۲۱.۷ پاسخ(ها)ی صحیح را انتخاب کنید
شکل ۲۱.۱۳ هزینهها و بهرههای مرتبط با نوآوری برای نوآور و دیگران را نشان میدهد.
براساس این نمودار کدامیک از گزینههای زیر صحیح است؟
- نمودار نشان میدهد که دورهای وجود دارد که در آن نوآوری علیرغمِ نبودِ هرگونه حقِ مالکیتِ انحصاری کپی نمیشود و به نوآور اجازه میدهد که بخشی (یا تمامِ) هزینهی نوآوری را بازیابی کند.
- همانطور که در شکل نشان داده شده، سودِ دارنده حقِ مالکیتِ انحصاری، به محضِ انقضای حقِ مالکیت، به نقطه سودِ اقتصادیِ صفر برمیگردد.
- نمودار سودِ کوچک اما مثبت برای دیگران را در طولِ دوره حقِ مالکیتِ انحصاری نشان میدهد.
- برحسبِ اندازه مساحت، همانطور که نشان داده شده، سود از دسترفته برای دیگران بسیار بزرگتر از سود بدستآمده توسطِ نوآور است.
پرسشِ ۲۱.۸ پاسخ(ها)ی صحیح را انتخاب کنید.
نمودار زیر احتمالِ نوآوری را با افزایشِ طولِ دوره حقِ مالکیتِ انحصاری نشان میدهد.
براساس این اطلاعات، کدامیک از گزینههای زیر صحیح است؟
- تقاطعِ مثبت روی محور عمودی به این معناست که نوآوری حتی در غیابِ حقِ مالکیتِ انحصاری هم رخ میدهد.
- واضح است که چنین نیست، و این از روی نمودار پیداست. در یک نقطه، حقِ مالکیتهای انحصاریِ درازمدت مانعِ آن خواهد بود که نوآورانِ بالقوه از دانشی که پیشاپیش تحتِ مالکیتِ انحصاری است برای نوآوری بیشتر استفاده کنند.
- صحیح است. منحنی شیب رو به پایین پیدا میکند زیرا این دو اثر در دو جهت عمل میکنند. در نقاطی که در سمتِ راست نقطه حداکثر قرار دارند، بصورت ضدمشوق برای نوآوری، زیرا مالکیتهای انحصاری مانع از آن هستند که دانشِ مورد استفاده توسطِ سایرِ نوآوران از تاثیر تشویقیِ مثبت ناشی از افزایشِ بهره نوآوری بچربد.
- مدت زمانِ بهینه مالکیتِ انحصاری تابعِ احتمالِ نوآوری است، و همینطور تابعِ کلِ سودِ حاصله برای دیگران از نوآوری در صورت رخ دادنِ آن (که در مدتِ زمانِ مالکیتِ انحصاری رو به کاهش دارد). بنابراین مدت زمانِ بهینه در سمتِ چپِ نقطه احتمالِ حداکثری قرار میگیرد.
۲۱.۸ تامین بودجه عمومی تحقیقات بنیادی، آموزش و زیرساختهای ارتباطی
طرفداران و مخالفان انواع مختلف حقوق مالکیت معنوی، تنها بخشی از مسأله طراحی یک نظام نوآوری موثر هستند. یک عامل مهم دیگر نقش دولت است. برای مثال بحث مقدمه فصل حاضر را بیاد بیاورید: اینکه تأثیرات سودآور موردانتظار ناشی از اشاعه تلفنهای همراه بر بازار در برخی موارد تحقق پیدا نکردند چراکه زیرساختهای عمومی ضروری – غالباً راهها و وسایل حملونقل – در دسترس نبود. تعهد دولتی نسبت به تأمین کالاها و خدمات، منجمله راههایی که میتوانستند به کشاورزان هندی اجازه بهرهبردن از دسترسی جدیدشان به اطلاعات قیمتی را بدهند، برای انتشار موفقیتآمیز مزایای ناشی از نوآوری ضروری هستند. همانطور که خواهیم دید، خاستگاههای کامپیوتر، و در سطحی گستردهتر، کل انقلاب اطلاعاتی نقش دولت را در خود فرآیند نوآوری روشن میکند.
