فصل ۸ عرضه و تقاضا – قیمت-پذیری
فهرستها و موضوعات فصلها
وقتی همه خریداران و فروشندگان، قیمت-پذیر محسوب میشوند، بازار چه عملکردی نشان میدهد؟
- رقابت میتواند خریداران و فروشندگان را محدود به این کند که قیمت پذیر باشند.
- تعامل عرضه و تقاضا معرف توازنی است که در آن هم خریداران و هم فروشندگان قیمت پذیر محسوب میشوند، توازنی که آن را توازن رقابتی مینامیم.
- در توازن رقابتی، قیمت و تعداد در پاسخ به شوکهای عرضه و تقاضا، تغییر میکنند.
- رفتار قیمت پذیرانه ضمانتی است برای اینکه کلیه عواید ناشی از مبادله در بازار در قالب یک توازن رقابتی تخلیه شوند.
- الگوی رقابت کامل توصیفی است از وضعیت آرمانیای که در آن همه خریداران و فروشندگان قیمت پذیر محسوب میشوند.
- بازارها در دنیای واقعی هرگز کاملاً رقابتی نیستند، با اینحال با استفاده از این الگوی عرضه و تقاضا میتوان برخی مسائل مربوط به سیاستگذاری را تحلیل کرد.
- شباهتها و تفاوتهای مهمی میان بنگاههای اقتصادی قیمت-پذیر و بنگاههای اقتصادی قیمت-گذار وجود دارد.
دانشجویان تاریخ آمریکا در کتابهایشان میخوانند که شکست ایالات کنفدراسیون جنوبی در جنگهای داخلی آمریکا، برده داری را در صنعت کتان و دیگر غلات آن منطقه پایان داد. اما یک درس اقتصادی هم در این حکایت نهفته است.
با شروع جنگ در آوریل ۱۸۶۱ آبراهام لینکلن به نیروی دریایی آمریکا دستور داد که بنادر ایالتهای کنفدراسیونی را مسدود کند. این ایالتها استقلال خود را از آمریکا اعلام کرده بودند تا بتوانند نهاد بردهداری را حفظ کنند.
در نتیجه مسدودسازی نیروی دریایی، صادرات کتان خام تولید آمریکا به آسیابهای کارخانجات منسوجات عملاً متوقف شد و سه چهارم عرضه این ماده خام حیاتی را از میان برد. تعدادی از کشتیهای نقضکننده محاصره به گشتیهای آبراهام لینکلن حمله کردند، اما ۱۵۰۰ تا از این کشتیها نابود شدند یا به گروگان درآمدند.
- مازاد تقاضا
- وضعیتی که در آن تعداد کالای تقاضا شده بیشتر از تعداد کالای عرضه شده در قیمت فعلی است. همچنین نگاه کنید به: عرضه مازاد
در این فصل خواهیم دید که قیمت بازار کالایی مثل کتان محصول تعامل میان عرضه و تقاضا است. در مورد کتان خام، مقادیر معدودی که از میان محاصره به بریتانیا میرسید، کاهشِ چشمگیری در عرضه را نشان میداد. تقاضای مازاد—بسیار زیادی وجود داشت – یعنی، با قیمت رایج، مقدار کتان خام مورد تقاضا مازاد بر عرضه موجود بود. نتیجه اینکه برخی از فروشندگان متوجه شدند که میتوانند با بالا بردن قیمت، سود کنند. بهناگهان کتان به قیمتی شش برابر بیشتر از دوران پیش از جنگ فروخته شد، و کار کسانی که محاصره را دور میزدند را سکه کرد.
مالکان آسیابها واکنش نشان دادند. برای آنها افزایش قیمت بهمعنای افزایش هزینههای شان بود. آنها تولید را به نصف سطحِ زمان پیش از جنگ کاهش دادند و صدها هزار نفر را از کار اخراج کردند. برخی بنگاههای اقتصادی ورشکست شدند و بخاطر پایین آمدن سود بکلی از صنعت کتان بیرون رفتند. مالکان آسیاب به امید یافتن جایگزینی برای کتان آمریکایی چشم به هندوستان دوختند که این مسأله تقاضا برای کتان را در آن منطقه بهشدت افزایش داد. تقاضای مازاد در بازارها برای کتان هند به برخی از فروشندگان فرصت سودآوری از طریق افزایش قیمت را داد و این به افزایش در قیمت کتان هند منجر شد که بهسرعت تقریباً به حد قیمت کتان آمریکایی رسید.
کشاورزان هندی در پاسخ به درآمد بالاتری که با کشت غله قابل حصول بود، از کشت دیگر غلات دست کشیدند و به سراغ کتان رفتند. همین اتفاق در هر جای دیگری که برای کشت کتان مناسب بود منجمله برزیل هم افتاد. در مصر کشاورزانی که برای بالا بردن کشت کتان در پاسخ به قیمت بالاتر هجوم آورده بودند، شروع به استخدام بردگانی کردند که (مثل بردگان آمریکاییای که لینکلن برای آزادیشان میجنگید) در صحرای آفریقا گرفتار شده بودند.
اما مشکلی وجود داشت. تنها منبع کتانی که میتوانست کمبود کتان ناشی از وضعیت آمریکا را جبران کند هند بود. اما کتان هندی با کتان آمریکایی تفاوت داشت و نوع متفاوتی در فرآوری را طلب میکرد. با گذشت چند ماه از روی آوردن به کتان هند، ماشین آلات جدید برای فرآوری آن ساخته شد.
با بالاگرفتن تقاضا برای این ابزارآلات جدید، دابسون و بارلو، بنگاه اقتصادی بزرگ تولیدکننده ماشین آلات نساجی، با افزایش ناگهانی سود رو به رو شد. خوشبختانه اسناد تفصیلی فروش این بنگاه اقتصادی موجود است و ما از آن اطلاع داریم. واکنش بنگاه اقتصادی، افزایش تولید این ماشین آلات جدید و دیگر ابزارآلات بود. هیچ آسیابی نمیتوانست از این موج نوسازی ماشین آلات برکنار بماند، چراکه اگر اینکار را نمیکرد، امکان استفاده از مواد خام جدید را هم نداشت. نتیجه «چنان افزایش عظیمی در سرمایه گذاری بود که تقریباً با ایجاد یک صنعت جدید برابری میکرد».
اما این داستان چه درسی برای اقتصاددانان دارد: دستور محاصره را لینکلن داد. اما کشاورزان و فروشندگانی که قیمت کتان را بالا بردند از دستور لینکلن پیروی نمیکردند. بههمین ترتیب، نه آن آسیابدارانی که خروجی منسوجات را قطع و کارگران آسیاب را اخراج کردند، و نه آن آسیابدارانی که با دشواری در جستجوی منابع جدید مواد خام میگشتند، هیچکدام از دستور لینکلن پیروی نمیکردند. با سفارش ماشین آلات جدید، آسیاب داران دوران جدیدی از شکوفایی سرمایه گذاری و مشاغل جدید را آغاز کردند.
کلیه این تصمیمات در یک دوره چندماهه گرفته شد و آنهم توسط میلیونها نفر که اغلب شان با هم کاملاً بیگانه بودند و هرکدام در تلاش بودند تا از وضعیت اقتصادی جدید بهترین استفاده را ببرند. کتان آمریکایی کمیاب بود و مردمان به آن واکنش نشان دادند، از مزارع کتان ماهاراشترا در هند گرفته تا دلتای رود نیل و برزیل، و همچنین آسیابهای لنکشایر.
میتوانیم برای فهم اینکه چگونه تغییر قیمت کتان نظام جهانی تولید پوشاک و کتان را متحول کرد، قیمتهای تعیین شده توسط بازار را نوعی پیام در نظر بگیریم. افزایش قیمت کتان آمریکایی به صدای بلند اعلام میکرد: «منابع دیگری پیدا کنید و فناوری جدید برای استفاده از آن را ایجاد کنید». بههمین ترتیب وقتی قیمت نفت افزایش پیدا میکند، پیامی که به اتومبیل سواران میدهد این است که «از قطار استفاده کنید»، و این پیغام به اپراتور راه آهن هم منتقل میشود: «با افزایش خدمات ریلی سود بیشتری بدست خواهید آورید». وقتی قیمت برق بالا میرود، به بنگاه اقتصادی یا خانوار پیغام میدهد که «خود را برای نصب چراغهای فوتوولتائیک روی سقف آماده کنید».
در بسیاری از موارد – مثل همین زنجیره وقایعی که از روی میز لینکلن در ۱۲ آوریل ۱۸۶۱ شروع شد – این پیغامها نه تنها برای بنگاههای اقتصادی و خانوارهای منفرد که برای کل جامعه معنا دار میشوند: وقتی چیزی گران شده پس احتمالاً افراد بیشتری متقاضی آن هستند، یا هزینه تولیدکردن آن افزایش یافته است، یا هر دو. فرد با پیداکردن یک راه جایگزین درواقع پس انداز پولی میکند و با اینکار منابع جامعه را حفظ میکند. علت آن این است که در برخی شرایط، قیمتها سنجه دقیقی از کمیابی یک کالا یا خدمات بهدست میدهند.1
در اقتصادهای برنامه ریزی شده، که در شوروی و بسیاری از کشورهای اروپای مرکزی و شرقی تا قبل از دهه ۱۹۹۰ (که در فصل ۱ بحث شد)، رسماً متخصصان دولتی بودند که پیغامهای مربوط به چگونگی تولید کالاها را صادر میکردند. آنها بودند که تعیین میکردند چه چیزی تولید شود و به چه قیمتی فروخته شود. همانطور که در فصل ۶ دیدیم، همین مسأله در مورد بنگاههای اقتصادی بزرگی چون جنرال موتورز صدق میکند، که در آن مدیران (و نه قیمتها) هستند که تعیین میکنند چه کسی چه کاری انجام دهد.
نکته جالب در مورد قیمت تعیین شده توسط بازار این است که پیغامها را افراد نمیفرستند، بلکه تعاملات ناشناخته میان گاه میلیونها نفر است که عرضه و تقاضا را اداره میکند. و هنگامی که شرایط تغییر میکند – مثلاً راه ارزانتری برای تولید نان – لازم نیست که کسی پیغام را عوض کند («امشب بجای سیب زمینی، نان سر سفره بگذارید»). تغییر قیمت نتیجه تغییر در هزینههای بنگاه اقتصادی است. کاهش قیمت نان گویای همه چیز است.
۸.۱ خرید و فروش: عرضه و تقاضا
- تمایل به پرداخت
- شاخصی از اینکه یک فرد چه مقدار برای یک کالا ارزش قائل است، و سنجه آن حداکثر مبلغی است که او حاضر است برای دستیابی به یک واحد از آن کالا بپردازد. همچنین نگاه کنید به: تمایل به قبول.
در فصل ۷ مورد کالایی را بررسی کردیم که صرفاً توسط یک بنگاه اقتصادی تولید و فروخته میشود. برای آن محصول، یک فروشنده و چند خریدار در بازار وجود داشت. در این فصل بازارهایی را بررسی میکنیم که در آن خریداران و فروشندگان تعامل میکنند، و نشان میدهیم که چگونه قیمت رقابتی بازار محصول هم ترجیحات خریداران و هم هزینههای عرضهکنندگان است. وقتی بنگاههای اقتصادی متعددی وجود دارند که کالای واحدی را تولید میکنند، تصمیمات هر بنگاه اقتصادی متأثر از رفتار بنگاههای اقتصادی رقیب و همینطور مصرفکنندگان است.
برای اینکه الگوی سادهای از یک بازار برخوردار از خریداران و فروشندگان متعدد داشته باشیم، در نظر بگیرید که چه پتانسیلی برای معامله در نسخههای دست دوم یک کتاب توصیه شده در رشته دانشگاهی اقتصاد وجود دارد. تقاضا برای کتاب از سوی دانشجویانی است که در آستانه شروع این رشته هستند و برحسب تمایل به پرداخت (WTP)شان با هم تفاوت دارند. هیچ کس قیمتی بالاتر از نسخه نوی کتاب که در فروشگاه پردیس دانشگاه فروخته میشود، پرداخت نخواهد کرد. اما پایینتر از آن قیمت، تمایل به پرداخت دانشجو احتمالاً تابعی از میزان سخت کوشی آنها، اینکه چه ارزیابیای از اهمیت کتاب دارند و همچنین منابعی که برای کتاب خریدن در اختیار دارند خواهد بود.
غالباً وقتی چیزی میخرید نیازی نیست که تمایل به پرداخت دقیق تان را در نظر بگیرید؛ در عوض تنها کاری که میکنید این است که تصمیم بگیرید آیا تمایل به پرداخت قیمت پرداختی را دارید یا نه. اما تمایل به پرداخت، در خریدهای انلاین ازقبیل ای.بِی، مفهوم مهمی برای خریداران محسوب میشود.
اگر میخواهید برای یکی از اقلام روی وبسایت حراجی ای.بی پیشنهاد خرید بدهید، یک راه برای انجام اینکار این است که بالاترین پیشنهاد را بدهید، که البته از چشمِ سایر پیشنهاددهندگان مخفی نگه داشته میشود: این لینک نحوه انجام این کار را نشان میدهد. اگر بالاترین پیشنهاد فعلی، پایینتر از پیشنهاد شما باشد، ای.بی قیمتها را بطور خودکار از جانب شما خواهد گذاشت تا اینکه به نقطهای برسد که شما بالاترین پیشنهاددهنده باشید یا فرد دیگری به حداکثر پیشنهادی شما برسد. بنابراین پیشنهاد حداکثری باید دقیقاً معادل تمایل به پرداخت شما باشد: بنابراین شما تنها و تنها در حالتی برنده حراج خواهید بود که بالاترین پیشنهادی که حالا از طرف هر کسی صورت گرفته، کمتر یا برابر با تمایل به پرداخت شما باشد. و شما قیمتی را خواهید پرداخت که اولین قیمت بالاتر از بالاترین پیشنهاد دیگر پیشنهاددهندگان باشد، که البته ممکن است پایینتر از تمایل به پرداخت شما باشد.
- تمایل به قبول
- قیمتِ ذخیره یک فروشنده فرضی، که تنها حاضر است با قیمتی به همین مقدار یک واحد کالا را بفروشد. همچنین نگاه کنید به: تمایل به پرداخت.
شکل ۸.۱ منحنی تقاضا را نشان میدهد. درست مثل فصل ۷، ما همه مصرفکنندگان را به ترتیب تمایل به پرداخت شان مرتبط میکنیم بطوریکه بالاترین پیشنهاد اولین باشد. اولین دانشجو ۲۰ دلار تمایل به پرداخت دارد، بیستمی ۱۰ دلار، و بههمین ترتیب. بهازای هر قیمت، P,نمودار ستونی به شما نشان میدهد که چه تعداد دانشجو تمایل به خرید خواهند داشت: یعنی تعداد افرادی که تمایل پرداختی معادل یا بالاتر از P دارند.
منحنی تقاضای بازار برای کتاب
منحنی تقاضا تمایل به پرداخت خریداران را نشان میدهد؛ بههمین ترتیب، عرضه هم تابعِ تمایل به پذیرشِ (WTA) در ازای کتاب است.
- قیمت ذخیره
- کمترین قیمتی کسی حاضر به فروش یک کالاست (نگه داشتن کالا برای فروشنده گزینه ذخیره است همچنین نکاه کنید به: گزینه ذخیره
عرضه کتابهای دست دوم از سوی دانشجویانی است که قبلاً تحصیلاتشان را تمام کرده اند، که آنها برحسب تمایل به پذیرش شان – یعنی قیمت ذخیرهشان – با هم متفاوت اند. بیاد بیاورید که در فصل ۵ آنجلا تنها در صورتی تمایل داشت با برونو وارد یک قرارداد شود که این قرارداد مطلوبیتی حداقل به میزان قیمت ذخیره او (یعنی حالتی که در آن هیچ کاری نمیکند و از نرخ بقا برخوردار است) برایش در پی داشته باشد؛ در اینجا قیمت ذخیره یک فروشنده بالقوه معرف ارزشی است که نگهداشتن کتاب برای او دارد، و او تنها با قیمتی حداقل بههمان اندازه تمایل به فروش خواهد داشت. دانشجویان فقیرتر (که مشتاق فروختن کتاب هستند تا هزینه کتابهای دیگرشان را تأمین کنند) و کسانی که دیگر در رشته اقتصاد تحصیل نمیکنند ممکن است قیمتهای ذخیره پایینتری داشته باشند. در این مورد هم حراجهای اینترنتی ازقبیل ای.بی به فروشندگان اجازه میدهند تمایل به پذیرش خود را اعلام کنند.
اگر فروشنده قلمی در ای.بی هستید میتوانید قیمت ذخیره تعیین کنید، که البته برای خریداران افشا نخواهد شد. این لینک را دنبال کنید تا ببینید ای.بی قیمت ذخیره را چگونه توضیح میدهد. میتوانید با پیشنهاد قیمت پایینتری شروع کنید اما با تعیین یک قیمت ذخیره درواقع شما به ای.بی میگویید که قلم موردنظر تا زمانی که پیشنهادی با (یا بالاتر از) آن قیمت نباشد، فروخته نخواهد شد. بنابراین قیمت ذخیره باید معادل تمایل به پذیرش پولی در ازای آن کالا از سوی شما (یعنی WTA شما) باشد، یا به بیان دیگر معادل ارزش ذخیره آن برای شما. اگر هیچ پیشنهادی برابر با (یا بالاتر از) WTA شما نباشد، این قلم فروش نخواهد رفت.
- منحنی عرضه
- منحنیای که تعداد واحدهای خروجیِ تولیدشده در هر قیمت معلوم را نشان میدهد. در مورد یک بازار، منحنی عرضه نشانگر کل تعدادی است که مجموع همه شرکتها در هر قیمتِ معلوم تولید خواهند کرد.
منحنی عرضه را میتوان با مرتب کردن فروشندهها به ترتیب قیمت ذخیره (WTA) شان رسم کرد: به شکل ۸.۲ نگاه کنید. ما فروشندگانی را که بیشترین تمایل به فروش را دارند – یعنی کسانی که پایینترین قیمت ذخیره را دارند – در ابتدا قرار میدهیم، بطوریکه نمودار قیمتهای ذخیره شیب افزایشی داشته باشد.
بهازای هر قیمت، منحنی عرضه تعداد دانشجویانی را نشان میدهد که با آن قیمت تمایل به فروش دارند – یعنی تعداد کتابی که به بازار عرضه خواهد شد. توجه داشته باشید که ما منحنیهای عرضه و تقاضا را برای سهولت کار به شکل خط مستقیم کشیدهایم . در عمل احتمال منحنی بودن آنها بیشتر است ولی شکل دقیق شان تابعِ این است که ارزشگذاری کتاب درمیان دانشجویان چگونه تغییر میکند.
پرسش ۸.۱ (یک پاسخ را انتخاب کنید)
فرض کنید که یک نماینده دانشجویی هستید و یکی از نقشهای شما این است که یک بازار کتابهای دست دوم بین دانشجویان فعلی و دانشجویان سابق راه بیاندازید. پس از تحقیقات، منحنیهای عرضه و تقاضا برای کتاب را به این طریق تخمین میزنید. برای مثال پیشبینی میکنید که قیمتگذاری کتاب به ۷ دلار به عرضه ۲۰ کتاب و تقاضای ۲۶ کتاب منجر خواهد شد. کدامیک از گزارههای زیر صحیح است؟
- این شایعه تمایل به فروش دانشجویان سابقاً سال اولی را کاهش خواهد داد. تمایل به پذیرش آنها افزایش خواهد یافت، و منحنی عرضه را جابجا خواهد کرد. بهعبارت دیگر، تعداد دانشجویان مایل به عرضه کتاب در هر قیمت پائینتر خواهد بود.
- از روی منحنی عرضه میتوانیم بفهمیم که اگر قیمت به ۱۲ دلار افزایش پیدا کند، عرضه دو برابر خواهد شد و به ۴۰ خواهد رسید.
- این شایعه منحنی تقاضا را به سمت پائین جابجا خواهد کرد.
- حداکثر تقاضای قابل دسترسی با قیمت صفر، چهل است.
تمرین ۸.۱ استراتژیهای فروش و قیمتهای ذخیره
فرض کنید که درحال برنامه ریزی هستید که به شهری اسباب کشی کنید که از حمل و نقل عمومی و محدودیتهای پارک مناسبی برخوردار است و بنابراین تمایل دارید تا اتومبیل خود را بفروشید. سه روش ممکن پیش رو دارید:
- تبلیغ آن در روزنامه محلی
- بردن آن به یک حراج اتومبیل
- یا دادن آن به یک دلال اتومبیلهای دست دوم
- آیا در هر مورد قیمت ذخیره شما یکسان خواهد بود؟ چرا؟
- اگر از روش دوم استفاده کرده باشید، آیا آن را با همان قیمت ذخیره خود تبلیغ خواهید کرد؟
- کدام روش به بالاترین قیمت فروش منتهی خواهد شد؟
- شما چه روشی را انتخاب خواهید کرد؟
۸.۲ بازار و قیمت توازن
انتظار دارید که برای این کتاب در بازار چه اتفاقی بیافتد؟ این مسأله به نهادهای بازاری ا ی بستگی خواهد داشت که خریداران و فروشندگان را گرد هم میآورند. اگر دانشجویان بهناچار باید تنها به حرف هم متکی باشند، پس قاعدتاً وقتی که یک خریدار فروشندهای پیدا میکند تلاش میکند که با مذاکره به معاملهای برسد که برای هر دوی آنها مناسب است. البته هر خریداری تمایل خواهد داشت که بتواند فروشندهای با یک قیمت ذخیره پایین پیدا کند، و هر فروشندهای تمایل خواهد داشت که خریداری با تمایل به پرداخت بالا پیدا کند. هر دو طرف، پیش از آنکه با شریک معاملاتی خود به معاملهای برسند، تمایل خواهند داشت که درباره دیگر فرصتهای معاملاتی موجود هم بدانند.
نهادهای سنتی بازار اغلب خریداران و فروشندگان متعددی را در یک مکان گرد هم میآوردند. بسیاری از شهرهای بزرگ دنیا در پیرامون بازارهای موجود بر سر راه مسیرهای تجارتی باستانی، از قبیل جاده ابریشم که از چین تا مدیترانه را بههم متصل میکرد، شکل گرفتند. در بازار بزرگ استانبول، که امروزه یکی از بزرگترین و قدیمیترین بازارهای سرپوشیده در جهان است، فروشگاههای قالی و طلا و چرم و پارچه در مناطق جداگانه سرجمع میشوند. در روستاها و شهرهای قرون وسطایی معمول بود که سازندگان و فروشندگان کالاهایی خاص فروشگاههایی نزدیک به یکدیگر بنا کنند تا مشتریان بتوانند جایشان را پیدا کنند. شهر لندن امروزه یک مرکزی مالی است، اما ردپای تجارتهایی که روزی در آن انجام میشده را میتوان در برخی نامهای باقیمانده برخی خیابانها پیدا کرد: محله پودینگ، خیابان بِرِد، خیابان میلک، خیابان ترِدنیدِل، خیابان روپ میکر، خیابان پولتری، و خیابان سیلک.
با ظهور ارتباطات مدرن، فروشندگان میتوانند کالایشان را تبلیغ کنند و خریداران میتوانند راحتتر بفهمند که چه چیزهایی موجود است و کجا میتوان آن را تهیه کرد؟ اما در برخی موارد هنوز هم برای بسیاری از خریداران و فروشندگان مناسبتر این است که با یکدیگر دیدار کنند: شهرهای بزرگ بازارهایی برای گوشت، شیر و سبزیجات و گلها دارند که خریداران در آنجا میتوانند کیفیت محصول را جویا شوند و مقایسه کنند. در گذشته، بازارهای کالاهای دست دوم اغلب دلالان حرفهای هم داشت، اما امروزه دیگر فروشندگان میتوانند از طریق بازارهای اینترنتی از قبیل ای.بی مستقیماً با خریداران خود تماس بگیرند. اگر دوباره به مثال کتابهای دست دوم برگردیم، سایتهای آنلاین محلی امروزه به دانشجویان اجازه میدهند که به سایر افراد در دانشگاه کتاب بفروشند.
در پایان قرن نوزدهم، آلفرد مارشال اقتصاددان، الگوی عرضه و تقاضای خود را با استفاده از یک مثال مشابه با همین مورد کتابهای دست دوم معرفی کرد. اغلب شهرهای انگلیسی یک بورس ذرت داشتند (که به عنوان بورس غله هم شناخته میشد) – ساختمانی که در آن کشاورزان و بارزگانان برای فروش غله خود جمع میشدند. مارشال توضیح داد که چگونه منحنی عرضه غله تابع قیمتهایی خواهد بود که کشاورزان تمایل به پذیرش آن دارند، و منحنی تقاضا تابع تمایل به پرداخت بارزگانان. او سپس مدعی میشد که اگرچه «قیمت ممکن است مثل توپ پینگ پونگ به این طرف و آنطرف پرتاب شود»، اما در چانه زنی و مذاکره بازار، هرگز از آن قیمت خاصی که در آن تعداد تقاضاشده از جانب بارزگانان با مقدار عرضه کشاورزان برابر باشد، دور نخواهد بود.
- عرضه مازاد
- وضعیتی که در آن تعداد کالای عرضهشده بیشتر از تعدادِ موردتقاضا در قیمتِ فعلی است. همچنین نگاه کنید به: مازادِ تقاضا.
- توازن نش
- مجموعه ای از استراتژیها، یعنی یک استراتژی به ازای هر بازیگر، بطوریکه استراتژی هر بازیگر بهترین پاسخ به استراتژیهای منتخب همه افراد دیگر باشد.
- توازن بازار
- وضعیت بازار که در آن هیچ گرایش به مقادیر خریداری شده و فروخته شده یا قیمت بازار تغییر نکرده است، مگر اینکه تغییرات در هزینه ها، تنظیمات یا عوامل دیگری از رفتار بازیگران بازار وجود داشته باشد.
مارشال قیمتی را که عرضه و تقاضا را برابر میکند، قیمت توازن مینامد. اگر قیمت از توازن بالاتر باشد کشاورزان تمایل خواهند داشت که مقادیر زیادی غله بفروشند. اما بارزگانان کمی تمایل به خرید خواهند داشت – یعنی مازاد عرضه وجود خواهد داشت. آنگاه، حتی بازرگانانی که تمایل به پرداخت آن قیمت را داشتهاند هم متوجه خواهند شد که کشاورزان بزودی ناچار خواهند شد که قیمتهایشان را پایین بیاورند و بنابراین صبر خواهند کرد تا آنها اینکار را بکنند. بههمین طریق، وقتی قیمت پایینتر از توازن است، فروشندگان ترجیح خواهند داد منتظر بمانند تا اینکه با آن قیمت خرید کنند. طبق استدلال مارشال، در صورتی که، براساس قیمت جاری، میزان عرضه با میزان تقاضا برابر نباشد، آنگاه برخی از فروشندگان و خریداران میتوانستند با تعیین یک قیمت دیگر سود ببرند (به زبان جدید، میگوییم که قیمت جاری یک توازن نَش نبوده است). بنابراین، قیمت تمایل خواهد داشت که در سطح توازن که در آن عرضه و تقاضا برابر است قرار بگیرد.
استدلال مارشال بر این فرضیه استوار بود که کل غله از یک کیفیت یکسان برخوردار است. الگوی عرضه و تقاضای او تنها در مورد بازارهایی قابل کاربست است که در آن همه فروشندگان کالاهای واحدی را میفروشند بطوریکه خریداران برای خرید از هر فروشنده تمایل یکسانی دارند. اگر همه کشاورزان غلههای با کیفیت متفاوتی داشته باشند، بیشتر شبیه فروشندگان کالاهای متمایز در فصل ۷ خواهند بود.
اقتصاددانان بزرگ آلفرد مارشال
- هزینه نهایی
- تأثیرِ ناشی از کلِ هزینه تولیدِ یک واحدِ اضافی از خروجی. که برابر است با شیبِ تابعِ کلِ هزینه در هر نقطه.
- کارائیِ نهایی
- کارائیِ افزودهی ناشی از افزایشِ یک-واحدیِ هر متغیر.
آلفرد مارشال (۱۸۴۲ تا ۱۹۲۴) – همراه با لئون والرا – بنیانگذار مکتب موسوم به مکتب اقتصاد نئوکلاسیک است. کتاب اصول اقتصاداو که نخستین بار در سال ۱۸۹۰ منتشر شد، برای مدت ۵۰ سال کتاب درسی پایه برای دانشجویان در زبان انگلیسی بوده است. مارشال یک ریاضیدان بینظیر هم بود، با استفاده از جبر شالودههای جدیدی برای تحلیل عرضه و تقاضا و صورتبندی کردوکار بازارها و بنگاههای اقتصادی بدست داد و مفاهیم کلیدیای ازقبیل هزینه نهایی و مطلوبیت نهایی را معرفی کرد. مفاهیم مازاد مصرف کننده و تولیدکننده را مدیون مارشال هستیم. دریافت او از اقتصاد، بهعنوان «تلاشی برای فهم تأثیراتی که شیوه تأمین معاش یک انسان بر کیفیت و آهنگ زندگی او میگذارد»، به تعریف ما از حوزه اقتصاد نزدیک است.2
متأسفانه بخش بزرگی از استدلال نوشته مارشال را پیروانش بهندرت تعلیم دادند. مارشال به فاکتها توجه داشت. مشاهده او مبنی بر اینکه بنگاههای اقتصادی بزرگ، در مقایسه با بنگاههای اقتصادی کوچک، میتوانند با قیمت واحدی پایینتری تولید کنند، بخش لاینفکی از تفکر او بود، اما متأسفانه هیچگاه جایگاهی در مکتب نئوکلاسیک پیدا نکرد. این ممکن است بهاین دلیل باشد که اگر منحنی میانگین هزینه حتی وقتی بنگاه اقتصادی هم بزرگ است شیب رو به پایین داشته باشد، آنگاه نوعی رقابت از نوع برنده-همه-چیز-را-میبرد خواهیم داشت که در آن تعداد معدودی بنگاههای اقتصادی بزرگ، بجای اینکه قیمت جاری را داده شده فرض کنند، با قدرتی که در تعیین قیمت دارند بعنوان برنده ظاهر میشوند. در فصلهای ۱۲ و ۲۱ به این مسأله باز خواهیم گشت.
این واقعیت که در کتابچههای درسی تألیف شده توسط پیروان مکتب نئوکلاسیک، انسان اقتصادی (homo economicus) (که وجودش را در فصل ۴ به چالش کشیدیم) بهعنوان عامل و کنشگر اصلی ظاهر شد، احتمالاً چیزی نبود که مارشال را خوشحال کند. او اصرار داشت که:
«نیروهای اخلاقی هم جزو نیروهایی محسوب میشوند که اقتصاددان باید به آنها توجه کند. درواقع هم تلاشهای زیادی صورت گرفته است تا براساس کنشهای یک انسان اقتصادی که تحت تأثیر هیچ گونه تأثیرات اخلاقیای نیست و بطرزی خودخواهانه بدنبال درآمد پولی است … نوعی علم انتزاعی ساخته شود، اما این تلاشها تاکنون موفق نبوده اند». (پایههای اقتصاد، ۱۸۹۱)
او در عین اینکه استفاده از ریاضیات در اقتصاد را یک گام به پیش برد، اما درباره سوءاستفاده از آن هم هشدار میداد. او در نامهای به ای.ال.بولی یکی از همکاران اقتصاددان او که به ریاضیات علاقه مند بود، «قوانین» خودش را اینطور توصیف میکند:
- از ریاضیات بهعنوان یک زبان میانبر و دم دست استفاده کن و نه بهعنوان یک موتور تحقیق
- تا پایان کار، به ریاضیات متکی باش.
- به انگلیسی ترجمه کن
- سپس مطلب را با مثالهایی مهم از زندگی واقعی تصویر کن.
- ریاضیات را بسوزان.
- اگر نمیتوانی در ۴ موفق شوی، ۳ را بسوزان : «این همان کاری است که من اغلب انجام میدهم».
مارشال در فاصله سالهای ۱۸۸۵ تا ۱۹۰۸ استاد اقتصاد سیاسی دانشگاه کمبریج بود. در سال ۱۸۹۶ او طوماری را خطاب به سنای دانشگاه و در اعتراض به لایحه اعطای اجازه به زنان برای کسب مدرک گردآوری کرد. مارشال پیروز شد و زنان باید تا سال ۱۹۴۸ صبر میکردند تا برای نخستین بار از شأن آکادمیکی هم سنگ مردان برخوردار شوند.
اما آثار او ملهم از میلی به بهبود شرایط مادی مردمان کارگر است:
«حالا دست کم خود را بطور جدی وقف فهم این نکته میکنیم که آیا اساساً ضروری است که چیزی بنام طبقات فرودست وجود داشته باشند: یعنی اینکه آیا اصلاً ضرورتی دارد که شمار عظیمی از مردمان از بدو تولد محکوم باشند که سخت کار کنند تا ملزومات یک زندگی لطیف و فرهیخته را برای دیگران فراهم کنند، در حالی که خودشان، بواسطه فقر و محنت شان، نمیتوانند سهم یا نقشی در آن زندگی داشته باشند … . پاسخ تا حد زیادی به فاکتها و استنباطهایی بستگی خواهد داشت که در عرصه علم اقتصاد قرار میگیرند؛ و دقیقاً همین نکته است که اصلیترین و والاترین مشغله مطالعات اقتصادی را به آنها میبخشد». (*پایههای اقتصاد،۱۸۹۰)
آیا مارشال به دستاوردهایی که اقتصاد مدرن در خلق یک بازار عادلانهتر داشته است راضی خواهد بود؟
برای اعمال الگوی عرضه و تقاضا به بازار کتاب، فرض میکنیم که همه کتابها یکساناند (اگرچه در عمل ممکن است برخی از آنها در شرایط بهتری نسبست به بقیه باشند) و اینکه فروشنده بالقوه میتواند با اعلام قیمت کالا در وبسایت محلی کتاب را برای فروش تبلیغ کند. اینجا هم مثل بورس ذرت، انتظار خواهیم داشت که اغلب معاملات با قیمتهای مشابهی انجام شوند. خریداران و فروشندگان میتوانند براحتی همه قیمتهای اعلام شده در تبلیغات را مشاهده کنند، بطوری که اگر برخی کتابها به قیمت ۱۰ دلار تبلیغ شدهاند و برخی دیگر به قیمت 5 دلار، خریداران برای پرداخت ۵ دلاری صف خواهند کشید، و این فروشندکان بلافاصله متوجه خواهند شد که میتوانستند قیمت بالاتری تعیین کنند، و در حالی که هیچ کس تمایلی به پرداخت ۱۰ دلار نخواهد داشت، این فروشندگان ناگزیر خواهند شد که قیمت شان را پایین بیاورند.
- قیمتِ به-تعادل-رسانندهی-بازار
- قیمتی که در آن هیچ مازادِ عرضه یا تقاضایی وجود ندارد. همچنین نگاه کنید به: توازن.
- توازن
- نوعی نتیجه الگویی است که برای همیشه خود را امتداد میدهد. در این مورد، مولفه مطلوبی وجود دارد که تغییر نمیکند مگر اینکه یک نیروی بیرونیای وارد شود که توصیف الگو از وضعیت را تغییر دهد.
میتوانیم با ترسیم منحنیهای عرضه و تقاضا روی یک نمودار مثل نمودار ۸.۳ قیمت توازن را پیدا کنیم. در قیمت P* = $۸, عرضه کتاب با تقاضای آن برابر است: ۲۴ خریدار تمایل دارند ۸ دلار پرداخت کنند، و 24 فروشنده آماده فروشند. مقدار توازن عبارت است از Q* = ۲۴.
قیمت تعادلی بازار بازار ۸ دلار است، یعنی در این قیمت عرضه با تقاضا برابر است، بطوری که همه خریداران که قصد خرید دارند و همه فروشندگانی که قصد فروش دارند میتوانند این کار را بکنند. بازار در توازن است. به زبان عامیانه، هنگامی میگوییم چیزی در توازن است که نیروهای عمل کننده بر آن چیز در توازن باشند بطوری که آن چیز ثابت بماند. مدل هیدرولیک تعیین قیمت فیشر در فصل ۲ را بیاد بیاورید: هر تغییری در اقتصاد سبب میشد که آب در دستگاه جریان پیدا کند تا به یک نقطه تعادل یا توازن برسد بهطوری که دیگر تمایلی به تغییر قیمت وجود نداشته باشد. هنگامی میگوییم یک بازار در توازن است که کنشهای خریداران و فروشندگان هیچ تمایلی به تغییر قیمت یا کمیت مورد خرید و فروش ندارد، مگر اینکه تغییری در شرایط بازار بهوجود بیاید، مثلاً در تعداد خریدران و فروشندگان بالقوه و یا میزان ارزشی که برای کالا قائلند. در نقطه قیمت توازن برای کتابها، همه کسانی که قصد خرید یا فروش دارند موفق به اینکار میشوند و بنابراین هیچ تمایلی به تغییر قیمت وجود ندارد.
بازارهای آنلاین کتاب همیشه هم در توازن رقابتی نیستند. در یک مورد که شرایط لازم برای توازن مهیا نبود، الگوریتمهای قیمت گذاری خودکار، قیمت یک کتاب را تا ۲۳ میلیون دلار بالا بردند! مایکل اِیسِن زیست شناس، متوجه شد که نسخههای جدید یک متن چاپی کلاسیک اما از مد افتاده موسوم به تکوینِ مگس, بر روی وبسایت آمازون توسط دو فروشگاه مشهور با قیمتهایی از $ ۱،۷۳۰،۰۴۵.۹۱ دلار (بعلاوه ۳،۹۹ دلار هزینه حمل) به بالا قید شده اند. او در هفته بعدی هم شاهد بود که قیمتهای هر دو فروشنده بهسرعت بالا رفت و یکباره در $۲۳،۶۹۸،۶۵۵.۹۳ به اوج رسید و پس از آن به ناگهان به ۱۰۶.۲۳ دلار سقوط کرد. میتوانید حدس بزنید که چه اتفاقی در حال وقوع بود؟ ایسن ماوقع را در دوبلاگش شرح میدهد.3
قیمت پذیری
آیا بازارها همیشه در توازن خواهند بود؟ همانطور که دیدیم، مارشال مدعی بود که قیمتها انحراف زیادی از سطح توازن نخواهند داشت چراکه افراد تنها در صورتی که با مازاد عرضه یا تقاضا روبرو باشند تمایلی به تغییر قیمت پیدا خواهند کرد. در این فصل توازن بازار رقابتی را بررسی میکنیم. در فصل ۱۱ بررسی خواهیم کرد که وقتی بازار در توازن نباشد، قیمتها کی و چگونه تغییر خواهند کرد.