سیاستهای عمومی متناسب در خصوص نوآوری میتواند به دو شیوه مختلف انجام شود:
- افزایش شتاب نوآوری: این اتفاقی است که بواسطه برخی مداخلات ازقبیل حمایت از تحقیقات بنیادی و زیرساختهای ارتباطی، وضع استانداردها، و همینطور طراحی حق مالکیتهای انحصاری، کپیرایت و علایم تجاری رخ میدهد.
- تأثیرگذاری بر سمتوسوی نوآوری:اینکار فرآیند را به سمت تولید ایدهها و کاربردهای جدید با کاربستهای زیستمحیطی، آموزشی، پزشکی و یا سایر کاربستهای برخوردار از ارزش اجتماعی سوق میدهد.
تحقیقات برخوردار از بودجه دولتی
ریشههای انقلاب آی.تی را میتوان تا ساخت نخستین کامپیوترهای الکترونیکی قابل برنامهریزی پس از جنگ جهانی دوم دنبال کرد، اگرچه در این مورد هم مثل هر فناوری دیگری، برخی از عوامل قدیمیتر هستند. نخستین بار شارل بابج در مقاله عالمانهای به سال ۱۸۲۲ یک دستگاه محاسبهگر بهنام موتور دیفرانس را پیشنهاد کرد (و از طرف دولت انگلستان برای ساخت آن بودجه دریافت کرد)، و ایدههای او بود که به آدا لوولاس کمک کرد تا نخستین برنامه کامپیوتری را بسازد.
تلاشهای دولتهای بریتانیا و آمریکا درحین و پس از جنگ جهانی دوم در عمل پیشتاز محاسبات الکترونیکی قابل برنامهریزی بوده است. در آمریکا، تمرکز اولیه بر حمایت از توسعه سیستمهای موشکی و پروژه منهتن برای تولید بمب اتمی بود. این پروژههای نیازمند تعداد بسیار بزرگی از محاسبات سریع در حوزه موشکهای بالستیک و پیشبینی واکنشهای اتمی بود. پول دولت آمریکا حامی سازمانهای خصوصیای از قبیل بِل لَبز در نیوجرسی، و همینطور موسسات تحقیقات فدرالی از قبیل لوس آلاموس .
شراکت نزدیکی میان بخش خصوصی، موسسات دولتی و دانشگاهها وجود داشت که در سال ۱۹۴۶ منجر به ساخت دستگاه ENIAC در لوای ارتش آمریکا شد. این نخستین کامپیوتر الکترونیکی بود که البته قادر به ذخیره برنامه نبود. بهتدریج ابداعات دیگری هم از راه رسیدند، مثلاً تولید ترانزیستور توسط ویلیام شاکلی در بِل لَبز در سال ۱۹۴۸ و همینطور کمپانیهای جدیدی مثل فیرچایلد سِمیکنداکتور ایجاد شدند. حمایت دولت آمریکا از این صنایع از طریق بودجهگذاری دولتی ادامه پیدا کرده است، از جمله در ایجاد اینترنت (در سال ۱۹۶۹) در قالب پروژهای که بودجه آن را آژانس پروژههای تحقیقاتی پیشرفته دفاعی (DARPA) تأمین کرده بود.
در بریتانیا پیشرفت اولیه در محاسبات کامپیوتری بر تلاشهای صورتگرفته در بلچلی پارک متمرکز بود، جایی که آلن تورینگ ریاضیدان برای شکستن رمزهای انیگمای آلمانی مشغول کار بود. دستگاه کلوسوس که در آنجا ساخته شد تا دهه ۱۹۷۰ مخفی نگهداشته شد اما دانشمندان و مهندسان بلچلی پارک همچنان به کار خود ادامه دادند تا در سال ۱۹۴۸ نخستین کامپیوتر دارای قابلیت ذخیرهسازی برنامه و برخوردار از حافظه در جهان موسوم به بیبی را در دانشگاه منچستر، یک نهاد دیگر متکی به بودجه عمومی، ساختند. توسعه تجاری کامپیوترها به آرامی و توسط شرکتهایی چون فِررانتی ادامه پیدا کرد.