- قیمت-پذیر
- ویژگی تولیدکنندگان یا مصرفکنندگانی که نمیتوانند با پیشنهاد یا درخواستِ قیمتی به جز قیمتِ بازارِ موجود در وضعیتِ توازنِ یک بازارِ رقابتی را داشته باشند. یعنی هیچ قدرتی برای تأثیرگذاری بر قیمتِ بازار ندارند.
در توازن بازاری که برای کتابها توصیف کردهایم ، فرد فردِ دانشجویان باید قیمت مسلط بر بازار را بپذیرند، قیمتی که تابع منحنیهای عرضه و تقاضا است. هیچکس با دانشجویی که قیمت بالاتری را طلب میکند یا قیمت پایینتری را پیشنهاد میدهد وارد معامله نخواهد شد، چراکه هر فرد میتواند خریدار یا فروشندهای با قیمت بهتری پیدا کند. مشارکتکنندگان در چنین بازاری را قیمت-پذیر, مینامیم، چراکه رقابت کافی از جانب سایر خریدران و فروشندگان وجود دارد بطوریکه بهترین کاری که از دستشان بر میآید معامله کردن با قیمت یکسان است. البته که هر خریدار یا فروشنده مختار است که قیمت متفاوتی را انتخاب کند، اما با اینکار سودی کسب نخواهد کرد.
مثالهایی که در آن مشارکتکنندگان بازار بهعنوان قیمت-پذیر رفتار نمیکنند را هم ملاحظه کردهایم : تولیدکننده یک کالای متمایز میتواند قیمت خودش را تعیین کند چرا که هیچ رقیب نزدیکی ندارد. با این حال توجه داشته باشید که اگرچه فروشندگان کالاهای متمایز قیمت-گذار محسوب میشوند، اما خریداران فصل ۷ قیمت-پذیر بودند: از آنجا که مصرفکنندگان زیادی هستند که تمایل دارند غله صبحانه خریداری کنند، فرد مصرف کننده هیچ قدرتی برای چانه زنی و رسیدن به یک معامله پرسودتر ندارد، بلکه صرفاً باید قیمتی را که همه مصرفکنندگان دیگر پرداخت میکنند، پرداخت کند.
در این فصل مواردی از توازن بازار را بررسی میکنیم که در آن خریدار و فروشنده قیمت-پذیر هستند. انتظار داریم کمه قیمت-پذیری را در هر دو سوی بازار و در شرایطی که فروشندگان بسیاری کالاهای یکسانی را میفروشند و خریداران بسیاری مایلاند که آنها را خریداری کنند. فروشندگان، بواسطه حضور سایر فروشندگان و همچین حضور خریدارانی که همواره فروشندهای با کمترین قیمت را انتخاب میکنند، مجبور میشوند قیمت-پذیر باشند. اگر فروشندهای تلاش کند قیمت بالاتری بگذارد، خریداران خیلی ساده به سراغ فروشنده دیگری خواهند رفت.
- توازنِ رقابتی
- نتیجهی بازاری که در آن همه خریداران و فروشندگان قیمت-پذیر هستند و در قیمتِ بازارِ موجود، تعداد عرضهشده با تعداد موردتقاضا برابر است.
به همین ترتیب در شرایطی که تعداد زیادی خریدار و همچنین فروشندگانی وجود دارد که تمایل دارند به هر کسی که بالاترین قیمت را بپردازد بفروشند، در چنین شرایطی خریداران هم به قیمت-پذیر بدل میشوند. در هر دو نیمه بازار، رقابت، قدرت چانه زنی را حذف میکند. توازن در چنین بازاری را توازن رقابتی مینامیم.
توازن رقابتی بازار، یک توازن نَش است، زیرا براساس رفتار سایر کنشگران (معامله با قیمت توازن)، هیچ کنشگری قادر نیست اقدامی بهتر از ادامه دادن به کاری که مشغول آن است (یعنی بازهم معامله با قیمت توازن) انجام دهد.
تمرین ۸.۲ قیمت-پذیران
چند مورد از کالاهایی را که میخرید در نظر بگیرید: احتمالاً انواع مختلفی از غذا و لباس و بلیط حمل و نقل و کالاهای الکترونیکی.
- آیا فروشندگان زیادی این کالاها را میفروشند؟
- آیا در هر مورد تلاش میکنید که پایینترین قیمت را پیدا کنید؟
- اگر نه، چرا؟
- برای کدام کالاها قیمت معیار اصلی تان خواهد بود؟
- براساس پاسخهایتان، تلاش کنید معلوم کنید فروشندگان این کالاها قیمت-پذیر هستند یا نه. آیا کالاهایی وجود دارد که در آن شما، بعنوان یک خریدار، قیمت-پذیر نباشید؟
پرسش ۸.۲ گزینههای صحیح را انتخاب کنید
نمودار زیر منحنی عرضه و تقاضا برای کتاب را نشان میدهد. منحنیها در نقطه (Q, P) = (۲۴، ۸)هم را قطع میکنند. کدامیک از گزارههای زیر صحیح است؟
- (الف) در نقطه ۱۰ دلار قیمت بالاتر از سطح توازن یعنی ۸ دلار است و بنابراین با عرضه مازاد کتاب روبهرو هستیم.
- (ب) در نقطه ۸ دلار، همه خریدرانی که تمایل به پرداخت ۸ دلار یا بالاتر دارند میتوانند با فروشندگانی که تمایل به پذیرش ۸ دلار یا کمتر دارند معامله کنند. اگر یکی از این فروشندگان قیمت را به ۹ دلار افزایش دهد، خریدار میتواند فروشنده دیگری پیدا کند که قیمت کمتری را مطالبه می کند.
- (ج) در نقطه ۸ دلار، تعداد تقاضا با تعداد عرضه برابر است – یعنی بازار به تعادل میرسد.
- (د) حداکثر سطح تقاضا ۴۰ است، اما از این میان ۱۶ متقاضی دست خالی خواهند ماند چراکه تمایل به پرداختشان پائینتر از قیمت تعادلی بازار یعنی ۸ دلار است.
۸.۳ بنگاههای اقتصادی قیمت-پذیر
در مثال کتابهای دست دوم، هم خریدار و هم فروشنده هر دو مصرفکنندگان فردی هستند. اکنون به بازارهایی خواهیم پرداخت که فروشندگانشان بنگاه اقتصادی هستند. در فصل ۷ آموختهایم که بنگاههای اقتصادیی که کالاهای متمایز تولید میکنند چگونه قیمت و تعداد خود را انتخاب میکنند، و دیدیم که اگر بنگاههای اقتصادی دیگری هم باشند که کالاهای مشابهی تولید کنند، انتخاب قیمت شان محدود خواهد بود (یعنی منحنی تقاضا برای محصول خودشان تقریباً تخت خواهد بود)، چراکه افزایش قیمت سبب خواهد شد که مشتریان به سراغ دیگر برندهای مشابه بروند.
اگر بنگاههای اقتصادی متعددی وجود دارند که کالاهای واحدی تولید میکنند و مصرفکنندگان به آسانی میتوانند از یک بنگاه اقتصادی به بنگاه اقتصادی دیگری مراجعه کنند، آنگاه بنگاههای اقتصادی قیمت-پذیرانی در حال توازن خواهند بود. یعنی امکان اینکه بتوانند بواسطه معامله با قیمتی متفاوت با قیمت مسلط سودی کسب کنند، وجود نخواهد داشت.
برای مشاهده رفتار بنگاههای اقتصادی قیمت-پذیر، شهری را در نظر بگیرید که در آن تعدادی نانوایی کوچک نان را تهیه و بصورت مستقیم به مصرف کننده میفروشند. شکل ۸.۴ نشان میدهد که منحنی تقاضای بازار (کل تقاضای روزانه برای نان از طرف همه مصرفکنندگان شهر) چه شکلی میتواند داشته باشد. طبق معمول این منحنی شیب رو به پایین دارد چراکه هر چه قیمت بالاتر میرود، مشتریان کمتری تمایل به پرداخت پیدا میکنند.
منحنی تقاضای بازار برای نان
فرض کنید که مالک یکی از نانواییهای کوچک هستید. باید تصمیم بگیرید که چه قیمتی تعیین کنید و هر صبح چه تعداد قرص نان تولید کنید. فرض کنید که نانواییهای اطراف تان هم نان مشابهی را با قیمت ۲،۳۵ دلار میفروشند. این قیمت مسلط بر بازار است و شما قادر نخواهید بود که نان را به قیمتی بالاتر از دیگر نانواییها بفروشید، چون هیچکس از شما خرید نخواهد کرد – درواقع شما یک قیمت-پذیر هستید.
هزینههای نهایی شما همراه با خروجی نان افزایش پیدا میکند. وقتی تعداد کم است، هزینه نهایی پایین و نزدیک به ۱ یورو است: با نصب مخلوط کن و تنور و دیگر تجهیزات و استخدام نانوا، هزینه اضافی لازم برای تولید یک قرص نان نسبتاً کم است اما میانگین هزینه یک قرص نان بالا است. همانطور که تعداد نان تولیدی در روز افزایش پیدا میکند، میانگین هزینه کاهش پیدا میکند، اما هزینههای نهایی بهتدریج شروع به افزایش میکنند زیرا لازم میشود که کارکنان بیشتری استخدام کنید و با شدت بیشتری از تجهیزات استفاده کنید. در تعداد بالاتر، هزینه نهایی بالاتر از میانگین هزینه است و بنابراین هزینههای میانگین دوباره بالا میروند.
منحنیهای هزینه نهایی و میانگین در شکل ۸.۵ رسم شده اند. در اینجا هم مثل فصل ۷، هزینه فرصت سرمایه هم در هزینهها محاسبه شده است. اگر قیمت با میانگین هزینه برابر باشد(P = AC)، سود اقتصادی شما صفر خواهد بود. شما بهعنوان مالک بازگشت نرمالی به سرمایه تان را شاهد خواهید بود. بنابراین منحنی میانگین هزینه (آخرین منحنی در سمت چپ شکل ۸.۵) منحنی سود اقتصاد صفر است. منحنیهای برابری سود، ترکیباتی از قیمت و تعداد را نشان میدهند که در آن شما سطح بالاتری از سود را دریافت خواهید کرد. همانطور که در فصل ۷ توضیح دادیم، در منحنیهای برابری سود، هرجا که قیمت بالاتر از هزینه نهایی است شیب روبه پایین و هرجا که قیمت زیر هزینه نهایی است شیب رو به بالا دارد، بطوری که منحنی هزینه نهایی از پایینترین نقطه روی هر منحنی برابری سود عبور میکند. اگر قیمت بالاتر از هزینه نهایی باشد، کل سود تنها در صورتی ثابت خواهند ماند که تعداد بیشتری با قیمت کمتر فروخته شود. به همین ترتیب، اگر قیمت پایینتر از هزینه نهایی باشد، کل سود تنها در صورتی ثابت خواهند ماند که تعداد بیشتری با قیمت بیشتر فروخته شود.
شکل ۸.۵ نشان میدهد که چطور باید تصمیم بگیرید. مثل بنگاههای اقتصادی فصل ۷، شما هم با مسأله بهینهسازی محدود روبهرو هستید. میخواهید نقطه حداکثر سود را در منحنی مقرون بهصرفهگی خود پیدا کنید.
ازآنجاکه شما قیمت-پذیر هستید، مجموعه مقرون بهصرفهگی عبارت است از کلیه نقاطی که در آنها قیمت کمتر یا برابر با ۲،۳۵ دلار است. انتخاب بهینه شما قیمت P*=€۲،۳۵ و تعداد Q* = ۱۲۰، است یعنی جایی که منحنی برابری سود بر مجموعه مقرون بهصرفهگی مماس است. مسأله بسیار شبیه مورد اتومبیلهای زیبا در فصل ۷ بنظر میرسد، به استثنای اینکه برای یک قیمت-پذیر، منحنی تقاضا کاملاً تخت است. برای نانوایی شما، منحنی تقاضا بازار شکل ۸.۴ نیست که بر تقاضای شما تأثیر میگذارد، بلکه قیمت تعیین شده توسط رقبای شماست. بههمین دلیل است که خط افقی در نقطه P* در شکل ۸.۵ را منحنی تقاضای بنگاه اقتصادی نامیدهایم . اگر قیمتی بالاتر از P*, تعیین کنید، تقاضای شما صفر خواهد بود، اما در نقطه P* و پایینتر از آن، هر تعداد نانی که تمایل داشته باشید میتوانید بفروشید.
شکل ۸.۵ یکی از خصلتهای مهم بنگاههای اقتصادی قیمت –پذیر را نشان میدهد. این بنگاههای اقتصادی نهایتاً انتخاب میکنند با تعدادی تولید کنند که در آن هزینه نهایی با قیمت بازار برابر است (MC = P*). این همیشه صدق میکند. برای یک بنگاه اقتصادی قیمت-پذیر، منحنی تقاضا برای محصول خود بنگاه اقتصادی، یک خط افقی در نقطه قیمت بازار است، بطوری که حداکثر سود در نقطهای روی منحنی تقاضا بدست میآید که منحنی برابری هزینه افقی باشد. و باز از فصل ۷ بیاد داریم که هرجا منحنیهای برابری هزینه افقی باشند، قیمت با هزینه نهایی برابر است.
راه دیگری برای فهم این نکته که چرا بنگاههای اقتصادی قیمت-پذیر در سطح خروجیای که در آن MC = P* است تولید میکنند، این است که از خودمان بپرسیم اگر بنگاه اقتصادی از این نقطه منحرف شود چه تغییری در سود آن بوجود خواهد آمد؟ اگر قرار باشد که بنگاه اقتصادی خروجی را تا سطحی افزایش دهد که در آن MC > P*است، آخرین واحد هزینه ساختی بیشتر از P* خواهد داشت و بنابراین بنگاه اقتصادی روی این واحد متضرر خواهد شد و خواهد توانست با کاهش خروجی سود بیشتری داشته باشد. اگر قرار باشد خروجی را به سطحی ببرد که در آن MC < P*است، آنگاه خواهد توانست که حداقل یک واحد بیشتر تولید کند و با برخورداری از سود به فروش برساند. بنابراین باید خروجی را تا نقطهای که MC = P*است افزایش دهد. این نقطهای است که در آن سود به حداکثر میرسد.
بنگاه اقتصادی قیمت-پذیر
یک بنگاه اقتصادی قیمت-پذیر برای به حداکثر رساندن سود خود، تعدادی را انتخاب میکند که در آن هزینه نهایی برابر با قیمت بازار باشد (MC = P*) و به قیمت بازار یعنی P*میفروشد.
این یک نتیجه مهمی است که لازم است آن را بیاد داشت اما در موردش احتیاط کرد. وقتی گزارههایی از این قبیل صادر میکنیم که «برای یک بنگاه اقتصادی قیمت-پذیر، قیمت برابر است با هزینه نهایی»، منظورمان این نیست که بنگاه اقتصادی قیمتی برابر با هزینه نهایی خود انتخاب میکند. بلکه کاملاً برعکس: بنگاه اقتصادی قیمت بازار را میپذیرد، و تعداد تولید خود را طوری انتخاب میکند که هزینه نهایی با آن قیمت برابر باشد.
دوباره خودتان را بجای صاحب نانوایی بگذارید. اگر قیمت بازار تغییر کند چکار خواهید کرد؟ شکل ۸.۶ نشان میدهد که هرچه قیمت تغییر کند شما نقطههای متفاوتی روی منحنی هزینه نهایی را انتخاب خواهید کرد.
برای یک بنگاه اقتصادی قیمت-پذیر، منحنی هزینه نهایی همان منحنی عرضه است: بهازای هر قیمت، تعداد تولید به حداکثررساننده سود را نشان میدهد - یعنی همان تعدادی که بنگاه اقتصادی برای عرضه انتخاب خواهد کرد.
بااین حال توجه داشته باشید که اگر قیمت به پایینتر از ۱،۵۲ یورو برسد، شما در حال ضرردهی خواهید بود. منحنی عرضه نشان میدهد که چه تعداد نان باید تولید کنید تا سود حداکثری داشته باشید، اما وقتی قیمت تا این حد پایین باشد، سود اقتصادی به هر حال منفی خواهد بود. روی منحنی عرضه، در حال حداقلسازی ضررتان خواهید بود. اگر این اتفاق بیافتد، باید تصمیم بگیرید که آیا ادامه دادن تولید نان ارزشش را دارد یا نه. تصمیم شما بستگی دارد به اینکه انتظار دارید در آینده چه اتفاقی بیافتد:
- اگر انتظار داشته باشید که اوضاع بازار وخیم باقی خواهد ماند، ممکن است بهترین کار این باشد که اموالتان را حراج کنید و از بازار خارج شوید – ممکن است بتوانید جای دیگری بازگشت به سرمایه بهتری داشته باشید.
- اگر انتظار داشته باشید که قیمتها بزودی بالا خواهد رفت، ممکن است بخواهید برخی زیانهای کوتاه مدت را متحمل شوید، و ادامه تولید نان در صورتی میتواند ارزشش را داشته باشد که درآمدهای حاصله بتواند در پوشش دادن هزینههای نگهداری تأسیسات و حفظ کارکنان به شما کمک کند.
پرسش ۸.۳ (یک گزینه را انتخاب کنید).
شکل ۸.۵ منحنیهای میانگینِ هزینه و هزینه نهایی، و همچنین منحنیهای برابری سودِ یک نانواییِ قیمت-پذیر را نشان میدهد. قیمت بازار برای نان P*= €۲،۳۵است. کدامیک از گزارههای زیر صحیح است؟
- (الف) منحنی تقاضای بنگاه اقتصادی افقی است. منحنی عرضه آن شیب رو به بالا دارد.
- (ب) در قیمت ۲،۳۵، بنگاه اقتصادی در نقطه A به حداکثر سود میرسد، یعنی جایی که ۱۲۰ قرص نان تولید میکند.
- (ج) در هر قیمت، بنگاه اقتصادی نقطای روی بالاترین منحنی برابری سودِ قابل دستیابی را انتخاب خواهد کرد، که نقطهای روی منحنی هزینه نهایی خواهد بود.
- (د) در هر قیمت، بنگاه اقتصادی با انتخاب تعداد متناظر با آن قیمت روی منحنی هزینه نهایی سود خود را به حداکثر میرساند. بنابراین منحنی هزینه نهایی آن، همان منحنی عرضه آن است.
۸.۴ عرضه بازار و توازن
بازار نان در شهر مصرفکنندگان بسیار و نانواییهای بسیار دارد. فرض کنید که ۵۰ نانوایی وجود دارد. هر کدام از اینها منحنی عرضهای متناظر با منحنی هزینه نهایی خود دارد، بطوریکه میدانیم بهازای هر قیمت بازار چه تعداد تولید خواهد داشت. برای پیداکردن منحنی عرضه بازار، صرفاً تعداد کل نانی که همه نانواییها در هر قیمت تولید خواهند کرد را با هم جمع میکنیم.
شکل ۸.۷ نشان میدهد که در شرایطی که همه نانواییها توابع هزینه مشابهی دارند، این نسبت به چه شکلی در خواهد آمد. ابتدا پیدا میکنیم که هر نانوایی بهازای یک قیمت معین چه تعداد تولید خواهد کرد، و سپس آن را در ۵۰ ضرب میکنیم تا عرضه کل بازار در آن قیمت را بدست آوریم.
منحنی عرضه بازار، تعداد کل نانهایی را که در یک قیمت معلوم همه نانواییها تولید میکنند، نشان میدهد. علاوه بر این، هزینه نهایی تولید یک قرص نان را هم مثل منحنی عرضه بنگاه اقتصادی نشان میدهد. برای مثال اگر قیمت بازار ۲،۷۵ یورو باشد، کل عرضه بازار ۷۰۰۰ نان است. برای هر نانوایی، هزینه نهایی – یعنی هزینه تولید یک قرص نان بیشتر – ۲،۷۵ یورو است. و این بدان معناست که هزینه تولید هفت هزار و یکمین قرص نان در بازار ۲،۷۵ یورو است، صرفنظر از اینکه کدام نانوایی تولیدش کند. بنابراین، منحنی عرضه بازار، همان منحنی هزینه نهایی بازار است.
لایبنیتز: منحنی عرضه بازار
حالا هم منحنی تقاضا (شکل ۸.۴) و هم منحنی عرضه (شکل ۸.۷) برای کل بازار نان را میدانیم. شکل ۸.۸ نشان میدهد که قیمت توازن دقیقاً ۲ است. در این قیمت، بازار به تعادل میرسد: مصرفکنندگان ۵۰۰۰ نان در روز تقاضا میکنند و بنگاههای اقتصادی هم ۵۰۰۰ نان در روز عرضه میکنند.
توازن در بازار نان
لایبنیتز: توازن بازار
در توازن بازار، هر نانوایی درست روی منحنی هزینه نهایی خود، یعنی در نقطهای که هزینه نهایی آن ۲ است، تولید میکند. اگر یکبار دیگر به منحنیهای برابری سود در شکل ۸.۶ نگاه کنید خواهید دید که بنگاه اقتصادی در نقطهای بالاتر از منحنی میانگین هزینه خود قرار دارد، یعنی روی منحنی برابری سودی که در آن سود اقتصادی برابر با صفر است. بنابراین مالکان نانواییها از بهره اقتصادی برخوردار میشوند (سوی مازاد بر سود نرمال). هرجا که بهره اقتصادی در میان باشد، یعنی فرصتی وجود دارد که کسی با اتخاذ کنشی سود ببرد. در این مورد، ممکن است انتظار داشته باشیم که بهره اقتصادی نانواییهای دیگری را بهسمت بازار جلب کند. هم اکنون خواهیم دید که چگونه این میتواند بر توازن بازار اثر بگذارد.
پرسش ۸.۴ (یک پاسخ را انتخاب کنید)
در صنعتی که در آن تنها قیمت-پذیر وجود دارد، دو نوع تولید کننده یک کالا وجود دارند. منحنی های هزینه نهایی این دو نوع را در زیر ملاحظه می کنید:
نوع A کارایی بیشتری نسبت به نوع B دارد: برای مثال همانطور که نشان داده شده، در نقطه خروجی ۲۰ واحد، شرکت های نوع A هزینه نهایی ۲ دلاری دارند و در برابر شرکتهای نوع B هستند که هزینه نهایی ۳ دلار دارند. ۱۰ شرکت نوع A و ۸ شرکت نوع B در بازار وجود دارند. کدامیک از گزاره های زیر صحیح است؟
- (الف) در قیمت ۲ دلار، شرکت های نوع A تعداد ۲۰ واحد و شرکتهای نوع B تعداد ۱۵ واحد تولید می کنند. بنابراین عرضه بازار عبارت است از: (۱۰ × ۱۰) + (۸ × ۱۵) = ۳۲۰.
- (ب) در قیمت ۳ دلار، شرکت های نوع A تعداد ۳۵ واحد و شرکتهای نوع B تعداد ۲۰ واحد تولید می کنند. بنابراین عرضه بازار عبارت است از: (۱۰ × ۳۵) + (۸ × ۲۰) = ۵۱۰.
- (ج) هر دو نوع شرکت با هزینه نهایی ۲ دلار تولید خواهند کرد. بنابراین هزینه نهایی بازار ۲ دلار است، صرفنظر از اینکه چه شرکتی آن را تولید کند.
- (د) منحنی هزینه نهایی شرکت همان منحنی تقاضای آن است. مثل گزینه های (ب) و (ج) می توانیم عرضه را به ازای هر قیمتی محاسبه کنیم.
۸.۵ توازن رقابتی: عواید ناشی از بدهبستان تخصیص و توزیع
خریداران و فروشندگان نان بطور داوطلبانه وارد معامله میشوند زیرا هر دو سود میبرند. سود متقابل آنها که از تخصیص متوازن ناشی میشود را میتوان مازاد مصرف کننده و مازاد تولیدکننده که در فصل ۷ معرفی شدند محاسبه کرد. هر خریداری که تمایل به پرداخت او برای یک کالا بالاتر از قیمت بازار باشد یک مازاد دریافت میکند: همان مابه التفاوت میان تمایل به پرداخت و قیمت پرداخت شده. بههمین ترتیب، اگر هزینه نهایی تولید یک کالا پایینتر از قیمت بازار باشد، تولیدکننده یک مازاد دریافت میکند. شکل ۸.۹الف نشان میدهد که چگونه میتوانیم کل مازاد (یعنی عواید ناشی از معامله) در حالت توازن رقابتی در بازار نان را محاسبه کنیم، همانطور که در فصل ۷ برای بازارها محاسبه میکردیم.
هنگامی که بازار در توازن است و تعداد نان عرضه شده با تعداد نان مورد تقاضا برابر است، کل مازاد عبارت است از منطقه زیر منحنی تقاضا و بالای منحنی عرضه.
توجه داشته باشید که تخصیص متوازن در این بازار چگونه با تخصیص یک کالای متمایز مثل اتومبیلهای زیبای فصل ۷ تفاوت میکند. تعداد نان متوازن کننده، در نقطهای قرار دارد که در آن منحنی عرضه بازار، که منحنی هزینه نهایی هم هست، منحنی تقاضا را قطع میکند، و کلِ مازاد عبارت است از کل منطقه بین دو منحنی. شکل ۷.۱۳ نشان میداد که در بازار اتومبیلهای زیبا، تولیدکننده تصمیم میگیرد با تعدادی زیر نقطهای که در آن منحنی هزینه نهایی منحنی تقاضا را قطع میکند تولید کند، یعنی در نقطهای که در آن مازاد کل پایینتر از مازاد کل در این نقطه است.
- زیانِ ثابت
- کاهشِ مازادِ کل متناسب با یک تخصیصِ برخوردار از کارائیِ پارتوئی.
تخصیص توازن رقابتی نان این ویژگی را دارد که در آن مازاد کل به حداکثر میرسد. شکل ۸.۹ب نشان میدهد اگر کمتر از ۵۰۰۰ قرص نان تولید شود مازاد هم کوچکتر خواهد بود. یعنی همچنان مصرف کنندگانی بدون نان وجود خواهند داشت که حاضرند قیمتی بالاتر از هزینه تولید یک نان اضافی را پرداخت کنند، و بنابراین با عواید بهره کشی نشده ناشی از معامله روبهرو خواهیم بود. کل عواید ناشی از مبادله در بازار کمتر خواهد بود؛ یعنی زیان ثابتی برابر با منطقه مثلثی شکل وجود خواهد داشت، و برخی مصرفکنندگان علیرغم اینکه تمایل به پرداخت برای نان داشته اند، بدون نان باقی خواهند ماند.
لایبنیتز: عواید ناشی از مبادله
زیان ثابت
و اگر بیشتر از ۵۰۰۰ قرص نان تولید شود، مازاد حاصل از نانهای اضافی منفی خواهد بود: ساخت آنها هزینهای بیشتر از تمایل به پرداخت مصرفکنندگان خواهد داشت.
جوئل والدفوگل اقتصاددان، نام خوبی به رشته ابداعی خودش نداد؛ او پیشنهاد کرد که هدیه دادن در کریسمس میتواند به زیان ثابت منجر شود.4 اگر هدیهای دریافت کنید که ارزش آن برای شما کمتر از هزینهای است که برای هدیه دهنده داشته است، میتوانید استدلال کنید که مازاد ناشی از مبادله منفی بوده است: اگر بجای آن پول میگرفتید، شما مرفهتر میشدید بدون اینکه هدیه دهنده رفاهش کمتر شود. اینطور نیست؟5
در نقطه توازن، کل عواید بالقوه ناشی از مبادله، مورد بهرهبرداری قرار گرفته است. این ویژگی – که مجموع مازاد مصرفکننده و تولیدکننده در نقطهای که عرضه با تقاضا برابر است به حداکثر میرسد – بطورکلی صدق میکند: اگر هم خریداران و هم فروشندگان قیمت-پذیر باشند، تخصیص توازنی، مجموع عواید ناشی از مبادله در بازار را، درمقایسه با تخصیص اولیه، به حداکثر میرساند. این نتیجه را در انیشتین پایانی این فصل نشان خواهیم داد.
کارایی پارتویی
- کارائی پارتوئی
- تخصیصی برخوردار از این ویژگی که دیگر هیچ تخصیص به لحاظ فنی مقرون به صرفه دیگری وجود ندارد که در آن یک نفر رفاه بیشتری پیدا کند بیآنکه از رفاه دیگران کاسته شود.
در یک تخصیص مبتنی بر توازن رقابتی در بازار نان، دیگر جایی برای مرفهتر کردن هیچیک از مصرفکنندگان یا بنگاههای اقتصادی (یعنی افزایش مازاد برای هر فردی) بدون اینکه رفاه دست کم یکی از آنان را کمتر کند، وجود ندارد. با توجه به اینکه اتفاقات این بازار کسی جز خریداران و فروشندگان مشارکت کننده در این بازار را متاثر نمیکند، میتوانیم بگوییم که تخصیص متوازن کارایی پارتویی دارد.
کارایی پارتویی نتیجه سه مفروضهای است که درباره بازار نان درنظر گرفتهایم .
قیمت-پذیری
اول اینکه مشارکتکنندگان قیمت-پذیر محسوب میشوند. آنها هیچ قدرت بازاری ندارند. وقتی یک خریدار خاص با یک فروشنده خاص معامله میکند، هرکدام از آنها آگاهی دارند که دیگری میتواند یک شریک معاملاتی جایگزین با تمایل به خریدی معادل قیمت بازار پیدا کند. فروشندگان نمیتوانند قیمت را بالا ببرند چون با رقابت ناشی از سایر فروشندگان روبهرو هستند، و رقابت ناشی از سایر خریداران هم به خریدار اجازه نمیدهد که قیمت را پایین بیاورند. بنابراین عرضهکنندگان خروجی خود را طوری انتخاب خواهند کرد که هزینه نهایی (هزینه آخرین واحد تولیدشده) با قیمت بازار برابر باشد.
درمقابل، تولیدکننده یک کالای متمایز از قدرت چانه زنی برخوردار است زیرا با رقابت کمتری روبهرو است: هیچ کس دیگر کالای یکسانی تولید نمیکند. بنگاه اقتصادی از قدرت خود برای بالا نگه داشتن قیمت استفاده میکند، و با اینکار اگرچه مازاد کل را کاهش میدهد اما سهم خود از مازاد را بالا میبرد. قیمت بالای هزینه نهایی است و بنابراین تخصیص فاقد کارایی پارتویی است.
قرارداد کامل
دومین فرض این است که مبادله یک قرص نان در ازای پول براساس یک قرارداد کامل میان خریدار و فروشنده صورت میگیرد. اگر وقتی به خانه میرسید متوجه شوید که در کیسه «نانی» که خریدهاید نانی وجود ندارد، میتوانید پول خود را پس بگیرید. اما این را با وضعیت قرارداد ناکامل در فصل ۶ مقایسه کنید، وضعیتی که در آن بنگاه اقتصادی میتواند زمان کارگر را بخرد اما نمیتواند مطمئن شود که کارگر چه مقدار تلاش برای کار صرف خواهد کرد. در فصل ۹ خواهیم دید که این وضعیت به یک تخصیص فاقد کارایی پارتویی در بازار کار منجر خواهد شد.
متأثرنشدن سایرین
سوم اینکه ما تلویحاً فرض کردیم که هرچه در این بازار اتفاق میافتد بر هیچکس جز خریداران و فروشندگان تأثیری نمیگذارد. برای بررسی کارایی پارتویی باید همه کسانی که تحت تأثیر تخصیص قرار میگیرند را بررسی کنیم. مثلاً اگر فعالیتهای صبحگاهی زودهنگام نانواییها خواب ساکنان محل را بههم میزند، پس هزینه تولید بیشتری برای نان وجود دارد و باید هزینههای وارده بر همسایگان نانوایی را نیز در نظر گرفت. پس ممکن است به این نتیجه برسیم که تخصیص متوازن اساساً با همه احوالات فاقد کارایی پارتویی است. در فصل ۱۲ این نوع مسأله را بررسی خواهیم کرد.
منصفانه بودن
از فصل ۵ بیاد داریم که دو معیار برای ارزیابی کارایی پارتویی وجود دارد: کارایی و منصفانه بودن. حتی اگر بنظرمان میرسد که تخصیص بازار کارایی پارتویی دارد، نباید نتیجه بگیریم که این لزوماً وضعیت مطلوبی هم هست. در باب منصفانه بودن در مورد بازار نان چه میتوان گفت؟ میتوانیم توزیع عواید ناشی از معامله میان تولیدکنندگان و مصرفکنندگان را بررسی کنیم: شکل ۸.۹ الف نشان میداد که هم مصرف کننده و هم بنگاههای اقتصادی مازادی کسب میکنند و دراین مثال مازاد مصرف کننده اندکی بیشتر از مازاد تولیدکننده است. ملاحظه میکنید که علت این اتفاق این است که منحنی تقاضا، درمقایسه به منحنی عرضه، نسبتاً شیب دار است. همچنین از فصل ۷ بیاد داریم که منحنی تقاضای پرشیب نتیجه کشسانی پایین تقاضا است. بههمین ترتیب، شیب منحنی عرضه نشان دهنده کشسانی عرضه است: در شکل ۸.۹ تقاضا از عرضه کشسانی کمتری دارد.
بطورکلی: توزیع کل مازاد میان مصرفکننده و تولیدکننده به کشسانی نسبی عرضه و تقاضا بستگی دارد.
همچنین ممکن است بخواهیم استاندارد زندگی مشارکتکنندگان در بازار را نیز در نظر بگیریم. مثلاً اگر یک دانشجوی فقیر کتابی را از یک دانشجوی ثروتمند بخرد، ممکن است فکر کنیم نتیجهای که در آن خریدار مبلغ کمتری نسبت به قیمت بازار پرداخت کند (مبلغی که به قیمت ذخیره فروشنده نزدیکتر باشد) نتیجه بهتری باشد چراکه منصفانهتر است. یا اگر مصرفکنندگان بازار نان بسیار فقیر میبودند، ممکن بود فکر کنیم بهتر است قانونی تصویب کنیم که حداکثر قیمت نان را پایینتر از ۲ یورو تعیین کند تا یک نتیجه منصفانهتر (اگرچه فاقد کارایی پارتویی) بدست آید.6 در فصل ۱۱ تأثیرات ناشی از ساماندهی بازار به این شیوه را بررسی خواهیم کرد.
کارایی پارتویی تخصیص توازن بازار را غالباً استدلال بسیار قدرتمندی در دفاع از بازار بهعنوان نوعی از شیوه توزیع منابع تفسیر کرده اند. اما باید مراقب باشیم که در ارزش این نتیجه گیری اغراق نکنیم:
- ممکن است تخصیص فاقد کارایی پارتویی باشد: اگر همه چیز را در نظر نگرفته باشیم.
- ملاحظات مهم دیگری هم وجود دارند: ازقبیل منصفانه بودن.
- پیداکردن قیمت-پذیرها در واقعیت دشوار است: پیداکردن رفتاری منسجم و متناسب با الگوی ساده بازار نان آنقدرها هم که فکر میکنید ساده نیست (این مسأله را در قسمت ۸.۹ خواهیم دید).
- تمایل به پرداخت
- شاخصی از اینکه یک فرد چه مقدار برای یک کالا ارزش قائل است، و سنجه آن حداکثر مبلغی است که او حاضر است برای دستیابی به یک واحد از آن کالا بپردازد. همچنین نگاه کنید به: تمایل به قبول.
- تمایل به قبول
- قیمتِ ذخیره یک فروشنده فرضی، که تنها حاضر است با قیمتی به همین مقدار یک واحد کالا را بفروشد. همچنین نگاه کنید به: تمایل به پرداخت.
تمرین ۸.۳ به حداکثر رساندن مازاد
بازار بلیطهای یک مسابقه فوتبال را در نظر بگیرید. ۶ طرفدار تیم آبی تمایل به خرید بلیط دارند؛ ارزیابی آنها از بلیط (یعنی تمایل به پرداختWTP آنها) عبارت است از ۸، ۷، ۶، ۵، ۴، و ۳. نمودار زیر “منحنی” تقاضا را نشان میدهد. ۶ طرفدار تیم قرمز از قبل بلیط دارند که قیمت ذخیره شان برای آن بلیطها (یعنی تمایل به پذیرشWTA آنها) عبارت است از ۲، ۷،۶،۵،۴،۳.
- “منحنیها”ی عرضه و تقاضا را روی یک نمودار رسم کنید (نکته: منحنی عرضه هم مثل منحنی تقاضا یک تابع شیبدار است).
- نشان دهید که چهار مبادله در یک وضعیت توازن صورت میگیرند.
- قیمت توازن کدامست؟
- مازاد مصرف کننده (یا خریدار) را با جمع زدن مازادهای چهار مصرف کننده ی دخیل در معامله محاسبه کنید.
- مازاد تولیدکننده (یا فروشنده) را نیز بههمین ترتیب محاسبه کنید.
- سپس، مازاد کل در توازن را محاسبه کنید.
- فرض کنید که بازار از طریق چانه زنی میان افراد خریدار و مصرف کننده عمل میکند. راهی برای پیوند خریدار و فروشنده پیدا کنید بطوریکه بیش از ۴ مبادله داشته باشیم (نکته: فرض کنید که خریدار برخوردار از بیشترین تمایل به پرداخت خرید خود را از فروشنده برخوردار از بالاترین تمایل به پذیرش انجام میدهد).
- در این مورد نیز مازاد حاصل از هر معامله را استخراج کنید.
- نتیجه مقایسه مازاد کل در این مورد با مازاد توازن چیست؟
- اگر با تخصیص بلیطی که از طریق چانه زنی بدست آوردهایم و بر اساس آن دست کم ۵ بلیط در تملک طرفداران آبی است شروع کنیم، آیا همچنان راهی وجود دارد که بتوان از طریق معامله بیشتر یکی از طرفداران را مرفهتر کرد بدون آنکه از رفاه طرفدار دیگری کاسته شود؟
تمرین ۸.۴ مازاد و زیان ثابت
- برای نشان دادن بازار رقابتی نان نموداری را رسم کنید و توازنی را نشان دهید که در آن ۵۰۰۰ نان با قیمت ۲ یورو فروخته میشوند.