این الگوی بودجهگذاری دولتی تحقیقات-در-مراحل-اولیه، حالا چه از طریق موسسات دولتی و منجمله نظامی و و چه بواسطه دانشگاهها، که در ادامه به کاربردهای تجاری منتهی میشود، الگوی آشنایی است. در کنار کامپیوتر و صنایع الکترونیک، اینترنت و شبکه جهانی وب (که توسط تیم برنرز-لی در لابراتوار تحقیقاتی CERN و به پشتوانه بودجه کنسوسیومی از دولتهای مختلف) ساخته شد، بخشهای دارویی و بیوتکنولوژی، کاربردهای تجاری مواد جدیدی از قبیل گرافین، همه و همه ریشه در تحقیق و توسعههای بنیادی در مراحل اولیه برخوردار از بودجههای عمومی دارند. صفحات لمسی و موسهای کامپیوتری هم نتیجه تحقیقات برخوردار از بودجه دولتی آمریکا بودند. 17
فرمت ام.پی.تری توسط گروه کوچکی از محققان در یک لابراتوار تحقیقاتی عمومی در آلمان متعلق به شرکت فرانهوفر گزلشافت ساخته شد.حق مالکیت انحصاری این شرکت به آنها اجازه میدهد که حجم فایلهای صوتی را تا ضریب ۱۲ پایین بیاورنددر عین اینکه کیفیت صدا را حفظ میکنند. این نوآوری بهاشتراکگذاری موسیقی از طریق اینترنت را ممکن میکرد و به دگرگونی عظیمی در صنعت موسیقی جهان منجر شد. بنگاههای اقتصادی تجاری در آغاز این فرمت را بهعنوان یک استاندارد بکار نگرفتند اما این فرمت انتشار عام پیدا کرد و زیرا ایجادکنندگان آن در واکنش به این اقدام بنگاههای اقتصادی تجاری، نرمافزار کدگذاری آن را با قیمتی بسیار نازل در دسترس کاربران گذاشتند و از تعقیب حقوقی هکرهایی که در ادامه آن را به رایگان در دسترس همگان گذاشتند هم خودداری کردند.
ماریانا مازاراتو اقتصاددان متخصص در علل و تأثیرات نوآوری، براساس نمونه برخی از نوآوریهای دیجیتالی بنیادی از قبیل اینترنت، جی.پی.اس و صفحات لمسی، ادعا میکند که دولت نقشی حیاتی در تأمین بودجه تحقیقات و شرکتهای فناوری استارت-آپی دارد. او نه تنها نقش دولت را در پُر کردن جای خالی فعالیتهایی میبیند که بازار به سراغشان نمیرود چراکه احتمالاً عواید آن در آینده بسیار دور و آنهم بطور غیرقطعی حاصل میشود، بلکه همچنین دولت را در شکل دادن به نوع فعالیتهایی که بخش خصوصی انجام خواهد داد نیز دخیل میبیند. از دید او، سرمایهگذاری استراتژیک توسط دولت آمریکا به ما کمک میکند که توضیح دهیم چرا شرکتهای آمریکایی در صنایعهای-تک منجمله فناوری دیجیتال و بیوتکنولوژی دست بالا را دارد.
رقبا و پاداشها
یک سیاست کاملاً متفاوت برای حمایت از نوآوری هم اختصاص پاداش برای ایجاد موفقیتآمیز یک راهحل برای مسألهای است که از برخی تعاریف معین برخوردار است. پاداش برنده جایزه، تأمین هزینه تولید است، و نه اختصاص یک انحصار بر ایده یا روش جدید ابداعی، و سپس نوآوری مستقیماً به عرصه عمومی منتقل میشود.