- فرض کنید که نانواییها کنار هم جمع میشوند و یک کارتل تشکیل میدهند. توافق میکنند که قیمت را تا ۲،۷۰ بالا بکشند و با همدستی تولیدشان را تا جایی کاهش دهند که به تعداد نان مورد تقاضای مشتریان با این قیمت برسند. مازاد مصرف کننده، مازاد تولید کننده و زیان ثابت ناشی از شکل گیری کارتل را با هاشور زدن نواحی روی نمودار معلوم کنید.
- برای چه نوع کالاهایی انتظار خواهید داشت که منحنی عرضه بسیار کشسان باشد.
- نموداری رسم کنید تا نشان دهید که چگونه سهم عواید ناشی از مبادله ی دریافت شده تولیدکنندگان به کشسانی منحنی عرضه بستگی دارد.
پرسش ۸.۵ (همه پاسخهای صحیح را انتخاب کنید)
در شکل ۸.۹الف ملاحظه میکنید که خروجی و قیمتِ توازن بازارِ نان در نقطه (Q*, P*) = (۵۰۰۰، €۲)است. فرض کنید که شهردار دستور میدهد که نانواییها موظفاند هر مقدار نانی که مشتریان میخواهند را با قیمت ۱،۵۰ به آنها بفروشند. کدامیک از گزینههای زیر صحیح است؟
- (الف) مازاد تولیدکننده پائینتر است، چراکه قیمت پائینتر از هزینه نهایی است.
- (ب) مازاد مصرفکننده بالاتر است، چرا که قیمت ۵۰۰۰ نان اول پائینتر و برای نان های اضافی پائینتر از تمایل به پرداخت مشتری است.
- (ج) مصرفکنندگان از قیمت پائین منتفع می شوند، اما تولیدکنندگان، ازآنجاکه قیمت زیرِ هزینه نهایی است، ضرر میکنند.
- (د) با زیان ثابتی روبهرو هستیم برابر با مساحت مثلثی که میان منحنیهای عرضه و تقاضا و در سمت راست توازن وجود دارد.
پرسش ۸.۶ (همه پاسخهای صحیح را انتخاب کنید)
کدامیک از گزینههای زیر درباره یک تخصیص توازن رقابتی صحیح است؟
- (الف) تخصیص کل مازاد را به حداکثر میرساند اما این بدان معنا نیست که برای همه طرفین حاضر در بازار این بهترین گزینه است – مثلاً ممکن است غیر منصفانه به نظر برسد.
- (ب) ازآنجا که تخصیص کل مازاد را به حداکثر میرساند، این باید صحیح باشد.
- (ج) تخصیص توازن اگر بر فردی غیر از خریداران و فروشندگان تأثیر بگذارد، نمیتواند کارایی پارتویی داشته باشد.
- (د) این یکی از خصلتهای عام توازنِ رقابتی است.
انیشتین کل مازاد و تمایل به پرداخت
صرف نظر از نحوه عملکرد بازار و صرفنظر از قیمتهای پرداختی، مازاد مصرف کننده را میتوان با جمع تفاوتهای میان تمایل به پرداخت و قیمت پرداختی برای همه افراد خریدکننده محاسبه کرد و مازاد تولیدکننده را با جمع مابه التفاوتهای میان قیمت دریافتی و هزینه تولید هر واحد خروجی:
بنابراین هنگامی که کل مازاد را محاسبه میکنیم، قیمتهای پرداختی و دریافتی سربه سر میشوند:
وقتی خریداران و فروشندگان قیمت-پذیر هستند، و قیمت عرضه و تقاضا را برابر میکند، مازادِ کل به بیشترین حد خود میرسد، چراکه مصرفکنندگان برخوردار از بیشترین تمایل به پرداخت محصول را میخرند و واحدهای خروجی برخوردار از کمترین هزینه نهایی فروخته میشوند. هر مبادلهای متضمن وجود یک خریدار با تمایل به پرداختی بالاتر از ارزشِ ذخیره فروشنده است و بنابراین با حذف هرکدام از آنها مازاد کاهش پیدا خواهد کرد. و اگر سعی کنیم که واحدهای خروجی بیشتری در این محاسبه بگنجانیم، مازاد هم کاهش پیدا خواهد کرد، چراکه تمایل به پرداختها پایینتر از هزینههای نهایی خواهد بود.
۸.۶ تغییرات در عرضه و تقاضا
کینوا یک دانه غله است که در آلتیپلانو، یکی از فلاتهای خشک و مرتفع کوههای آند در آمریکای جنوبی میروید. یکی از غذاهای اصلی سنتی در پرو و بولیوی است. در سالهای اخیر که خواص غذایی آن شناخته شده است، شاهد افزایش گسترده تقاضا برای آن ازسوی مصرفکنندگان ثروتمندتر و حساس به سلامتی در اروپا و آمریکای شمالی بودهایم . شکل ۸.۱۰ نشان میدهد که چگونه بازار تغییر کرد. همانطور که در اشکال ۸.۱۰ الف و ۸.۱۰ب ملاحظه میکنید، در فاصله سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۱ قیمت کینوا سه برابر و تولید آن تقریباً دو برابر شده است. شکل ۸.۱۰ج شدت افزایش تقاضا را نشان میدهد: هزینه کرد برای واردات کینوا ظرف مدت ده سال از تنها ۲،۴ میلیون دلار به ۴۳،۷ میلیون دلار رسیده است.
تولید کینوا
Jose Daniel Reyes and Julia Oliver. ‘Quinoa: The Little Cereal That Could’. The Trade Post. 22 November 2013. Underlying data from Food and Agriculture Organization of the United Nations. FAOSTAT Database.
مجموعه این تغییرات برای کشورهای تولیدکننده یک موهبت مختلط محسوب میشود: در حالی که غذاهای اصلی برای مصرفکنندگان فقیر گران شده است، کشاورزان – که از فقیرترین بخش جمعیت هستند – از شکوفایی فروش صادرات سود میبرند. اکنون کشورهای دیگری هم در حال بررسی کشت کینوا در شرایط آب و هوایی متفاوت هستند و فرانسه و ایالات متحده آمریکا به تولیدکنندگان عمده آن بدل شده اند.
افزایش سریع در قیمت کینوا را چگونه باید توضیح داد؟ در این بخش تأثیر تغییرات عرضه و تقاضا در بازار کتاب و نان، بهعنوان دو بازار فرضی، خواهیم پرداخت. در پایان این بخش خواهید توانست این تحلیل را بر مثال واقعی کینوا اعمال کنید.
افزایش تقاضا
در بازار کتابهای دست دوم، تقاضا از جانب دانشجویان جدیدی است که در این درس ثبت نام میکنند، و عرضه از سوی دانشجویانی است که این درس را در سال قبل گذرانده اند. در شکل ۸.۱۱ منحنیهای عرضه و تقاضا برای کتاب را در حالتی که تعداد دانشجویانی ثبت نامی در سال بطور ثابت ۴۰ نفر است ترسیم کردهایم . همانطور که نقطه A نشان میدهد، قیمت توازن ۸ دلار است و ۲۴ کتاب فروخته میشود. فرض کنید که در یک سال این درس طرفداران بیشتری پیدا میکند. شکل ۸.۱۱ نشان میدهد که چه اتفاقی خواهد افتاد؟
افزایش تقاضا به توازن جدیدی منجر میشود، که در آن ۳۲ کتاب با قیمت ۱۰ دلار بفروش میرسد. با قیمت اولیه، تقاضای مازاد وجود خواهد داشت و فروشندگان تمایل خواهند داشت که قیمت شان را بالا ببرند. در قیمت توازن، هم قیمت و هم تعداد بالاتر است. برخی دانشجویانی که کتابهایشان را به قیمت ۸ دلار نفروختهاند حالا با قیمت بالاتری خواهند فروخت. با این حال، توجه داشته باشید که اگرچه تقاضا افزایش پیدا کرده است، همه دانشجویانی که میتوانستند با ۸ دلار خرید کنند نمیتوانند کتاب را با قیمت توازن جدید بخرند: آنهایی که تمایل به پرداختی بین ۸ تا ۱۰ دلار دارند دیگر تمایل به خرید نخواهند داشت.
وقتی از “افزایش تقاضا” سخن میگوییم باید متوجه باشیم که دقیقاً چه منظوری داریم:
- تقاضا در هر قیمت ممکن بالاتر است، بطوری که منحنی تقاضا جابهجا شده است.
- در پاسخ به این جابجایی قیمت هم تغییر کرده است.
- این به افزایش در تعداد عرضه شده منجر میشود.
- این تغییر، حرکتی به موازات و در طول منحنی عرضه است.
- اما خود منحنی عرضه جابجا نشده است (یعنی تعداد فروشندگان و قیمتهای ذخیره آنها تغییری نکرده است)، و بنابراین ما آن را «افزایش عرضه» نمینامیم.
پس از افزایش تقاضا، تعداد توازن بالاتر میرود، اما قیمت هم همراه آن افزایش پیدا میکند. همانطور که در شکل ۸.۱۱ میبینید، هرچه منحنی عرضه شیب دارتر (یعنی کشسانتر) باشد، قیمت هم به مقدار بیشتری افزایش پیدا میکند و تعداد هم افزایش کمتری خواهد داشت. اگر منحنی عرضه کاملاً تخت (یا کشسان) باشد، آنگاه افزایش قیمت کوچکتر خواهد بود و تعداد فروخته شده واکنش بیشتری در برابر شوک تقاضا نشان خواهد داد.
افزایش عرضه ناشی از بهره وری بهینه
در مقابل، و بعنوان نمونهای از افزایش عرضه، بازار نان در یک شهر را در نظر بگیرید. بیاد داشته باشید که منحنی عرضه هزینه نهایی تولید نان را نشان میدهد. فرض کنید که نانواییها تکنیک جدیدی را پیدا میکنند که اجازه میدهد هر کارگر با سرعت بیشتری نان تولید کند. نتیجه آن، کاهش هزینه نهایی یک قرص نان در هر سطح خروجی خواهد بود. بعبارت دیگر، منحنی هزینه نهایی هر نانوایی بهسمت پایین جابجا خواهد شد.
شکل ۸.۱۲ منحنیهای عرضه و تقاضای اولیه برای نانواییها را نشان میدهد. وقتی منحنی MC هر نانوایی بهسمت پایین جابجا شود، منحنی عرضه بازار برای نان هم بهسمت پایین جابجا خواهد شد. از روی شکل ۸.۱۲ ببینید که چه اتفاقی خواهد افتاد.
بهبود در فناوری تهیه نان به تغییرات زیر منجر میشود:
- افزایش در عرضه
- کاهش در قیمت نان
- افزایش در تعداد فروخته شده
لایبنیتز: تغییر در عرضه و تقاضا
همانطور که در مثال افزایش تقاضا دیدیم، برای به توازن کشاندن بازار، به تعدیل قیمتها نیاز داریم. تغییرات این چنینی در عرضه و تقاضا را عموماً در تحلیلهای اقتصادی شوک مینامند. ما ابتدا یک الگوی اقتصادی تعریف میکنیم و سپس توازن را پیدا میکنیم. سپس سعی میکنیم ببینیم چگونه وقتی چیزی تغییر میکند، توازن تغییر میکند – یعنی به الگو شوک وارد میشود. این نوع شوک را برون زا مینامیم چراکه الگوی ما چرایی وقوع آن را توضیح نمیدهد: الگویها پیامدهای آن را نشان میدهد و نه علل آن را.
- شوک
- تغییری برونزاد در برخی از دادههای اصلی مورداستفاده در یک الگو.
- برون زا
- از خارج از مدل میآید تا اینکه بر اساس یک سری مراحل کاری خود الگو تولید شده باشد. همچنین نگاه کنید به: درون زا
افزایش عرضه: نانواییهای بیشتری وارد بازار میشوند
دلیل دیگری برای تغییر در عرضه بازار ورود بنگاههای اقتصادی بیشتر یا خروج بنگاههای اقتصادی موجود است. ما توازن بازار نان را در شرایطی که ۵۰ نانوایی وجود داشت، تحلیل کردیم. از بخش ۸.۴ بیاد داریم که در قیمت توازن ۲ یورو، هر نانوایی روی منحنی برابری سودی بالاتر از منحنی میانگین هزینه قرار دارد. اگر سود اقتصادی بالاتر از صفر باشد، یعنی بنگاههای اقتصادی رانت دریافت میکنند و بنگاههای اقتصادی دیگر هم ممکن است تمایل به سرمایه گذاری در حرفه نانوایی پیدا کنند.
- هزینههای ورود
- هزینههای آستارتآپی که به هنگام ورودِ یک فروشنده به بازار یا صنعت به بار میآید. این هزینهها عموماً عبارتند از هزینه تهیه و گردآوری زیرساختهای اولیه، تحقیق و توسعه، کسب جوازهای لازم، و هزینه یافتن و استخدامِ پرسنل.
ازآنجاکه فروش نان در شهر فرصتی برای سود بیشتر از سود نرمال فراهم میکند، ممکن است نانواییهای جدیدی تصمیم به ورود به بازار بگیرند. البته که میزانیهزینههای ورود ازقبیل تحصیل و تجهیز تأسیسات وجود خواهد داشت، اما در صورتی که این هزینهها بالا نباشد (یا اگر تأسیسات بهگونهای باشند که در صورت ناموفق بودن کسب براحتی قابل فروش باشند) اینکار احتمالاً ارزشش را خواهد داشت.
بیاد داشته باشید که ما منحنی عرضه بازار را از طریق جمع تعداد نان عرضه شده توسط هر نانوایی در هر قیمت پیدا میکنیم. وقتی نانواییهای بیشتری وارد کار شده اند، در هر سطح قیمتی نان بیشتری عرضه خواهد شد. اگرچه دلیل افزایش عرضه با مورد قبلی متفاوت است، اما تأثیری که بر توازن بازار دارد یکسان است: کاهش قیمت و افزایشِ فروش نان. شکل ۸.۱۳ تأثیرات آن بر توازن را نشان میدهد. نانواییها یک بار دیگر از نقطه A شروع میکنند، یعنی فروش ۵۰۰۰۰ نان با قیمت ۲ یورو. ورود بنگاههای اقتصادی جدید منحنی عرضه را بهسمت بیرون جابجا میکند. نان بیشتری در هر قیمت برای فروش وجود دارد، بطوریکه در قیمت اولیه مازاد عرضه خواهیم داشت. توازن جدید در نقطه B است که قیمت کمتر و فروش نان بیشتری دارد.
افزایش در عرضه نان: بنگاههای اقتصادی بیشتری وارد میشوند
ورود بنگاههای اقتصادی جدید احتمالاً با استقبال نانواییهای موجود روبرو نخواهد شد. هزینههای آنها تغییر نکرده است، اما قیمت بازار به ۱،۷۵ یورو کاهش پیدا کرده بطوری که حالا مجبورند سود کمتری نسبت به قبل داشته باشند. همانطور که در فصل ۱۱ خواهیم دید، ورود بنگاههای اقتصادی جدید میتواند نهایتا سود اقتصادی را به صفر برساند و کلیه رانتها را از میان بردارد.
تمرین ۸.۵ بازار کینوآ
یکبار دیگر بازار کینوا را در نظر بگیرید. تغییرات نشان داده شده در اشکال ۸.۱۰ الف تا ج را میتوان بهعنوان تغییرات عرضه و تقاضا تحلیل کرد.
- فرض کنید که در اوایل دهه ۲۰۰۰ تغییری ناگهانی در تقاضای برای کینوا وجود داشته است (یعنی یک جابجایی در منحنی تقاضا). انتظار دارید که در آغاز چه تغییراتی در قیمت و تعداد اتفاق بیافتد؟
- با فرض اینکه افزایش تقاضا در چند سال پس از آن هم ادامه داشته باشد، بنظر شما کشاورزان چه پاسخی به آن خواهند داد؟
- چرا قیمت تا سال ۲۰۰۷ ثابت باقی میماند؟
- افزایش سریع قیمت در سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ را چگونه توضیح میدهید؟
- آیا انتظار دارید که قیمت ناگهان به سطح اولیه خود برگردد؟
تمرین ۸.۶ قیمت نان، شوکها، و انقلابها
مورخان موج انقلابهای سرتاسر اروپا در سال ۱۸۴۸ را به مجموعهای از عوامل اجتماعی-اقتصادی درازمدت و موج خروشان ایدههای رادیکال نسبت میدهند. اما نامساعدبودن برداشت گندم در سال ۱۸۴۵ در بسیاری از کشورهای اروپایی به کمبود غذایی و افزایش تند قیمتها (یعنی شوک قیمتی) در سه سال پس از آن منجر شد. 7
جدول زیر میانگین قیمت گندم در کشورهای اروپایی در فاصله سالهای ۱۸۳۸ و ۱۸۴۵ را که به منظور مقایسه نسبت به قیمت نقره در سطح کشورهای اروپایی محاسبه شده اند، و همچنین اوج قیمتی را که در طول دوره کمبود غذایی تجربه شده است نشان میدهد. سه گروه کشور وجود دارند: کشورهایی که در آنها انقلابهای خشونت بار رخ داد، کشورهایی که بدون خشونت گسترده تغییرات قانونی گستردهای را در سال ۱۸۴۸ تجربه کردند، و کشورهایی که در آن هیچ انقلابی اتفاق نیفتاد.
- با استفاده از منحنیهای عرضه و تقاضا، توضیح دهید که چگونه برداشت نامساعد گندم میتواند به افزایش قیمتها و کمبود غذایی منجر شود.
- سعی کنید راهی برای نمایش دادههای زیر پیدا کنید که نشان دهد اندازه شوک قیمتی (یعنی تغییر ناگهانی قیمتها)، و نه سطح قیمت، با احتمال انقلاب مرتبط است.
- آیا فکر میکنید که این تبیین قابل قبولی برای انقلابهای رخ داده است؟
- در آوریل ۲۰۱۱ روزنامه نگاری پیشنهاد کرد که عوامل مشابهی احتمالاً در وقوع بهار عربی.انقلابهایی که در اواخر سال ۲۰۱۰ در خاورمیانه و شمال آفریقا آغاز شدند، نقش داشته است .مطلب وبلاگ را با کلیک کردن روی آن بخوانید. شما در مورد این فرضیه چه فکر میکنید؟
پرسش ۸.۷ (یک پاسخ را انتخاب کنید).
شکل ۸.۸ نشان میدهد که توازن بازار نان در نقطه ۵۰۰۰ نان در روز به قیمت ۲ یورو قرار دارد. یک سال بعد متوجه میشویم که قیمت توازن بازار به ۱،۵۰ یورو کاهش پیدا کرده است. میتوانیم نتیجه بگیریم که:
- (الف) این تنها علت ممکنِ کاهش قیمت نیست.
- (ب) این تنها علت ممکن کاهش قیمت نیست.
- (ج) جابجایی رو به پائین در هر منحنی باعث کاهش قیمت خواهد شد. اگر میدانستیم که خروجی کاهش یافته است یا افزایش، میتوانستیم معلوم کنیم که کدام منحنی جابجا شده است.
- (د) در قیمت توازن بازار، هیچ عرضه و تقاضای مازادی وجود ندارد.
پرسش ۸.۸ کدامیک از گزینههای زیر صحیح است؟
- اگر وامِ رهنی ارزانتر شود، افراد بیشتری تمایل پیدا خواهند کرد که با هر قیمتی خانه خریداری کنند.
- معرفی یک جایگزین، تقاضا را کاهش خواهد داد و منحنی تقاضا را به سمت پائین جابهجا خواهد کرد.
- مقدار نفت مورد تقاضا با حرکت در طول منحنی تقاضا، افزایش خواهد یافت؛ خود منحنی جابهجا نخواهد شد.
- (د) هزینه نهایی تولید محصولات پلاستیکی کاهش پیدا خواهد کرد، و بنابراین منحنی عرضه به سمت پائین جابهجا خواهد شد.
۸.۷ پیامد مالیاتها
دولتها میتوانند برای افزایش درآمدها (برای تأمین هزینه کردهای دولتی، یا بازتوزیعِ منابع) از مالیاتگذاری استفاده کنند، یا به شیوههای دیگری، مثلاً بهاین دلیل که دولت کالای خاصی را مضر تشخیص میدهد، بر تخصیص کالاها و خدمات تأثیر بگذارند. الگوی عرضه و تقاضا ابزار مفیدی برای تحلیل پیامدهای مالیاتی است.
استفاده از مالیات برای بالابردن درآمد
بالابردن درآمد از طریق مالیات گیری تاریخ طویلی دارد (نگاه کنید به فصل ۲۲). برای مثال مالیات بر نمک را در نظر بگیرید. در بخش اعظمی از تاریخ، نمک بهعنوان یک نگهدارنده در سرتاسر دنیا استفاده میشود و این امکان را فراهم میکرد که غذا را بتوان ذخیره، جابجا و مبادله کرد. چینیان باستان پیشگام مالیات بر نمک بودند، زیرا هر چقدر هم که گران بود مردم به آن نیاز داشتند. مالیات بر نمک ابزار موثر اما منفوری در دست نخبگان حاکم در هند باستان و پادشاهان قرون وسطی بود. احساس انزجار از مالیات بالای نمک نقش مهمی در انقلاب فرانسه داشت، و گاندی هم اعتراضات علیه مالیات تحمیلی نمک از سوی بریتانیاییها در هندوستان را رهبری میکرد.
شکل ۸.۱۴ نحوه عملکرد مالیات نمک را نشان میدهد. در ابتدا توازن بازار در نقطه A قرار دارد: قیمت P*و تعداد نمک مبادله شده Q*است. فرض کنید که یک مالیات فروش ۳۰ درصدی بر قیمت نمک تحمیل میشود که باید از طرف عرضه کنندگان به دولت پرداخت شود. اگر عرضهکنندگان باید یک مالیات ۳۰ درصدی پرداخت کنند، آنگاه هزینه نهایی عرضه هر واحد نمک بجای گندم به اندازه ۳۰ درصد افزایش پیدا میکند. بنابراین منحنی عرضه جابجا میشود: قیمت در هر تعداد ۳۰ درصد بالاتر است.
توازن جدید در نقطه B است، جایی که تعداد نمک کمتری مبادله میشود. درست است که قیمت مصرف کننده بالا رفته است اما توجه داشته باشید که این افزایش ۳۰ درصد نبوده است. قیمت پرداختی توسط مصرف کننده، یعنی P۱۳۰ درصد بالاتر از قیمت دریافتی توسط عرضه کننده، یا همان Pصفراست (یعنی خالص مالیات). عرضهکنندگان قیمت پایینتری نسبت به گذشته دریافت میکنند، کمتر تولید میکنند، و سودشان کمتر خواهد بود. این یکی از ویژگیهای مهم مالیات را نشان میدهد: اینکه ضرورتاً مالیات دهنده نیست که تأثیر اصلی آن را احساس میکند. در این مورد، با اینکه عرضه کننده مالیات را میپردازد، اما شمول مالیاتی بخشی بر دوش مصرف کننده و بخشی بر دوش تولیدکننده است.
- شمول مالیاتی
- تأثیرِ یک مالیات بر رفاهِ خریداران، فروشندگان یا هردو.
شکل ۸.۱۵ تأثیر مالیات بر مازاد مصرف کننده و تولیدکننده را نشان میدهد:
- مازاد مصرف کننده کاهش پیدا میکند: یعنی قیمت بالاتری پرداخت میکند، و نمک کمتری میخرد.
- مازاد تولیدکننده کاهش پیدا میکند: یعنی کمتر تولید میکند و قیمت خالص کمتری هم دریافت میکند.
- مازاد کل پایینتر است: حتی با احتساب درآمدهای مالیاتی دریافت شده توسط دولت هم باز مالیات زیان ثابت در پی دارد.
وقتی مالیات نمک وضع میشود، کل مازاد ناشی از مبادله در بازار نمک عبارت است از:
ازآنجاکه تعداد نمک مبادله شده دیگر در سطح به حداکثررساننده عواید ناشی از مبادله نیست، مالیات به زیان ثابت منجر میشود.
بطور کلی، مالیات قیمتها را تغییر میدهد، و قیمتها انتخابهای خریداران و فروشندگان را تغییر میدهند که این میتواند به زیان ثابت منجر شود. برای افزایش درآمد تا حد ممکن، ممکن است دولت ترجیح بدهد بر کالایی مالیات ببندد که تقاضا برای آن واکنش چندانی به قیمت ندارد، بطوری که کاهش تعداد معامله شده کاملاً کوچک باشد – یعنی کالایی که کشسانی تقاضای بسیار پایینی داشته باشد. بههمین دلیل است که چینیان باستان نمک را بعنوان کالایی مناسب برای مالیات بستن پیشنهاد میکردند.
میتوانیم مازاد کل را بعنوان سنجهای برای رفاه کل جامعه در نظر بگیریم (مشروط به اینکه درآمد مالیاتی به سود جامعه مصرف شود). بهاین ترتیب برای دولتی که به رفاه جامعه اهمیت میدهد دلیل دومی برای مالیات بستن بر کالاهای برخوردار از کشسانی تقاضای پایین هم وجود دارد – زیرا در این صورت کاهش مازاد کل کمتر خواهد بود. تأثیر کلی مالیات به این بستگی دارد که دولت با مالیاتهای جمع آوری شده چکار میکند:
- اگر دولت این درآمد را خرج کالاها و خدمات اساسیای میکند که رفاه جمعیت را تقویت میکنند: مالیات و هزینه کرد ناشی از آن میتواند به تقویت رفاه عمومی منجر شود – حتی اگر مازاد بازار خاصی که در آن مالیات وضع شده را کاهش دهد.
- اگر دولت این درآمد را در فعالیتی هزینه میکند که سهمی در رفاه شهروندان ندارد: آنگاه مازاد از دست رفته مصرف کننده تنها به معنای کاهشی در استاندارد زندگی آنها خواهد بود.
بنابراین مالیاتها میتوانند رفاه کلی را بهبود یا کاهش دهند. بیشترین چیزی که میتوان گفت این است که مالیات بستن بر کالایی که تقاضای ناکشسان دارد، شیوه کارایی برای انتقال مازاد از مصرفکنندگان به دولت است.
قدرت دولت در وضع مالیات تا اندازهای شبیه قدرت قیمت-گذاری بنگاه اق است که یک کالای متمایز میفروشد: یعنی از قدرت خود برای افزایش قیمت و جمع آوری درآمد استفاده میکند، در حالی که تعداد فروش را کاهش میدهد. توانایی آن برای وضع مالیات بستگی به نهادهایی دارد که میتواند از آنها برای وضع و جمع آوری مالیات استفاده کند.
یکی از دلایل استفاده از مالیات نمک در دوران گذشته این بود که یک حاکم قدرتمند میتوانست به راحتی و در مواردی بعنوان یک انحصارگر، کنترل تولید نمک را بدست بگیرد. در مثال مشهور مالیات نمک فرانسه، پادشاهی فرانسه نه تنها کل تولید نمک را در اختیار داشت بلکه شهروندان خود را مجبور میکرد که هر نفر سالانه تا ۷ کیلوگرم نمک خریداری کند.
در مارس و آوریل ۱۹۳۰، قیمت کاذب و بالای نمک در هند تحت استعمار انگلستان، یکی از سرنوشت سازترین لحظات جنبش استقلال هندوستان را رقم زد: تظاهرات نمک گاندی برای دستیابی به نمک اقیانوس هند. بههمین ترتیب، در واقعه موسم به تی پارتیِ بوستون، در سال ۱۷۷۳ استعمارگران آمریکایی معترض به مالیات استعماری بریتانیا بر چای، یک محموله چای را در اسکله بوستون خالی کردند.
مقاومت در برابر مالیات بر کالاهای ناکشسان دقیقاً برخاسته از همان دلایلی است که این مالیاتها براساس آن وضع میشوند: فرار از آنها دشوار است!
در بسیاری از اقتصادهای مدرن، نهادهای جمع آوری مالیات، عموماً بنا به یک توافق دموکراتیک، از استقرار مناسبی برخوردارند. استفاده از مالیات در جهت افزایش درآمد، مشروط به اینکه شهروندان به عادلانه بودن وضع آنها باور داشته باشند، میتواند به عنوان بخشی ضروری از خط مشی اجتماعی و اقتصادی پذیرفته شود. اکنون بهدلیل دیگری میپردازیم که میتواند باعث شود دولتها تصمیم به وضع مالیات بگیرند.
استفاده از مالیات برای تغییر رفتار
در بسیاری از کشورها سیاستگذاران به ایده استفاده از مالیات برای تحذیر مصرفکنندگان از مصرف کالاهای ناسالم با هدف بهبود سلامت عمومی و حل کردن اپیدمی چاقی علاقه نشان میدهند. در فصل ۷ دادهها و برآوردهایی از کشسانی تقاضای برخی محصولات غذایی در ایالات متحده را دیدیم که به ما کمک میکنند پیش بینی کنیم قیمت بالاتر چه تأثیری بر رژیم غذایی مردم دارد. برخی کشورها از پیش مالیاتهای غذایی وضع کرده اند. فنلاند نوعی «مالیات شکر» بر شیرینیجات، بستنی و نوشیدنیهای سبک وضع کرده است. برخی دیگر از کشورها از جمله فرانسه، نروژ، مکزیک، ساموا و فیجی، نوشیدنیهای دارای شکر را مالیات بندی کرده اند. «مالیات چیپس» بلغارستان معطوف به محصولاتی است که خطرات سلامتی ثابت شده دارند خصوصاً آنهایی که محتویات قندی و نمکی بالایی دارند. در سال ۲۰۱۱ دولت دانمارک محصولاتی را که چربی اشباع شده بالا دارند مشمول مالیات قرار داد.8
سطح مالیات دانمارک معادل ۱۶ کرون دانمارکی بهازای هر کیلوگرم چربی اشباع شده، یا معادل ۱۰.۴ کرون بهازای هر کیلوگرم کره بود. توجه داشته باشید که این یک مالیات خاصبود که در قالب یک میزان ثابت در هر واحد کره وضع شده بود. مالیات نمکی که بررسی کردیم، بصورت درصدی از قیمت وضع شده بود که به مالیات بر ارزش ( ad valorem tax) مشهور است. براساس مطالعهای که درباب مالیات چربی دانمارک انجام شده، این مالیات برابر با حدود ۲۲ درصد از قیمت میانگین کره در سال پیش از آن بود. این مطالعه متوجه شد که این مالیات توانست مصرف کره و محصولات مرتبط با آن (ترکیبات کره ای، مارگارین و روغن) را بین ۱۵ تا ۲۰ درصد کاهش دهد. در این مورد هم میتوانیم تأثیرات آن را مثل تأثیرات مالیات نمک براساس الگوی عرضه و تقاضا نمایش دهیم (دراین مورد فرض میکنیم که خرده فروشان کره قیمت-پذیر هستند).
شکل ۸.۱۶ منحنی تقاضا برای کره را نشان میدهد که درقالب کیلوگرم بهازای هر شخص در سال محاسبه شده است. اعداد بصورت تخمینی از تجربه دانمارک اخذ شده اند. با این فرض که هزینه نهایی کره برای خرده فروشان با تغییر تعداد چندان تغییری نمیکند، منحنی عرضه کره را تقریباً تخت در نظر گرفتهایم . توازن اولیه در نقطه A قرار دارد، جایی که قیمت کره ۴۵ کرون در هر کیلو است و هر شخص ۲ کیلو کره در سال مصرف میکند.
یک مالیات ۱۰ کرونی در هر کیلوگرم منحنی عرضه را بهسمت بالا میکشد، قیمت را تا سطح ۵۴ کرون افزایش میدهد و مصرف را به ۱،۶ کیلوگرم میرساند. قیمت مصرف کننده تا ۹ کرون – تقریباً معادل کل میزان مالیات - و درآمد خالص مصرف کننده بهازای هر کیلوگرم کره تا ۴۴ کرون افزایش پیدا میکند. در این مورد، با اینکه عرضهکنندگان مالیات را پرداخت میکنند اما بار شمولِ مالیاتی را عمدتاً مصرفکنندگان احساس میکنند. از این مالیات ۱۰ کرونی بهازای هر کیلو، عملاً ۹ کرون را مصرف کننده و تنها ۱ کرون را عرضه کننده یا تولیدکننده پرداخت میکند. بنابراین قیمت دریافتی توسط خرده فروشان، یعنی خالصی مالیات، تنها ۱ کرون کمتر است.
شکل ۸.۱۷ نشان میدهد که در نتیجه مالیات بر چربی چه اتفاقی برای مصرف کننده و تولیدکننده میافتد.
تأثیر مالیات چربی بر مازاد تولیدکننده و مصرف کننده برای کره
بازهم میبینیم مازاد مصرف کننده و تولیدکننده هر دو کاهش پیدا میکنند. مساحت مستطیل سبز درآمد مالیاتی را نشان میدهد: با یک مالیات ۱۰ کرونی در هر کیلو و فروش توازنی ۱،۶ کیلوگرم بهازای هر شخص، درآمد مالیاتی معادل ۱۰ × ۱،۶ = ۱۶ کرون بهازای هر شخص در سال است
اما سیاست مالیات چربی تا چه اندازه موثر بوده است؟ برای ارزیابی کاملی از تأثیر آن بر سلامتی باید همه غذاهای مشمول مالیات را بررسی کنیم و تأثیرات قیمتی-متقابل را نیز در نظر بگیریم – یعنی تغییراتی که بواسطه مالیات در مصرف سایر غذاها اتفاق میافتد. در مطالعه مورد دانمارک، امکان اینکه برخی از خرده فروشان قیمت-پذیر نباشند نیز فراهم است. با این حال شکلهای ۸.۱۶ و ۸.۱۷ برخی از پیامدهای مهم مالیات را نشان میدهند:
- مصرف محصولات کرهای تا ۲۰ درصد کاهش داشته است: این را میتوانید در شکل ۸.۱۶ مشاهده کنید. در این مورد، این سیاست موفق بوده است.
- کاهش بزرگی در مازاد، و خصوصاً مازاد مصرف کننده وجود داشته است: این را در شکل ۸.۱۷ میبینید. اما فراموش نکنید که هدف دولت از وضع این مالیات نه افزایش درآمد بلکه کاهش تعداد بوده است. بنابراین کاهش مازاد مصرف کننده ناگزیر بوده است. کاهش مازاد ناشی از مالیات یک زیان ثابت است که بنظر منفی میرسد. اما در این مورد سیاست گذار ممکن است، اگر «کالا» یعنی کره چیز «بدی» تلقی شود، به این زیان به چشم عواید نگاه کند.
وجهی از مالیات گذاری که در تحلیل عرضه و تقاضای ما نشان داده نشده است هزینه جمع آوری مالیات است. اگرچه مالیات چربی دانمارک مصرف چربی را بهشکل موفقیت آمیزی کاهش داد، اما دولت تنها پس از ۱۵ ماه آن را بدلیل بار اداریای که بر بنگاههای اقتصادی تحمیل میکرد متوقف کرد. هر نظام مالیاتی نیازمند سازوکارهای موثری برای جمع آوری مالیات است، و طراحی مالیاتهایی که اداره کردن آن ساده است (و بنابراین اجتناب از آنها هم دشوار است) یکی از اهداف مهم سیاست مالیاتی است. سیاستگذارانی که میخواهند مالیاتهای غذایی وضع کنند باید راههایی برای به حداقل رساندن هزینههای اداری آن پیدا کنند. اما از آنجا که این هزینهها را نمیتوان کاملاً کنار گذاشت، باید این را هم در نظر بگیرند که آیا فواید بهداشتی (و کاهش هزینههای ناشی از بیماری) برای جبران آن کافی خواهد بود یا نه.
تمرین ۸.۷ زیان ثابت مالیات کره
مالیاتهای غذایی از قبیل مواردی که در اینجا و در فصل ۷ مورد بررسی قرار گرفتند، هدفشان جابجا کردن مصرف بهسمت یک رژیم سالمتر است اما به زیان ثابت منجر میشوند.
بنظر شما چرا یک سیاستگذار یا یک مصرف کننده ممکن است این زیان ثابت را به نحو متفاوتی تفسیر کنند؟
پرسش ۸.۹ (همه پاسخهای صحیح را انتخاب کنید).
شکل ۸.۱۴ منحنیهای عرضه و تقاضا برای نمک و جابهجایی منحنی عرضه درنتیجه اعمال یک مالیات ۳۰ درصدی بر قیمت نمک را نشان میدهد. کدامیک یک گزینههای زیر صحیح است؟
- (الف) در توازن پس از مالیات، مصرفکنندگان قیمت P1 را پرداخت میکنند، و تولیدکنندگان قیمت Pصفر را دریافت میکنند.
- (ب) درآمد مالیاتی دولت عبارت است از (P۱ – Pصفر) × Q۱.
- (ج) این معادل مساحت مثلث میان منحنیهای عرضه و تقاضا زیر AB است.
- (د) این معادل مساحت مثلث شبه ذوذنقه میان خطوط هاشوردار افقیای که از نقاط A و B میگذرند است.
پرسش ۸.۱۰ (یک پاسخ را انتخاب کنید).
شکل ۸.۱۷ تأثیر یک مالیاتِ معطوف به کاهش مصرف کره را نشان میدهد. توازن قبل از مالیات در نقطه A (۲ کیلو، و ۴۵ کرون) قرار دارد و توازن پس از مالیات در نقطه B (۱،۶ کیلو، و ۵۴ کرون). مالیات وضع شده معادل ۱۰ کرون در هر کیلو کره است. کدامیک از گزینههای زیر صحیح است؟
- (الف) تولیدکنندگان قیمتی معادل ۵۴ – ۱۰ = ۴۴ krدر هر کیلو دریافت میکنند.
- (ب) اگر منحنی عرضه کشسانی کمتری میداشت، این سیاست مالیاتی تأثیرگذاری کمتری داشت – یعنی مصرف کره اینقدر کاهش پیدا نمیکرد.
- (ج) یک منحنی عرضه کشسان به این معناست که قیمت پرداخت شده توسط مصرفکنندگان بسیار بیشتر از قیمت دریافتی توسط تولیدکنندگان است.
- (د) این محاسبه به زیان ثابت منجر میشود و نه کاهش مازاد مصرفکننده.
۸.۸ الگوی رقابت کامل
الگوی رقابت کامل
یک بازار فرضی است که در آن:
- کالا یا خدماتی که مبادله میشود همگن است (یعنی از فروشندهای به فروشندهی دیگر تفاوت نمیکند).
- تعداد زیادی خریدار و فروشندهی بالقوه کالا وجود دارد که هرکدام مستقل از دیگران عمل میکنند.
- خریداران و فروشندگان به راحتی میتوانند از قیمت مبادلهی سایر خریداران و فروشندگان مطلع شوند.