برای مثال به دنبال فاجعه در تأسیسات نفتی دیپواتر هورایزن، بنیاد ایکسآفِر مبلغ 1 میلیون دلار برای هر تیمی که بتواند تجهیزات نفتی موجود را برای پاکسازی نشت نفت بهشکل چشمگیری بهبود ببخشد جایزه تعیین کرد. در عرض یک سال، تیمی موفق به تدارک روشی شد که نرخ بهسازی استاندارد صنعتی را چهار برابر ارتقا ببخشد.
مثال مشهورتر آن ابداع کرونومتر دریایی توسط ساعتسازی بنام جان هریسون بود، ابزاری که برای نخستینبار اندازهگیری (بطور معقول) دقیقی از طول جغرافیایی یک شناور در دریا را ممکن میکرد. هریسون کار بر روی کرونومتر خود را در سال ۱۷۳۰ و در پاسخ به پیشنهاد یک جایزه نقدی (حدود 2.5 میلیون برحسب دلار سال ۲۰۱۴) از سوی دولت انگلستان برای ابداع ابزاری جهت اندازهگیری طول جغرافیایی آغاز کرد. رویکرد هریسون به این چالش این بود که تلاش کند ساعت دقیقی بسازد که آنقدر کوچک باشد که قابلیت حمل بر روی دریا را داشته باشد و بتوان زمان گرینویچی که خورشید به رأس خود در آسمان میرسد را معین کرد. اینکار اجازه میداد که موقعیت شناور در غرب گرینویچ را بتوان محاسبه کرد. این مسأله برخی از بهترین ذهنهای آن روزگار، و منجمله اسحاق نیوتون را به خود مشغول کرد. هریسون نسخههای متفاوتی ساخت، هرکدام بهتر از قبلی، اما در نهایت مجبور شد بر سر اینکه شایستگی دریافت جایزه را دارد با دولت انگلستان چانهزنی کند. این بحث از اینجا برخاست که راهحلی که هریسون برای مسأله پیدا کرده بود نسبتاً با راهحلی که دولت انگلستان انتظار داشت متفاوت بود. بههرحال او مجموعهای از مبالغ کمتر را به تفاریق دریافت کرد.
امروزهجایزه طول جغرافیایی از طرف دولت انگلستان تأمین بودجه میشود. کمیته طول جغرافیایی که مسول اعطای جایزه است، بهشکل نامتعارفی از عموم مردم خواست که از میان شش مسأله یکی را انتخاب کنند تا کمیته بتواند جایزه خود را به آن مسأله معطوف کند.
افکار عمومی مسأله مقاومت در برابر آنتیبیوتیکها را انتخاب کرد که در فصل ۱۲ به آن اشاره کردیم، انتخابی که بسیاری از متخصصان هم پشتیبانی آن بودند. این نکته جالبی است زیرا علیرغم وجود تاریخچه نسبتاً قابل قبولی تصمیمات سرمایهگذارانه در فناوریها در حین و پس از جنگ جهانی دوم، غالباً مردم درباره درستی عملکرد موسسات دولتی در تعیین جهت و محل سرمایهگذاریهای تحقیق و توسعهای شک و تردید داشتهاند.
اگر بر این باورید که افکار عمومی در تشخیص مسائل فوری و ضروری بهتر از دولت عمل میکند، پس کمیته طول جغرافیایی هم باید میتوانست مسأله موردنظرش را به راحتی با باز گذاشتن دست ما در انتخاب حل و فصل کند.
نمونه دیگری از موقعیتهایی که در آنها رقابت و مسابقه خوب جواب میدهد، مورد تعیین جایزه برای تولید موفقیتآمیز دارو برای امراض ناشناخته است. این داروها برای درمان امراضی است که در بخشهایی از جهان شیوع دارند که در آنها نوآوری دارویی بسیار پایین است زیرا بازار خصوصی این داروها بهدلیل درآمد پایین افراد گرفتار بیماری محدود است. 18
تمرین ۲۱.۱۴ تحقیقات برخوردار از بودجه دولتی
- استدلالاتی که له و علیه سرمایهگذاری مستقیم دولتی در کاربرد تجاری فناوریهای جدید میشود کداماند؟
- توضیح دهید دولتها با چه روشهایی باید فناوریها را برای سرمایهگذاری انتخاب کنند تا این فرآیند برای مالیاتدهندگان شفافتر باشد.
- آیا بنظر شما درست است که مالیاتدهندگان را در انتخاب نوع فناوریها برای سرمایهگذاری دخیل کرد؟ پاسخ خود را توضیح دهید.
- بنظر شما دولتها برای چه نوع فناوریهایی باید بیشتر هزینه کنند و چه نوع فناوریهایی را باید به بخش خصوصی بسپارند؟ پاسخ خود را توضیح دهید.
پرسشِ ۲۱.۹ پاسخ(ها)ی صحیح را انتخاب کنید.
کدامیک از سیاستهای زیر فرآیندهای نوآوری کارا را تقویت میکنند؟
- در اینجا معضل عبارت است که بازارِ رقابتیِ کالاهای جایگزین از ماهیتِ «برنده همه چیز را برمیدارد» برخوردار است (برای مثال استانداردِ نوار ویدیویی بتاماکسِ سونی در برابرِ وی.اچ.اسِ شرکتِ جی.وی.سی). موسساتِ بخشِ خصوصی هم در عوض باید توافقِ میانِ مشارکتکنندگان در صنعت را تقویت کنند، مثلاً درباره استانداردهای فنی جدید تصمیم بگیرند.
- در این اوضاع، ممکن است که بنگاههای اقتصادی تمایلی به سرمایهگذاری در یک نوآوری نداشته باشند مگر اینکه بنگاههای اقتضادی دیگر در فناوریهای مکمل سرمایهگذاری کنند. اختصاصِ یارانه به ورودیها هزینههای نوآوری را پایین میآورد و احتمالِ سرمایهگذاری بنگاههای اقتصادی را بالا میبرد.
- حقِ مالکیتِ انحصاری به مخترع اجازه میدهد که موقتاً از ایدهی خود سود ببرد و اینکار باعث خواهد شد مخترعان تمایل بیشتری به پرداختِ هزینههای بالای اولیه نوآوری داشته باشند.
- ماهیتِ کالای عمومیِ دانشِ تولیدشده به این معناست که بنگاههای اقتصادی نوآور نمیتوانند کلِ مزایایی را که نوآوریشان ایجاد میکند بدست بیاورند. یک نظامِ حقِ مالکیتِ انحصاری میتواند از وخامتِ مسأله بکاهد.
پرسشِ ۲۱.۱۰ پاسخ(ها)ی صحیح را انتخاب کنید.
کدامیک از گزینههای زیر درخصوصِ سیاستگذاریهای عمومی برای نوآوری صحیح است؟
- اینها دقیقاً همان انواعی از نوآوری هستند که دولت باید، به جای اتکا به بنگاههای اقتصادی، در آنها سرمایهگذاری کند.
- ممکن است برای دولت، ساماندهی بنگاههای اقتصادیای که در آنها سهام دارد دشوارتر باشد، مثلاً در زمینهی تقویتِ سیاستِ رقابتی یا استانداردهای محیطی.
- مثالها در متن موجود است.
- مثالها در متن موجود است.