در طول این فصل، برای کاربست الگوی عرضه و تقاضا، ما خریدار و فروشنده را قیمت-پذیر فرض کردهایم . در چه نوع بازارهایی میتوان انتظار داشت که خریدار و فروشنده هر دو قیمت-پذیر باشند؟ برای ایجاد رقابت میان فروشندگان، و واداشتن فروشندگان به اینکه رفتار قیمت-پذیرانه داشته باشند، به عوامل زیر نیاز داریم:
- تعدادی فروشنده غیرمتمایز: همانطور که مارشال گفته است، باید فروشندگان متعددی وجود داشته باشد که همه کالاهای یکسانی میفروشند. اگر کالاهایشان متمایز بود، آنگاه هر کدام از آنها حدی از قدرت بازار میداشتند.
- فروشندگان باید مستقلاً عمل کنند: اگر مثلاً درقالب یک کارتل عمل کنند دیگر قیمت-پذیر نخواهند بود – زیرا به همراه هم قیمت را تعیین خواهند کرد.
- خریداران متعددی که همه تمایل به خرید آن کالا دارند: و هر یک تصمیم خواهد گرفت که کدام فروشنده پایینترین قیمت را دارد.
- خریدارانی که از قیمتهای فروشندگان اطلاع دارند: اگر نداشته باشند، نمیتوانند پایینترین قیمت را انتخاب کنند.
بههمین ترتیب، خریداران هم باید یکدیگر را وادار کنند که قیمت-پذیر باشند:
- باید خریداران متعددی وجود داشته باشند که با هم رقابت میکنند: بطوری که فروشندگان دلیلی نداشته باشند که به کسی بفروشند که پرداختی کمتر از بقیه دارد.
- توازنِ کاملاً رقابتی
- چنین توازنی در قالب الگویی رخ میدهد که در آن کلیه خریدران و فروشندگان قیمت-پذیر باشند. در چنین توازنی، کلیه تراکنشها در یک قیمت واحد اتفاق میافتند. که تحت عنوان قانونِ قیمت واحد شناخته میشود. این قیمتی است که در آن مقدار عرضه با مقدار تقاضا برابر است: یعنی بازار به تهاتر میرسد. هیچ خریدار یا فروشندهای نمیتواند بواسطه تغییر قیمت مورد تقاضا یا عرضه سود ببرد. هردو قیمت-پذیر محسوب میشوند. کلِ عوایدِ بالقوهی ناشی از مبادله تحقق پیدا کردهاند. همچنین نگاه کنید به: قانونِ قیمتِ واحد.
بازاری که از همه ویژگیهای فوق برخوردار باشد را یک بازارکاملاً رقابتیمینامیم. میتوانیم پیش بینی کنیم که رقابت در چنین بازاری یک توازن رقابتی خواهد بود – و بنابراین ویژگیهای زیر را خواهد داشت:
- قانون قیمت واحد
- این قانون هنگامی برقرار است که یک کالا با یک قیمت واحد میان همه خریداران و فروشندگان معامله شود. اگر یک کالا در مکانهای مختلف با قیمتهای مختلفی معامله شود، دلالان میتوانند آن کالا را از یک مکان با قیمت ارزانتری بخرند و در مکان دیگری با قیمت گرانتر بفروشند. همچنین نگاه کنید به: معامله به سود.
- عایدی حاصل از مبادله
- مزایایی که هر طرف، از یک تراکنش، درمقایسه با وضعیتی که هردوی آنها بدونِ مبادله بمانند، بدست میآورد. همچنین تحت عنوانِ عواید ناشی از مبادله شناخته میشود. همچنین نگاه کنید به: بهره اقتصادی.
- کلیه تراکنشها در یک قیمت واحد صورت میگیرند: این را قانون قیمت واحد مینامیم.
- در این قیمت، میزان عرضه شده با میزان مورد تقاضا برابر است: بازار به تعادل میرسد.
- هیچ خریدار یا فروشندهای نمیتواند با تغییر قیمت موردمطالبه یا پیشنهادی خود سود کند. همه قیمت-پذیرهستند.
- کلیه عواید ناشی از معامله که بالقوه هستند محقق میشوند.
لئون والرا، یک اقتصاددان قرن نوزدهمی فرانسوی، الگویی ریاضیاتی از یک اقتصاد ساخت که در آن همه خریداران و فروشندگان قیمت-پذیر هستند، و این الگو تأثیر زیادی بر نحوه تفکر بسیاری از اقتصاددانان درباره بازار داشته است.
اقتصاددانان بزرگ لئون والرا
لئون والرا (۱۸۳۴ تا ۱۹۱۰) بنیانگذار مکتب اقتصاد نئوکلاسیک بود. او دانشجوی بیتوجهی بود و دو بار در امتحان ورودی مدرسه پلی تکنیک پاریس که یکی از خوشنامترین دانشگاههای کشورش فرانسه بود، رد شد. او در عوض در دانشکده معادن در رشته مهندسی تحصیل کرد. بهناگهان، پدرش که یک اقتصاددان بود، او را متقاعد کرد که چالش تبدیل اقتصاد به یک علم را جدی بگیرد.
علم اقتصادی نابی که والرا به آن متوسل میشود، علم مطالعه روابط میان اشیاء، و نه مردمان است و او در زمینه کنار گذاشتن روابط انسانی از فرآیند الگوسازی موفقیت چشم گیری داشت. او مینویسد «نظریه ناب اقتصاد از هر نظر شبیه علوم فیزیکی-ریاضیاتی است».
او میخواست اقتصاد را بهشکلی سادهسازی کند که بهلحاظ ریاضیاتی قابل نمایش باشد؛ ابزار او برای این کار این بود که تعامل میان کنشگران اقتصادی را بهشکل روابط میان ورودی و خروجی نمایش دهد، و تماماً بر اقتصاد در حال توازن متمرکز شود. در این فرایند، کارآفرین، که از زمان انقلاب صنعتی تا امروز عامل کلیدی تولید ثروت محسوب میشود، بهسادگی از اقتصاد والرایی محو میشود:
«با فرض وجود توازن، حتی میتوان تا آنجا پیش رفت که کارآفرین را کنار بگذاریم و بهسادگی تنها بر خدمات مولد متمرکز شویم که به یک معنا مستقیماً بجای یکدیگر مبادله میشوند …» (Elements of Theoretical Economics, 1874)9
والرا روابط بنیادی اقتصادی را بهشکل معادله نشان میداد و با استفاده از این معادلهها کردوکار کل اقتصاد بهعنوان مجموعهای مرکب از بازارهای متعدد بههم پیوسته بکار میبرد. پیش از والرا بسیاری از اقتصاددانان این بازارها را بهشکل مجزا در نظر گرفته بودند: مثلاً بررسی میکردند که چگونه قیمت پارچه در بازار منسوجات، یا اجاره زمین در بازار ملک تعیین میشود.
یک سده پیش از والرا، گروهی از اقتصاددانان موسوم به فیزیوکراتها چرخش کالاها در بدنه اقتصاد را بهگونهای بررسی میکردند که انگار گردش کالاها از یک بخش به بخش دیگر اقتصاد مثل گردش خون در بدن انسان است (یکی از پیشتازان فیزیوکرات یک پزشک بود). اما الگوی فیزیوکراتها بهسختی چیزی بیش از استعارهای بود که توجه را به در هم پیوستگی بازارها جلب میکرد.
اما والرا نه با تشبیهات پزشکی که براساس ریاضیات، نظریه موسوم به نظریه توازن عام را ایجاد کرد: الگویی اقتصادی از کل پیکره اقتصادی که در آن همه خریداران و فروشندگان بهعنوان قیمت-پذیر عمل میکنند و در کل بازار عرضه و تقاضا برابر است. کار والرا شالوده استدلالی بود که بعدها به قضیه دست نامریی مشهور شد و بیانگر شرایطی است که در آن چنین توازنی از کارایی پارتویی هم برخوردار باشد. بازی دست نامریی در فصل ۴ نمونهای از شرایطی است که در آن پیگیری منافع شخصی میتواند به سود همه باشد.
والرا از حق مالکیت خصوصی دفاع کرده بود، اما برای دفاع از فقرا هم از ملی شدن اراضی و حذف مالیات بر دستمزد دفاع میکرد.
هفت سال پس از مرگ او، الگوی توازن عام نقش مهمی در مباحثه مربوط به مقرون بهصرفه بودن و مطلوبیت برنامه ریزی اقتصادی متمرکز در مقایسه با اقتصاد بازار بازی کرد. در سال ۱۹۱۷ انقلاب بولشویکی روسیه اقتصاد سوسیالیسم و برنامه ربزی متمرکز را در اولویت بسیاری از اقتصاددانان قرار داد، اما نکته عجیب اینکه این مدافعان برنامه ربزی متمرکز، و نه مدافعان بازار بودند که از دیدگاههای والرا برای بیان منظور خود استفاده کردند.
فردریش هایک و دیگر مدافعان سرمایه داری، الگوی توازن عام والرا را نقد میکنند. استدلال آنها از این قرار است: والرا، با نادیده گرفتن این واقعیت که اقتصاد سرمایه داری دانماً در حال تغییر است، و بنابراین در نظر نگرفتن سهم کارآفرینی و خلاقیت در رقابت بازار، درواقع مزیتهای اصلی بازار را از قلم انداخته است.
الگوی رقابت کامل ناظر بر یک ساختار بازاری ایده آل است که در آن میتوانیم مطمئن باشیم فرض قیمت پذیر بودن، که شالوده الگوی عرضه و تقاضای ما را تشکیل میدهد، برقرار خواهد ماند. بازار محصولات کشاورزی از قبیل گندم، برنج، قهوه یا گوجه فرنگی، با اینکه کالاهای کاملاً یکسان نیستند، تقریباً به این شکل هستند و نامحتمل است که همه افراد از همه قیمتهایی که با آن معامله صورت میگیرد آگاه باشند. با این حال روشن است که قدرتی هم برای تأثیرگذاری بر قیمتهای مورد معامله داشته باشند، این قدرت بسیار ناچیز است.
در برخی موارد دیگر – مثلاً در بازارهایی که تفاوتهایی در کیفیت کالاها وجود دارد – بازهم آنقدر رقابت وجود دارد که بتوانیم قیمت-پذیری را پیشفرض بگیریم و به الگوی سادهای از نحوه کردوکار بازار دست پیدا کنیم. یک الگو حتی وقتی که مفروضات سازنده آن تنها به طور تخمینی صادق است، باز هم میتواند پیش بینیهای مفیدی به ما بدهد. قضاوت در باب اینکه آیا میتوان از روی یک الگوی سادهسازی شده، نتایجی در مورد جهان واقعی استنتاج کرد یا نه، یکی از مهمترین مهارتهای تحلیل اقتصادی است.
برای مثال میدانیم که وقتی محصولات متمایز هستند، بازارها کاملاً رقابتی نخواهند بود. ترجیحات مصرفکنندگان با هم متفاوت است و همانطور که در فصل ۷ دیدیم بنگاههای اقتصادی مشوقی دارند که بجای عرضه محصولی مشابه یا یکسان با دیگران، حتی الامکان کالایشان را متمایز کنند. بااین حال، الگوی عرضه و تقاضا میتواند پیش بینی کارآمدی باشد که به ما کمک میکند رفتار بازارهای محصولات غیر-یکسان را بفهمیم.
شکل ۸.۱۸ الف بازار یک محصول فرضی بهنام شوکو را نشان میدهد که جایگزینهای مشابهی هم برای آن وجود دارد: محصولات مشابه دیگری هم هستند که در بازار کافههای شکلات رقابت میکنند. بدلیل رقابت شکلات چوبیهای دیگر، منحنی تقاضا تقریباً تخت است. دایره قیمتهای مقرون بهصرفه شوکو کوچک است و بنگاه اقتصادی تعداد و قیمتی را انتخاب میکند که درآن هزینه نهایی به قیمت نزدیک است. بنابراین این بنگاه اقتصادی در وضعیتی مشابه بنگاه اقتصادیی در یک بازار کاملاً رقابتی قرار دارد. قیمت توازن در بازار بزرگتر شکلات چوبیها است که قیمتهای مقرون بهصرفه برای شوکو را تعیین میکند – شوکو هم باید به قیمتی مشابه سایر شکلات چوبیها فروخته شود.
دایره محدود قیمتهای مقرون بهصرفه برای این بنگاه اقتصادی، نتیجه رفتار رقبای آن است. بنابراین تأثیر اصلی بر قیمت شوکو از جانب بنگاه اقتصادی نیست، بلکه از جانب بازار شکلات چوبیها بطور کلی است. ازآنجاکه همه بنگاههای اقتصادی با قیمتهای مشابهی تولید میکنند که به منحنی هزینه نهایی شان نزدیک است، پس چیز زیادی از دست نخواهیم داد اگر تفاوتهای میان این قیمتها را نادیده بگیریم و فرض کنیم که منحنی عرضه هر بنگاه اقتصادی همان منحنی هزینه نهایی آن است و براین اساس قیمت توازن در بازار بزرگتر شکلات چوبیها را پیدا کنیم.
ما قبلاً وقتی بازار کره دانمارک را بررسی میکردیم، این رویکرد را بکار گرفتهایم . در عمل این احتمال وجود دارد که برخی از خرده فروشانی که کره میفروشند تا حدی قدرت تعیین قیمت دارند. یک فروشگاه محلی اگر بداند که برخی خریداران ترجیح میدهند از او خرید کنند تا اینکه دنبال قیمت پایینتر بگردند، ممکن است قیمتی بالاتر از قیمت کره در جای دیگر بگذارد. بااین حال معقولتر این است که تصور کنیم جای مانور چندانی برای تعیین قیمت ندارند و بهشدت متأثر از قیمت رایج بازار هستند. بنابراین، فرض قیمت پذیری تخمین مناسبی برای این بازار است – دست کم اینقدر مناسب هست که الگوی عرضه و تقاضا به ما اجازه بدهد تأثیر مالیات چربی را بررسی کنیم.
تمرین ۸.۸ تثبیت قیمت
مثال شکلات چوبیها را بهعنوان نمونهای از یک بازار تقریباً رقابتی بکار بردیم. اما در سالهای اخیر، تولیدکنندگان پرفروشترین شکلات چوبیها در سرتاسر جهان متهم شدهاند به اینکه برای بالا نگه داشتن قیمتها با یکدیگر تبانی کرده اند. با استفاده از اطلاعات مندرج در این مقاله توضیح دهید که:
- به چه معنا بازار شکلات چوبیها نمیتواند شرایط لازم برای یک بازار رقابتی را برآورده کند؟
- هر برند شکلات چوبی با رقابت بسیاری از برندهای مشابه خود روبهرو است. اما چرا علیرغم این مسأله، برخی تولیدکنندهها قدرت بازار قابل توجهی دارند؟
- فکر میکنید که در چه شرایط بازاری احتمال وقوع تثبیت-قیمتی وجود دارد و چرا؟
پرسش ۸.۱۱ (یک پاسخ را انتخاب کنید)
دوباره به شکل ۸.۱۸که بازار شوکو را نشان میدهد که توسط یک شرکت واحد تولید میشود، نگاه کنید. براساس این اطلاعات، کدامیک از گزینههای زیر صحیح است؟
- (الف) شرکت انتخاب میکند در نقطهای تولید کند که منحنی برابری سود بر منحنی تقاضای شرکت مماس است. از آنجا که منحنی تقاضا کاملاً افقی نیست، این نقطه به کف یا پائینترین سطحِ منحنی یو-شکل نزدیک خواهد بود اما کاملاً در آن نقطه قرار نخواهد داشت.
- (ب) شکلات چوبیها جایگزینهای کاملی نیستند. به قیمت مشابه اما نه کاملاً یکسانی فروخته خواهند شد.
- (ج) نمودار سمت چپ نشان میدهد که شرکت یک منحنی تقاضای با شیب رو به پائین دارد و بنابراین میتواند از یک دایره قیمتیِ محدود انتخاب کند.
- (د) هر شرکت در نقطهای نزدیک به منحنی MC خود تولید میکند، بنابراین منحنی MC تقریباً همان منحنی عرضه شرکت است و بنابراین عرضه بازار تقریباً حاصل جمعِ منحنیهای MC شرکتها است.
۸.۹ در جستجوی توازنهای رقابتی
اگر بازاری را در نظر آوریم که در آن شرایط به نفع یک رقابت کامل به نظر میرسد – یعنی خریداران و فروشندگان متعدد کالاهای یکسانی میفروشند و مستقلاً عمل میکنند – چگونه میتوان گفت که آیا شرایطی برای یک توازن رقابتی فراهم است یا نه؟ اقتصاددانان دو پرسش را بکار برده اند:
- آیا همه معاملات با یک قیمت انجام میشوند؟
- آیا بنگاههای اقتصادی کالاهایشان را به قیمتی برابر با هزینه نهایی میفروشند؟
معضلی که از سوال دوم ناشی میشود این است که غالباً اندازه گیری هزینه نهایی دشوار است. اما اقتصاددانی بنام لارنس اوسوبل موفق شد اینکار را در مورد بازار کارتهای اعتباری بانکی ایالات متحده در دهه ۱۹۸۰ انجام دهد. در آن زمان ۴۰۰۰ بانک محصول واحدی را میفروختند: وام کارت اعتباری. کارتها غالباً از نوع ویزاکارت یا مسترکارت بودند، اما قیمت وام را بانکها بطور جداگانه تعیین میکردند – یعنی نرخ سود را. هزینه بودجهگذاری بانکها – یعنی هزینه فرصت پول وام داده شده به دارندگان کارتهای اعتباری – میتوانست براساس نرخ سودهای دیگری در بازارهای مالی محاسبه شود. بااینکه هزینه نهایی عناصر تشکیل دهنده دیگری هم داشت، اما هزینه بودجهگذاری تنها عنصری بود که در طول زمان تغییر فاحشی نشان میداد. بنابراین، در صورتی که بازار کارتهای اعتباری رقابتی بود، میتوانستیم انتظار داشته باشیم که ببینیم نرخ سود وام کارت اعتباری همراه با هزینه بودجهگذاری افزایش و کاهش پیدا کند.
اوسوبل با مقایسه نرخ سود کارت اعتباری با هزینه بودجهگذاری در طول یک دوره هشت ساله، متوجه شد که چنین اتفاقی نیافتاده است. وقتی هزینه بودجه از ۱۵ درصد به کمتر از ۷ درصد کاهش پیدا کرد، تقریباً هیچ تأثیری بر قیمت وام کارت اعتباری نداشت.10
چرا بانکها وقتی هزینههایشان پایین آمد، نرخ سودشان را پایین نیاوردند؟ اوسوبل دو امکان متفاوت را پیشنهاد کرد:
- ممکن است برای مشتریان دشوار باشد که ارائه دهنده کارت اعتباری خود را عوض کنند: در این صورت، بانکها دیگر محبور نخواهند بود با یکدیگر رقابت کنند و بنابراین وقتی هزینهها پایین میآید باز هم قیمت را بالا نگه میدارند.
- ممکن است بانکها نتوانند تشخیص دهند که کدامیک از مشتریان ریسک بالایی برایشان دارند: در این بازار این یک مسأله مهم است چراکه ریسک بیشترین حساسیت را به قیمت دارد. بانکها برای اجتناب از جلب مشتریان نامطلوب، قیمتها را پایین نمیآورند.