۲۱.۹ نتیجهگیری
بریتانیا و هلند، بهعنوان مهد سرمایهداری و انقلاب صنعتی، به لحاظ هوش و خلاقیت مردمان خود هیچ تافته جدابافتهای نبودند. چین هم، آنطور که گفته میشود، در سالهای پیشتر که برای نخستین بار کاغذ، چاپ، باروت، قطبنما و عملاً صدها نوآوری مهم دیگرا را ابداع کرد، اگر نه بیشتر دستکم به همین اندازه جامعه نوآوری بوده است. کشورهای دیگر هم خصوصاً ژاپن در بکارگیری و انتشار روشها و ایدههای جدید متخصص بوده است. اما حاصلجمع ترکیبی بهره نوآوری و فشار رقابت برای بقا که ویژگی فرآیند نوآوری و انتشار تحت نظام سرمایهداری بوده است، از سرمایهداری یک نظام اقتصادی بطورخاص پویا ساخته که اقتصادهای بریتانیا و هلند را دگرگون کرد.
سیاستگذاری عمومی هم نقش مهمی برعهده داشته. برای اینکه نوآوران بتوانند ریسک معرفی یک محصول یا فرآیند تولیدی جدید را برعهده بگیرند، ضروری است که بهره نوآوری آنها توسط دولت یا هر کس دیگر تصاحب نشود. این امر مستلزم آن است که حقوق مالکیت توسط یک نظام حقوقی خوشساخت مورد حفاظت قرار بگیرد، چنانکه در بریتانیا، هلند، و سایر کشورهایی که پیچش چوب اسکیوار در سرانه درآمدی را زودهنگام تجربه کردند، چنین بود.
اخیراً، سیلیکون ولی، نظام نوآوری آلمان، و سایر نمونههای موفق نوآوری تحت حمایت دولتهایی که ورودیهای مکملی از قبیل زیرساختهای فیزیکی، تحقیقات بنیادی و آموزش عمومی را فراهم میکنند، و حمایت بازارهای تضمینشده (مثلاً برای کالاهای نظامی) شکل گرفتهاند، و به نوآور تنها اجازه یک انحصار موقتی میدهند تا رقابت بتواند به یکباره قیمتها را کاهش دهد.19
بطورخلاصه، این آمیزه مشوقهای خصوصی و سیاستگذاری عمومی حمایتگرانه است که توضیح میدهد چرا سرمایهداری توانسته چنین نظام اقتصادی پویایی باشد. برخی از پیامدهای آن در بسیاری از کشورها بالارفتن استانداردهای زندگی براساس سرانه درآمدی (که در فصل ۱ بحث شد) و همچنین کاهش ساعات کار بوده است که در فصل ۳ دیدیم.
اما فراموش نکنید که ژوزف شومپیتر، اقتصاددانی که بیشترین سهم را در فهم امروزی ما از نوآوری داشته (و در فصل ۱۶ با او آشنا شدیم) فرآیند تحول فناورانه را “تخریب سازنده” نامیده است.
در فصل حاضر، تأکید ما بر بخش سازنده آن بود: ایجاد فرآیندها و محصولات جدیدی که به ما اجازه میدهند با مقدار زمانی که با گذشت زمان هرچه کمتر میشود، معاش خود را تأمین کنیم. اما در فصل ۱۶ بررسی کردیم که فرآیند تغییر فناورانه، درعین اینکه مهارتها را تکریم میکند و حقوق خوبی به آنها میپردازد، چگونه افراد را بیکار هم میکند و تنزل مقام میدهد. و در فصل ۲۰ دیدیم که توسعه تولید و جایگزینی انرژیهای مبتنی بر سوختهای فسیلی با انرژیهای انسانی و حیوانیای که بواسطه تحولات فناورانه ممکن شده، چالشهایی را پیش روی محیط زیست قرار داده است، درعین اینکه فناوریهای پیشرفته این امید را زنده نگاه داشته که با سیاستهای صحیح، میتوان به این چالشها پاسخ داد.
اقتصاددانان میتوانند به طراحی چنین سیاستهایی کمک کنند و سود و هزینه شیوههای بهبود نوآوریهای سودآور ارزیابی کنند و وجه «تخریبی» فناوریهای جدید را هم در نظر بگیرند.
مفاهیم معرفیشده در فصل ۲۱
پیش از آنکه به قسمت بعدی بروید، تعاریف زیر را مرور کنید.
- نوآوری فرآیندی و نوآوری محصولی
- نوآوری اساسی و نوآوری تصاعدی
- نوآوریهای جایگزین و مکمل
- دانش کدگذاریشده و دانش ضمنی
- نوآوری و انتشار
- نظامهای نوآوری (دره سیلیکن و آلمان)
- هزینههای نسخه اول
- مسابقهای که در آن برنده-همهچیز-را-برمیدارد
- امتیاز انحصار تولید، حق مالکیت انحصاری ، علامتهای تجاری
- مقیاس اقتصادی در سمت تقاضا و تأثیرات شبکهای بیرونی
- بازار دوجانبه
- مدت زمان ثبت اختراع بهینه
۲۱.۱۰ ارجاعات
-
Swarns Rachel L. 2001. ‘Drug Makers Drop South Africa Suit over AIDS Medicine’. New York Times. Updated 20 April 2001. ↩
-
Sarah Boseley. 2016. ‘Big Pharma’s Worst Nightmare’. The Guardian, Updated 5 February 2016. ↩
-
‘To Do with the Price of Fish’. The Economist. Updated 10 May 2007. ↩
-
Robert Jensen. 2007. ‘The Digital Provide: Information (Technology), Market Performance, and Welfare in the South Indian Fisheries Sector’. The Quarterly Journal of Economics 122 (3): pp. 879–924. ↩
-
Peter A. Hall, and David Soskice. 2001. Varieties of Capitalism: The Institutional Foundations of Comparative Advantage. New York, NY: Oxford University Press. ↩
-
Stephen Witt. 2015. How Music Got Free: The End of an Industry, the Turn of the Century, and the Patient Zero of Piracy. New York, NY: Viking. ↩
-
David C. Mowery and Timothy Simcoe. 2002. ‘Is the Internet a US Invention? An Economic and Technological History of Computer Networking’. Research Policy 31 (8–9): pp. 1369–87. ↩
-
Jerome S. Engel. 2015. ‘Global Clusters of Innovation: Lessons from Silicon Valley’. California Management Review 57 (2). University of California Press: pp. 36–65. ↩
-
AnnaLee Saxenian. 1996. Regional Advantage: Culture and Competition in Silicon Valley and Route 128. Cambridge, MA: Harvard University Press. ↩
-
Michele Boldrin and David K. Levine. 2008. Against Intellectual Monopoly. New York, NY: Cambridge University Press. ↩
-
János Kornai. 2013. Dynamism, Rivalry, and the Surplus Economy: Two Essays on the Nature of Capitalism. Oxford: Oxford University Press. ↩
-
Joseph A. DiMasi, Ronald W. Hansen, and Henry G. Grabowski. 2003. ‘The Price of Innovation: New Estimates of Drug Development Costs’. Journal of Health Economics 22 (2): pp. 151–85. ↩
-
Marc Rysman. 2009. ‘The Economics of Two-Sided Markets’. Journal of Economic Perspectives 23 (3): pp. 125–43. ↩
-
Alvin Roth. 1996. ‘Matching (Two-Sided Matching)’. Stanford University. ↩
-
Petra Moser. 2013. ‘Patents and Innovation: Evidence from Economic History’. Journal of Economic Perspectives 27 (1): pp. 23–44. ↩
-
Petra Moser. 2015. ‘Intellectual Property Rights and Artistic Creativity’. VoxEU.org. Updated November 4 2015. ↩
-
William H. Janeway. 2012. Doing Capitalism in the Innovation Economy: Markets, Speculation and the State. Cambridge: Cambridge University Press. ↩
-
Michael Kremer and Rachel Glennerster. 2004. Strong Medicine: Creating Incentives for Pharmaceutical Research on Neglected Diseases. Princeton, NJ: Princeton University Press. ↩
-
David S. Landes. 2000. Revolution in Time. Cambridge, MA: Harvard University Press. ↩