رقابت کامل مستلزم این است که مصرفکنندگان آنقدر به قیمتها حساسیت داشته باشند که بنگاههای اقتصادی را وادار به رقابت کنند، و این حساسیت ممکن است در هر بازاری که در آن مصرف کننده باید دنبال محصول بگردد، وجود نداشته باشد. اگر بررسی قیمتها و جستجوی محصول مستلزم صرف زمان و تلاش است، پس مصرفکنندگان ممکن است به محض اینکه چیز مناسبی پیدا کنند تصمیم به خرید بگیرند و دیگر بهدنبال ارزانترین محصول نباشند. هنگامی که اینترنت خرید آنلاین را مقرون بهصرفه کرد بسیاری از اقتصاددانها این فرضیه را در پیش گرفتند که این مسأله باعث رقابتیتر شدن بازارهای خرده فروشی خواهد شد: زیرا مصرفکنندگان قادر خواهند بود که قبل از تصمیم به خرید قیمت بسیاری از عرضه کنندهها را بررسی کنند.
اما در بسیاری موارد مصرفکنندگان ، حتی در محیط اینترنت، حساسیتی به قیمتها ندارند.11 میتوانید قانون تک قیمتی را برای خودتان در رقابت خرده فروشی آنلاین به آزمون بگذارید، یعنی قیمتهای یک محصول را که باید در همه جا قیمت یکسانی داشته باشد – مثلاً یک کتاب، دی وی دی یا لوازم خانگی را - بررسی و سپس مقایسه کنید. شکل ۸.۱۹ قیمتهای یک خرده فروشی آنلاین برای یک دی وی دی خاص را در مارس ۲۰۱۴ نشان میدهد. دامنه نوسان قیمتی بزرگ است: گرانترین فروشنده ۶۶ درصد بیش از ارزانترین فروشنده قیمت گذاشته است.
هابیت: یک سفر غیرمنتظره | |
---|---|
تامین کننده | قیمت شامل پست (£) |
بازی کامپیوتری | ۱۴،۹۹ |
آمازون انگلستان | ۱۵ |
تسکو | ۱۵ |
آسدا | ۱۵ |
Base.com | ۱۶،۹۹ |
Play.com | ۱۷،۷۹ |
ساووی | ۱۷،۹۵ |
The HUT | ۱۸،۲۵ |
من یکی از آنها را میخواهم | ۱۸،۲۵ |
Hive.com | ۲۱.۱۱ |
MovieMail.com | ۲۱،۴۹ |
بلکول | ۲۴،۹۹ |
قیمتها متفاوت برای یک دی وی دی یکسان از سوی خرده فروشان اینترنتی بریتانیا (مارس ۲۰۱۴)
از ابتدای سده نوزدهم، صید ماهیگیران سواحل آتلانتیک که در بندر نیویورک خالی میشد در بازار ماهی فولتونِ منهتن (که از ۲۰۰۵ به این سو به برانکس منتقل شد) به رستورانها و خرده فروشان فروخته میشد. این بازار کماکان هنوز هم بزرگترین بازار ماهی تازه در ایالات متحده است، اگرچه حالا دیگر ماهیها از راههای هوایی و زمینی میرسند. دلالان قیمت را نمایش نمیدهند؛ در عوض مشتریان میتوانند ماهی را وارسی کنند و پیش از آنکه تصمیمشان را بگیرند قیمت را بپرسند. گرادی مشاهده کرد که چانه زنی بندرت اتفاق میافتد و اگر هم وجود دارد از سوی خریداران عمده است.
کاترین گرادی، یک اقتصاددان متخصص نحوه قیمت گذاری، مطالعهای در مورد بازار ماهی فولتون در منهتن، نهادی که ظاهراً مشوق رقابت است، انجام داد. حدود ۳۵ دلال با بساطهایی نزدیک بههم وجود داشتند بهطوری که مشتریان بتوانند تعداد و کیفیت ماهیهای موجود را ببینند و از چندین فروشنده قیمت بگیرند. او جزئیات مربوط به ۲۸۶۸ معامله ماهی توسط یک دلال، ازجمله قیمت، تعداد و کیفیت ماهی و همچنین ویژگیهای خریداران را ضبط کرد.12 13
البته قیمتها برای هر تراکنشی یکسان نبودند: کیفیت متفاوت بود و عرضه ماهی از روز به روز تغییر میکرد. اما نتیجه جالبی که گرادی بدست آورد این بود که بطور میانگین خریداران آسیایی حدود ۷ درصد در هر پوند کمتر از خریداران سفید پوست پرداخت میکردند (و همه فروشندگان هم سفید پوست بودند). ظاهراً هیچ تفاوتی میان معامله با خریداران آسیایی و سفیدپوست وجود نداشت که بتواند تفاوت قیمتها را توضیح دهد.
اما چطور چنین اتفاقی ممکن بود؟ اگر دلالی قیمت بالایی برای خریداران سفیدپوست میگذاشت، پس چرا دلالان دیگر تلاش نمیکردند با پیشنهاد قیمت پایینتر آنها را بهسمت خود جلب کنند؟ مصاحبه ما با کاترین گرادی را ببینید تا متوجه شوید که او چگونه دادههایش را جمع آوری کرد و چه چیزی را درباره الگوی رقابت کامل کشف کرد.
در سطح نظری، دسترسی آسان به اطلاعات قیمتی در سطح بازار باید این امکان را برای خریداران فراهم کند که بهسرعت قیمتهای مشابهی پیدا کنند. اما در عمل، گردی مشاهده کرد که چانهزنی بهندرت اتفاق میافتد و اگر هم وجود دارد در مورد خریداران مقادیرِ بالا اتفاق میافتد.
گردی مشاده کرد که دلالان میدانند که در عمل خریداران سفیدپوست تمایل دارند که با قیمتهای بالاتری درمقایسه با خریداران آسیایی خرید کنند. دلالان از این مسأله آگاه بودند بدون آنکه مجبور باشند در تعیین قیمت دست به تبانی بزنند.
مثالهای این فصل نشان میدهند که دشوار بتوان شواهدی از رقابت کامل پیدا کرد. با این حال دیدیم که الگو میتواند یک ابزار تخمینی مفید باشد. حتی اگر شرایط لازم برای رقابت کامل همگی برآورده نشده اند، بازهم الگوی عرضه و تقاضا میتواند ابزار مناسبی برای تحلیل اقتصادی باشد و هرجا آنقدر رقابت وجود دارد که افراد تأثیر ناچیزی بر قیمت دارند، قابل اعمال است.
تمرین ۸.۹ پراکندگی قیمت
یکی از کتابهای منتشرشدهای که در درستان مورد استفاده بوده را انتخاب کنید. به اینترنت بروید و ببینید این کتاب را با چه قیمتی میتوانید از عرضهکنندگان مختلف (آمازون، ای.بی، کتابفروشی محلی تان و غیره) خریداری کنید.
آیا پراکندگی در قیمتها وجود دارد و اگر هست چگونه آن را توضیح میدهید؟
تمرین ۸.۱۰ بازار ماهی فولتون
ویدیو کاترین گردی را نگاه کنید.
- گردی دلایل خود مبنی بر اینکه در بازار ماهی قانون قیمت واحد صدق نمیکند را چگونه توضیح میدهد؟
- چرا خریداران و فروشندگان بهدنبال معاملههای بهتری نبودند؟
- چرا دلالان جدید در جستجوی بهره اقتصادی وارد بازار نشدند؟
۸.۱۰ بنگاههای اقتصادی قیمت-گذار و قیمت-پذیر
اکنون ما دو الگوی متفاوت از نحوه رفتار بنگاههای اقتصادی داریم. در الگوی فصل ۷ بنگاه اقتصادی محصولی متفاوت از محصولات سایر بنگاههای اقتصادی تولید میکند و این به بنگاه اقتصادی قدرت بازار میدهد – یعنی قدرت تعیین قیمت خاص خود. این الگو در مورد انحصارگر که اصلاً هیچ رقیبی ندارد صدق میکند؛ نمونههای آن عبارتند از کمپانیهای آبرسانی و شرکتهای هواپیمایی ملی که دولت برای انجام پروازهای داخلی به آنها حقوق انحصاری داده است. این الگو همچنین در مورد بنگاههای اقتصادیی که کالاهای متمایز از قبیل غله صبحانه یا شکلات چوبی – کالاهایی مشابه و نه یکسان با کالاهای رقبایشان، تولید میکنند نیز صدق میکند. در این مورد، بنگاه اقتصادی همچنان حق تعیین قیمت خاص خود را دارد، اگرچه در صورتی که رقبای نزدیکی داشته باشد، تقاضا کاملاً کشسان و دامنه قیمتهای مقرون بهصرفه کوچک خواهد بود.
اما در الگوی عرضه و تقاضایی که در این فصل معرفی کردیم، بنگاههای اقتصادی قیمت-پذیر محسوب میشوند. وجود رقابت از سوی سایر بنگاههای اقتصادی تولیدکننده کالاهای یکسان به این معناست که آنها هیچ قدرتی برای تعیین قیمتهای خاص خود ندارند. این الگو حتی در حالتی که شرایط آرمانی برای شکلگیری یک بازار کاملاً رقابتی وجود ندارد، میتواند بعنوان نوعی توصیف تقریبی از بازاری که در آن بنگاههای اقتصادی متعدد کالاهای بسیار مشابهی میفروشند مفید باشد.
اقتصادها در عمل آمیزهای از بازارهای کم و بیش رقابتی هستند. بنگاههای اقتصادی، صرفنظر از اینکه تنها فروشنده یک کالا باشند یا رقیبی درمیان چند رقیب قدرتمند، بهرحال از برخی وجوه همواره بهشکل واحدی عمل میکنند: همه بنگاههای اقتصادی تصمیم میگیرند که چه تعدادی تولید کنند، چه فناوریهایی را بکار بگیرند، چند نفر را استخدام کنند و چقدر به آنها حقوق پرداخت کنند که بیشترین سود را عایدشان کند.
اما تفاوتهای مهمی هم وجود دارند. یکبار دیگر تصمیمات بنگاههای اقتصادی قیمت-گذار برای حداکثرسازی سود (در شکل ۷.۲) را مرور کنید. در بازارهای رقابتیتر، بنگاههای اقتصادی مشوق و یا فرصت انجام برخی از این تصمیمات را ندارند.
- کالای عمومی
- کالایی که استفاده یک فرد از آن، در دسترس بودنِ آن برای دیگران را کاهش نمیدهد. همچنین تحت عنوان کالاهای فاقدِ-رقیب هم شناخته میشوند. همچنین نگاه کنید به: کالای عمومی غیرقابل مستثناسازی، کالای دارای کمیابی مصنوعی.
بنگاه که یک کالای متمایز و یگانه تولید میکند، دست به تبلیغات میزند (نایک بخرید!) تا منحنی تقاضای خود را بهسمت راست جابجا کند. اما یک بنگاه اقتصادی رقابتی تنها چرا باید دست به تبلیغ بزند (شیر بنوشید!)؟ اینکار منحنی تقاضا برای همه بنگاههای اقتصادی موجود در این صنعت را جابجا میکند. تبلیغ در یک بازار رقابتی، یک کالای عمومی است: عواید ناشی از ان به همه بنگاههای اقتصادی فعال در آن صنعت میرسد. اگر با پیغامی مثل «شیر بنوشید!» روبرو میشوید، احتمالاً هزینه آن را اتحادیه لبنیات پرداخت کرده است و نه یک بنگاه اقتصادی خاص.
همین مسأله در مورد هزینه کردهایی که برای تأثیرگذاری بر خط مشیهای عمومی انجام میشود نیز صادق است. اگر یک بنگاه اقتصادی بزرگ برخوردار از قدرت بازار مثلاً در تخفیف مقررات زیست محیطی موفق شود، مستقیماً از این کار سود خواهد برد. اما فعالیتهایی مثل لابی کردن یا مشارکت مالی در کارزارهای انتخاباتی برای یک بنگاه اقتصادی رقابتی هیچ جذابیتی نخواهد داشت، زیرا نتیجه آن (یعنی یک سیاست یا خط مشی موافق-با-سود) یک کالای عمومی خواهد بود.
بههمین ترتیب، سرمایه گذاری در تولید فناوریهای جدید هم احتمالاً بیشتر از جانب بنگاههای اقتصادیی انجام میشود که با رقابت بسیار اندکی روبهرو هستند، زیرا در صورت دستیابی به یک فناوری سودآور، سود ناشی از آن را به رقبایی که مثل آنها آن فناوری را بکار میگیرند نخواهند باخت. با این حال، بنگاههای اقتصادی بزرگ موفق میتوانند نتیجه بیرون رفتن از دایره رقابت و نوآوری با یک محصول جدید باشند. بزرگترین بنگاه اقتصادی لبنیات ارگانیک بریتانیا موسوم به یئو ولی (Yeo Valley)، روزگاری صرفاً یک مزرعه معمولی مثل هزاران مزرعه دیگر بود که شیر میفروخت. در سال ۱۹۹۴ این بنگاه اقتصادی با تأسیس یک برند ارگانیک محصولات تازهای ایجاد کرد که میتوانست برایشان قیمت فوق العاده اعلام کند. این بنگاه اقتصادی به کمک کمپینهای تبلیغاتی خیره کننده به شرکتی با ۱۴۰۰ کارمند و دارنده ۶۵ درصد بازار ارگانیک بریتانیا بدل شد.
شکل ۸.۲۰ تفاوتهای میان بنگاههای اقتصادی قیمت-گذار و قیمت-پذیر را خلاصه میکند:
شرکت یا انحصار قیمت-گذار | شرکت در یک بازار کاملا رقابتی |
---|---|
قیمت و تعداد را بنحوی تعیین میکند که سودش را به حداکثر برساند (‘قیمت-گذار’) | قیمت تعیین شده بازار را بهعنوان پیشفرض میپذیرند و سعی میکنند تعدادی را انتخاب کنند که حداکثر سود را برایشان داشته باشد (‘قیمت-پذیر’ هستند) |
سطح خروجیای را انتخاب میکند که در آن هزینه نهایی کمتر از قیمت باشد | سطح خروجیای را انتخاب میکنند که در آن هزینه نهایی با قیمت برابر است |
زیان ثابت دارد (عدم کارایی پارتویی) | زیان ثابتی برای مصرفکنندگان و بنگاههای اقتصادی وجود ندارد (یعنی در صورتی که هیچ فرد دیگری در بازار تحت الشعاع قرار نگیرد، میتوانند کارایی پارتویی داشته باشند) |
مالکان از بهره اقتصادی برخوردار هستند (یعنی از سودی بیشتر سود نرمال) | در صورتی که مالکان از بهره اقتصادی برخوردار میشوند، با ورود بنگاههای اقتصادی بیشتر به بازار این بهره احتمالا از میان میرود |
بنگاه اقتصادی محصول یگانه و بیرقیب خود را تبلیغ میکنند | تبلیغات کم حجم است: زیرا خرجش تنها برای آن بنگاه اقتصادی است اما سودش به همه بنگاههای اقتصادی میرسد (تبلیعات یک کالای عمومی است) |
بنگاههای اقتصادی ممکن است برای تاثیرگذاری بر انتخاباتها، قوانین یا سازوکارها پول خرج کنند | هزینه کرد بنگاههای اقتصادی منفرد در این مورد خم ناچیز است (این مورد هم شبیه تبلیغات است) |
بنگاههای اقتصادی در بخشهای تحقیقات و نوآوری سرمایه گذاری میکنند؛ و تلاش میکنند مانع کپی برداری شوند | مشوق موجود برای نوآوری ناچیز است؛ دیگران از روی آن کپی برداری خواهند کرد (مگر اینکه بنگاه اقتصادی بتواند محصول خود را متمایز کند و از بازار رقابتی بگریزد) |
بنگاههای اقتصادی قیمت-گذار و قیمت-پذیر
۸.۱۱ نتیجه گیری
فروشندگان و خریدارانی که، بدلیل رقابت، تأثیر ناچیزی بر قیمتهای بازار دارند را قیمت-پذیر مینامیم. یک بنگاه اقتصادی وقتی در توازن رقابتی است که همه خریداران و فروشندگان قیمت-پذیر باشند، و در قیمت رایج بازار، تعداد عرضه با تعداد تقاضا برابر باشد (یعنی بازار به تعادل برسد).
بنگاههای اقتصادی قیمت-پذیر تعداد تولید خود را بهگونهای انتخاب میکنند که هزینه نهایی با قیمت بازار برابر باشد. تخصیص متوازن، تخصیصی است که از کلیه عواید ناشی از معامله بهره برداری میکند.
الگوی رقابت کامل، توصیفی است از مجموعهای از شرایط آرمانی بازار که در آن میتوانیم انتظار داشته باشیم یک توازن رقابتی اتفاق بیافتد. بازار کالاهای واقعی هیچگاه دقیقاً با الگو منطبق نیستند. اما قیمت-پذیری میتواند تخمین کارایی باشد که به ما اجازه میدهد از منحنیهای عرضه و تقاضا بهعنوان ابزاری برای فهم نتایج بازار، مثلاً تأثیر مالیاتها یا شوک تقاضا، استفاده کنیم.
مفاهیم معرفی شده در فصل ۸
پیش از آنکه به فصل بعدی بروید، تعاریف زیر را مرور کنید:
۸.۱۲ ارجاعات
-
این مسأله با جزئیات بیشتر در فصل اول کتاب سیبرایت ‘چه کسی مسئول است؟’,توضیح داده شده است، کتابی درباره اینکه چگونه اقتصادهای بازاری معاملات پیچیده میان غریبهها را تنظیم میکند (با استفاده از لینک بالا به نسخه پی.دی.اف فصل اول کتاب دسترسی خواهید یافت). Paul Seabright. 2010. The Company of Strangers: A Natural History of Economic Life (Revised Edition). Princeton, NJ: Princeton University Press. ↩
-
Alfred Marshall. 1920. Principles of Economics, 8th ed. London: MacMillan & Co. ↩
-
Michael Eisen. 2011. ‘Amazon’s $23,698,655.93 book about flies’. It is NOT junk. Updated 22 April 2011. ↩
-
Joel Waldfogel. 1993. ‘The Deadweight Loss of Christmas’. American Economic Review 83 (5). ↩
-
‘Is Santa a Deadweight Loss?’. The Economist. Updated 20 December 2001. ↩
-
Maurice Stucke. 2013. ‘Is Competition Always Good?’. OUPblog. ↩
-
Helge Berger and Mark Spoerer. 2001. ‘Economic Crises and the European Revolutions of 1848.’ The Journal of Economic History 61 (2): 293–326. ↩
-
Jørgen Dejgård Jensen and Sinne Smed. 2013. ‘The Danish Tax on Saturated Fat: Short Run Effects on Consumption, Substitution Patterns and Consumer Prices of Fats’. Food Policy 42: 18–31. ↩
-
Leon Walras. (1874) 2014. Elements of Theoretical Economics: Or the Theory of Social Wealth. Cambridge: Cambridge University Press. ↩
-
Lawrence M. Ausubel. 1991. ‘The Failure of Competition in the Credit Card Market’. American Economic Review 81 (1): pp. 50–81. ↩
-
Glenn Ellison and Sara Fisher Ellison. 2005. ‘Lessons About Markets from the Internet’. Journal of Economic Perspectives 19 (2) (June): p. 139. ↩
-
Kathryn Graddy. 2006. ‘Markets: The Fulton Fish Market’. Journal of Economic Perspectives 20 (2): pp. 207–220. ↩
-
Kathryn Graddy. 1995. ‘Testing for Imperfect Competition at the Fulton Fish Market’. The RAND Journal of Economics 26 (1): pp. 75–92. ↩